دونالد ترامپ در دور دوم ریاستجمهوری خود اصرار دارد که صلح را در سراسر جهان بهویژه در اوکراین، خاورمیانه و در رابطه با ایران برقرار سازد. ابزار او برای تحقق این هدف، ورود به مذاکرات مستقیم با دیگر طرفها است.
اما آنچه تاکنون رخ داده، همان رویکردی است که نخستوزیر اسرائیل انتخاب کرده با این مضمون که: «اگر قرار است صلح آنگونه که ترامپ میخواهد از راه مذاکره بهدست آید، باید این مذاکره زیر آتش انجام شود!»
استدلال نتانیاهو این است که هیچکس صلح پیشنهادی رئیسجمهور آمریکا را، صرفاً با تکیه بر فشار و شروط، نمیپذیرد بلکه مذاکره باید با ادامه نبردها همراه باشد تا طرف مقابل ناچار شود شروط تحمیلی ترامپ را بپذیرد.
تا این لحظه و در حالی که جنگ در غزه، اوکراین و لبنان ادامه دارد، هیچیک از این دو رویکرد به نتیجه ملموسی نینجامیده است.
مذاکرات با ایران آغاز شد و پس از پنج دور، متوقف گردید؛ سپس اسرائیل و آمریکا ضربات سنگینی به جمهوری اسلامی ایران وارد کردند. اما روند گفتوگو همچنان متوقف است؛ در حالی که هر دو طرف ـ اسرائیل و ایران ـ ادعای پیروزی دارند، بیآنکه مذاکرات از سر گرفته شده باشد، و در عوض، هر یک طرف مقابل را به ازسرگیری جنگ تهدید میکند.
در هفتههای اخیر، رئیسجمهور آمریکا نوید نزدیک شدن به آتشبس در غزه را میدهد، آن هم در حالی که حملات اسرائیل همچنان ادامه دارد و گفتوگوها در دوحه، قطر، در جریان است. گفته شد که ترامپ نتانیاهو را برای افزایش فشار بر او به واشینگتن فراخواند، اما تا این لحظه، جنگ کماکان ادامه دارد. هر روز گاه از سوی حماس و زمانی دیگر از طرف اسرائیل گفته میشود که موانع برطرف نشدهاند.
ماجرای «حزبالله» لبنان با مذاکره، پیچیدهتر و طولانیتر است. دو هفته پیش، فرستاده رئیسجمهور آمریکا در حالی به لبنان آمد که حملات روزانه اسرائیل به حزبالله، ادامه داشت. توماس باراک، پیامی به مقامات لبنانی داد که حاوی مطالباتی بود که بازگشت به آتشبس را تضمین میکند.
او سپس بار دیگر به بیروت بازگشت تا پاسخ مسئولان لبنانی را دریافت کند. با آنکه در ابتدا نشانههای مثبتی دیده شد، اما وی پس از بازگشت گفت: «آنها میخواهند با من تختهنرد بازی کنند، اما من با شطرنج با آنها روبهرو میشوم!»
به این ترتیب، اسرائیلیها به حملات خود ادامه میدهند، و مقامات لبنانی یا سردرگماند یا ناتوان، چراکه حزبالله به درخواست خلع سلاح پاسخ نداده، و آنها هم توان رویارویی نظامی با حزبالله را ندارند. اینگونه است که حملات اسرائیل ادامه مییابد، در حالی که مذاکرات نیز به سبک «باراک» همچنان در جریان است.
در ارتباط با موضوع منازعه اوکراین و روسیه، رئیسجمهور آمریکا هفتههای نخست خود را با اعمال فشارهای حداکثری بر اوکراین آغاز کرد، تا آنکه پاسخی از ولودیمیر زلنسکی گرفت که به نظر میرسید برای او رضایتبخش باشد. زمانی که ترامپ روی خود را بهسوی ولادیمیر پوتین گرداند و طرح خود را به او ارائه داد، پاسخی مناسبی را دریافت نکرد که امکان نشستن پای میز مذاکره را فراهم سازد.
ترامپ گفت که رئیسجمهور روسیه در گفتوگو، «دوستانه و مؤدب» است، اما نتایج این مذاکرات طولانی، «ناچیز» بود و لذا ابرقدرتی چون آمریکا چه باید بکند، آنهم در حالی که از سنگاندازی روسها به تنگ آمده است؟
اکنون ترامپ در اندیشه ازسرگیری کمکهای نظامی به اوکراین است که پیشتر آنها را متوقف کرده بود. او نمیتواند روسیه را با فشار نظامی تهدید کند، اما در عین حال نمیخواهد به شکست در تحمیل دستورکار مذاکراتی خود، اذعان کند. اینگونه است که حملات متقابل پهپادی و موشکی میان روسیه و اوکراین همچنان ادامه دارد.
مذاکره برای صلح، خواستهای است که ظاهراً همه طرفها با آن موافقاند؛ اما هیچیک حاضر نیستند به شروطی که رئیسجمهور آمریکا میخواهد، تن دردهند ـ با آنکه او ابزار قدرت قاهره را در اختیار دارد و آماده استفاده از آن است تا طرف مقابل را به صلح وادارد.
حتی برخی از مشارکتکنندگان در این کشمکشها (از جمله نتانیاهو) با لحنی آمیخته به تمسخر، ترامپ را «رئیسجمهور راهحلهای جادویی» نامیده و به کنایه میگویند که او تنها بهدنبال دریافت جایزه صلح نوبل بهعنوان پاداشی برای تلاشهای صلحطلبانهاش است.
تا این لحظه، نه قدرت نرم آمریکا کارگر افتاده و نه قدرت سخت آن، بنابراین جنگهای ویرانگر انسان و سرزمین، چگونه باید پایان یابد؟ همه دلهره آن دارند که مبادا این جنگها تا مدتی نامحدود ادامه یابد. اما در چشمانداز برقراری صلح، هیچ جایگزینی برای ایالات متحده وجود ندارد؛ چراکه نهادهای بینالمللی و در صدر آنها شورای امنیت، یا ناکارآمدند یا در انجام وظیفه خود برای برقراری صلح و حتی آرامسازی اوضاع، شکست خوردهاند.
منبع: روزنامه الاتحاد