درخواست شاهزاده رضا پهلوی از مردم و نخبگان داخل و خارج کشور برای دادن وکالت به او جهت داشتن نوعی مشروعیت و نمایندگی سیاسی برای صحبت کردن با رهبران کشورهای تاثیرگذار درباره تحولات سیاسی ایران، موجی از بحثها میان موافقان و مخالفان این حرکت شاهزاده به راه انداخته است. برخی را برآشفته، عدهای را نگران و گروهی دیگر را امیدوار کرده است. علت بخشی از بحثها و سردرگمیها تداخل زوایای مختلفی است که از آن میشود به این اقدام شاهزاده پرداخته میشود. از سه زاویه عمده میشود به این گام سیاسی نگاه کرد: از زوایه حرکت سیاسی مبتکر این اقدام، از زاویه تاثیر بر جمهوریخواهان و نهایتا از نگاه تاثیری که این اقدام بر جنبش اعتراضی و آزادیخواهانه داخل کشور میگذارد.
۱. از زاویه حرکت سیاسی
اقدام شاهزاده رضا پهلوی یک ابتکار سیاسی است و نه حقوقی. برای اقدام سیاسی نیز از رقیب اجازه نمیگیرند. اگر شخصی یا نیرویی به این نتیجه رسیده که توان و امکانات بسیج برای پیشبرد امر نمایندگی را دارد، منتظر چراغ سبز این یا آن نیروی سیاسی نمیماند. کمااینکه اگر فرضا حامد اسماعیلیون یا تقی رحمانی به عنوان چهره سیاسی جمهوریخواه چنین درخواستی از مردم و نخبگان داخل و خارج کشور کرده بودند، این ابتکار از سوی چهرهها و نیروهای جمهوری خواه حمایت میشد و کمپین جمعآوری امضا در اینترنت نیز برای آن راه اندازی میشد. البته در اینصورت صدای مخالفت با این حرکت از سوی آنطرف، یعنی پادشاهیخواهان بلند میشد.
۲. از زاویه جمهوریخواهان
جمهوریخواهان، علیرغم اینکه طبیعتا حق نقد دارند، اما از زاویهای نادرست به مخالفت با این ابتکار سیاسی برخواستهاند. میگویند چون امکانِ دادنِ وکالت واقعی وجود ندارد یا اینکه چون با دیگر نیروهای اپوزیسیون پیرامون آن گفتگو نشده است، پس این درخواست از اساس نادرست است. اما اینکه امکان وکالت حقوقی در شرایط کنونی وجود ندارد، به معنای آن نیست که امکان وکالت سیاسی و سمبلیک نیز وجود ندارد.
جالب است که برخی از مخالفان نظام پادشاهی برآشفتهاند، این اقدام شاهزاده را اشتباه مهلک او میدانند و برای او حرکت و راه درست را ترسیم میکنند. این درحالیست که اگر حرکت او اشتباه است که مخالفانش باید خوشحال باشند، چراکه او با این اشتباهش از صحنه خارج میشود یا جناح سلطنتطلب یا پادشاهی تضعیف میشود که نهایتا به نفع جمهوریخواهان تمام خواهد شد، پس نگرانی از چیست؟ به نظر میرسد این نگرانی حاصل غافلگیری و مشاهده بازتاب نسبتا گستردهای است که این ابتکار رضا پهلوی در میان بخشی از مردم و سلبریتیها داشته است. تاثیر مثبت این حرکت در اردوگاه جمهوریخواهان این است که آنها نیز برای عقب نماندن در این عرصه به ابتکارها و معرفی چهره یا چهرههای سیاسی خود خواهند پرداخت.
۳. از زاویه اتحاد اپوزیسیون و تاثیر بر جنبش اعتراضی داخل
از زاویه اتحاد اپوزیسیون در وهله اول این اقدام بر دو دستهگی آنها خواهد افزود، چنانکه گوشهای از این دودستهگیهای شدید را در فضای مجازی میان جمهوریخواهان و طرفداران پادشاهی شاهد هستیم. نهایتا اما مشخص شدن صفها، نیروها و چهرههای سیاسی هردو طرف میتواند اپوزیسیون را به سوی به رسمیت شناختن روشنتر یکدیگر و یک نمایندگی مشترک برای پیش بردن گفتگوهای احتمالی آینده در خارج و حتی در داخل اگر شرایط فراهم آید، رهنمون شود.
حاکمان و طرفداران جمهوری اسلامی نیز البته تلاش خواهند کرد از این اختلافات به سود خود و برای حمله به همه نیروهای اپوزیسیون بهرهبرداری کنند.
نظر خوانندگان:
■ مگر علی کریمی که با رئیس جمهور آلمان دیدار و صحبت کرد قبلا از کسی “وکالت” گرفته بود؟ مگر مسیح علینژاد و دیگران که با رئیس جمهوری فرانسه دیدار و صحبت کردند قبلا از کسی “وکالت” گرفته بودند؟ مگر حامد اسماعیلیون که با نخست وزیر کاناد دیدار و صحبت کرد قبلا از کسی “وکالت” گرفته بود؟ مگر خود ایشان تا به امروز با مقامات ملاقات نکرده که تازه میخواهد شروع کند. اما الان قبل از شروع وکالت میخواهد؟ این دیگر چه شگردی است، من سر در نمیآرم.
بهنوش
■ بهنوش گرامی، بله ایشان می تواند بدون درخواست وکالت مانند گذشته با سران و مقامات دیگر کشورها ملاقات کند، اما درخواست وکالت از سوی او هم به معنای بسیج طرفداران پادشاهی و اصولا کسانی است که برای گذار از جمهوری اسلامی نقش او را مهم میدانند، هم برای محکم کردن پایه مشروعیت خویش است. بهرحال اوکار خود را می کند این دیگران هستند که به نوبه خود باید اقدام مناسب را برای بسیج نیرو و تقویت مشروعیت سیاسی انجام دهند.
با احترام/ حمید فرخنده
■ حمید جان: به نظر من این روش یک روش غیردمکراتیک و اتفاقا نادرست است. و نه به نفع دمکراسی و نه به نفع خود شاهزاده پهلوی است. بگذارید موضع را از زاویه دیگر به تصویر کشیم. اگر این روش پذیرفته شود آیا مجاهدین نمیتوانند کسی را از همین طریق به جنبش تحمیل کنند؟ روش پهلوی دمکراتیک نیست چرا که در فضای مجازی میتوانند صدها هزار موکل فیک ساخت. میشود یا نه؟ خوب تصور کنیم مجاهدین با آن گروهی بزرگ چند هزاری نفری در البانی پشت کامپیوتر نشسته، روزی چند هزار موکل فیک خواهند ساخت؟ بهترین شکل وزنکشی برای آقای پهلوی اعلام تشکیل حزب و عضوگیری ایشان در کشورهای خارج است. این مورد هم به نفع خود ایشان است و هم به نفع نهادهای مدنی.
با احترام و دوستی مهدی دهنوی
■ جناب فرخنده طیف صدپاره و سخت متفرق جمهوری خواهان درد مشترکشان مخالفت باپادشاهی است و در این جبهه حقیقتا متحدتر از حتی مخالفت با فرقه تبهکار اسلامی – روسی عمل میکنند. سوال اینجاست که چرا از این منظر این یک اقدام مثبت ارزیابی نشود؟ زیرا اگر برای پادشاهیخواهان آب نشود برای جمهوریخواهان نان که میشود. جمهوری خواهان از همه طیفها با همین تمرینها چه بسا توانستند حقیقتا یک اتحاد جمهوری خواهان سراسری ایجاد کنند حالا اگر از این اتحاد ضدپادشاهی خواهان آبی برای ملت ایران گرم نشد، نشود. مقابله با یک خطر مهم برای محو جمهوری که حساب میشود.
با احترام بهروز فتحعلی
■ اینکه اگر این حرکت منجر به زمین خوردن رضا پهلوی شود، چرا جمهوریخواهانی نظیر من نباید خوشحال باشند، دلایل روشنی دارد که به آنها به کوتاهی در کامنتی که زیر مقاله عطا گیلانی گذاشتم، اشاره کردهام. اگر نگاه کنید به کادرهای چپ و جمهوریخواه شورای مدیریت گذار که همه با ادبیات تند یا متوسط اظهار نگرانی و محکومیت کردهاند، شاید متوجه قضیه بشوید. اگر ما سلطنتطلبان را یک پارچه ببینیم، البته باید خوشحال شویم که زمین بخورند. اما آنها یکپارچه نیستند و در میانشان اصلاحطلب و اصولگرا داریم. اصولگراهای پیر ادامه خط غلامعلی اویسی و بقیه ژنرالها هستند و اصولگراهای جوان هم در فرشگرد گرد هم آمدهاند. آنها گرایشات نئوفاشیستی دارند و شعار “مرگ بر چهار فاسد، ملا، چپی، تجزیهطلب، مجاهد” را پیش میبرند. علیرضا کیانی، سعید قاسمینژاد و حسین اعتمادی از افراطیترین سخنگویان این گرایش هستند. در مقابل اما، ادامه دهندگان راه زنده یاد داریوش همایون هستند که فعلا بیشتر در حزب مشروطه ایران- لیبرال دموکرات جمع شدهاند. رضا پهلوی تا امروز سعی کرده که موازنهای بین اصلاحطلبان و اصولگرایان برقرار کند. هو کردن شیرین عبادی، عالی پیام و هادی خرسندی در لندن با شعارهای تند و جاوید شاه، از جنس کارهای اصولگرایان پیر است و این کمپین وکالت، دستپخت اصولگرایان جوان فرشگردی است و در مجموع هدف مشترک پیرها و جوانها، دستیابی به هژمونی و جلب رضا پهلوی به اردوی خود است. طبیعی است که لیبرالهای مشروطهخواه و جمهوریخواهان معتدل نمیتوانند از این روند و غش کردن رضا پهلوی به سمت اقتدارگرایان خشنود باشند. همانطور که همه اسلامگرایان سرمایههای خود را پشت نام خمینی انبار کردند، این بار هم مجموعه سلطنتطلبان پشت رضا پهلوی جمع شدهاند و هر جناحی سعی میکند که او را مال خود کند. در این طنابکشی ما بیتفاوت نیستیم.
پورمندی
■ «جنجال» برای چپ و جمهوری خواه است که هنوز دنبالهرو اصلاحطلبان هستند و در هیچ سند یا گفتاری خواهان سرنگونگی رژیم نبوده و نیستند. پادشاهی خواهان تغییر رژیم و براندازی را اعلام کرده و صادقانه به پیش برده و میبرند. حالا شما هر چند دیر، به جای حسادت و دشنام به میهنپرستان، بروید اول حساب خود را از ارتجاع سیاه جدا کنید.
امیر
■ مهدی عزیز، مگر رضا پهلوی وکالتدهی اینترنتی و سمبلیک از سوی مردم و سلبریتیها را با انتخابات واقعی و دمکراتیک یکی گرفته است؟ مگر کسی منکر این شده که بخشی از امضاها میتواند فیک باشد؟ مگر وزن واقعی نیروهای سیاسی از طریق رایدهی اینترنتی مشخص میشود؟ این کم لطفی به جنبش اعتراضی و سطح فهم و رشد سیاسی مردم ایران است که فکر کنیم مجاهدین یا هرکس دیگر بتوانند از طریق کاربران فیک نماینده خود را به جنبش تحمیل کنند.
آقای پورمندی عزیز، به گمان من رضا پهلوی که به سمت سلطنت طلبان اصولگرا و «جاوید شاهی» چرخیده باشد نه رقیب خطرناکی برای جمهوریخواهان خواهد بود و نه شانس زیادی برای موفقیت در صحنه سیاسی ایران امروز خواهد داشت.
با احترام/ حمید فرخنده