این موضوع واقعیتی غیر قابل انکار است که شهروندان تهرانی نمایندگان خود را در مجلس شورای اسلامی نمیشناسند. چون نمایندگان یاد شده، تنها هرم قدرت این نظام را نمایندگی میکنند. همان هرم قدرتی که نمایندگان را بر کرسیهای مجلس جاسازی نموده است. تمامی این نمایندگان تنها میباید خواست و نیاز دستگاه امنیتی حکومت را برآورده نمایند و تودههای میلیونی شهروندان تهرانی هیچ جایگاهی در ذهنشان نمییابند. آنان همچنین از پیش پذیرفتهاند که در کار حکومت “تحقیق و تفحص” یا دخالتی به عمل نیاورند و در فضای مجلس تنها به بلهگویی برای نظام رضایت بدهند. با همین رویکرد بزدلانه است که نمایندگان مجلس شورای اسلامی همواره از متن قراردادها و توافقنامههای نظامی، اقتصادی و سیاسی ایران با کشورهای خارجی بیاطلاع باقی میمانند و دولت این قراردادها را هرگز به تصویب همین مجلس فرمایشی هم نمیرساند.
صدا و سیمای جمهوری اسلامی این روزها تلاش میورزد تا چهرهی معتدلتری از خود برای مردم به نمایش بگذارد. سریالهای جدیدتری را هم پخش میکنند که پیش از این سابقه نداشته است. خانمهای مجری پذیرفتهاند که در صورت لزوم حتا بدون چادر جلوی دوربین ظاهر شوند. آرایش این خانمها نیز هر روز بیش از پیش پررنگتر میگردد. ریش مردان مجری هم دارد رنگ میبازد که تمامی آنان قیافههایی از آدمهای معمولی را به نمایش بگذارند. آهنگهای شاد و سریالهای عامه پسند هم به صفحهی تلویزیون راه یافتهاست. انتقاد کردن از گرانی و تبعیض اجتماعی را نیز کم کم بین مجریها باب کردهاند. خلاصهی کلام، اینک چهرهای از حکومت در تلویزیون به نمایش درمیآید که پیش از این دیده نمیشد. گویا دارند با مردم آشتی میکنند تا شاید بتوانند آنان را پای صندوقهای رأی بکشانند. اما حکومت برای خود جای آشتی با مردم باقی نگذاشتهاست. پلهای آشتیکنان را به تمامی تخریب نمودهاند و برای حکومت و حکومتیان بازگشت به سوی مردم امری ناممکن مینماید.
نمونهای از همین رفتار جمهوری اسلامی در اپوزیسیون خاجپرست فرامرزی نیز دیده میشود. آنان حزب مشروطهخواه لیبرال – دموکرات تشکیل میدهند. یعنی هم حزب دارند و هم لیبرال و دموکرات هستند. معجونی ترکیبی و تبلیغی که تنها در فضای آلودهای از دروغ و نژادپرستی امکان رشد مییابد. در حالی که سنتهای برآمده از خواست پهلوی اول و دوم، نه حزب را برمیتابید و نه لیبرال یا دموکرات بودن آدمها را. ولی اکنون آنان آرزویی را در سر میپرورانند که در پناه راه انداختن حزبی فرمایشی و تظاهر به لیبرال یا دموکرات بودن بتوانند به نمونهای از حکومت شاهانهی پهلوی دست بیابند. پدیدهای حقهبازانه همانند جمهوری اسلامی، که ضمن آن رستاخیزیهای نظام پادشاهی هم دروغهای خود را میلافند.
بازنشستگان و کارگران معترض این روزها در تجمعات اعتراضی خویش فریاد میزنند: بس که دروغ شنیدیم / ما دیگه رأی نمیدیم. گاهی اوقات نیز این شعار را به شکل زیر تکرار میکنند: عدالتی ندیدیم / ما دیگه رأی نمیدیم. جدای از این، گاهی هم شعار میدهند: مسئول خوب ندیدیم / ما دیگه رأی نمیدیم. تودههای عادی مردم در واقع دارند علت رأی ندادنشان را با حکومتی برآمده از دروغ و فریب در میان میگذارند. چون جمهوری اسلامی را به ترویج دروغگویی متهم میکنند. آنگاه همین دروغگویان حکومتی به بیعدالتی هم متهم میگردند. با همین رویکرد است که گفته میشود، مدیران این نظام تنها به دلیل بیلیاقتی و ناشایستگیشان است که کرسیهای اجرایی کشور را اشغال کردهاند. در نگاه معترضان و تودههای عادی مردم، بالاییهای نظام جمهوری اسلامی هرگز نمیتوانند عدالتی را در فضای جامعه به پیش ببرند. چون مدیران مافنگی آن خیلی راحت به دروغ و حقه روی میآورند. پیداست که موضوع اصلاحپذیری نظام هم در نگاه شهروندان کشور رنگ میبازد. چون فساد سیستماتیک و سازمان یافته در هر جایی از ساختار حکومت که بگویی راه یافته است.
جمهوری اسلامی با در دست داشتن تریبونهای رسمی از چند ماه پیش تبلیغات انتخاباتی خود را آغاز نمودهاست. این تبلیغات تنها به شبکههای تلویزیونی حکومت محدود باقی نمیماند بلکه شبکههایی گسترده از روزنامهها و سایتهای خبری دولت را هم در بر میگیرد. در این تبلیغات، افرادی را که از تحریم انتخابات دم میزنند، به مخالفت با نظام و اسلام دولتی متهم میکنند. در واقع میخواهند مردم را بترسانند که رأی ندادن ایشان را به حتم در جایی به حساب خواهند آورد. اما کسی از مردم دیگر گوشش به چنین لافهایی بدهکار نیست. رسانههای اصلاحطلب هم فریادشان از چنین انتخابات هدایت شدهای بالا گرفته است. با تمامی این احوال همانند نویسندگان روزنامهی اعتماد از “مشارکت مشروط” خود در انتخابات دم میزنند. اما حکومت هرگز به چنین شرطی وقعی نمیگذارد. اصلاحطلبان چنان میپندارند که همراه با چنین شرطِ یک سویهای است که نظام جمهوری اسلامی برای همیشه دوام خواهد آورد. نظامی که هیچ مشروعیت و وجاهتی از خود بین تودههای مردم بر جای نگذاشتهاست.
تبلیغات انتخاباتی در مدارس، مساجد و نمازجمعهها هم بالا گرفته است. بدون تردید کسانی چنین تبلیغی را به پیش میبرند که سرنوشتشان به سرنوشت جمهوری اسلامی پیوند میخورد. ضمن چنین تبلیغی است که مخالفان حکومت، مخالف اسلام و امام زمان نام میگیرند. مبلغان حکومتی حتا دستیابی به بهشت آن جهانی را هم به موضوع رأی دادن مردم وابسته میدانند. اما چنین مبلغانی پاسخ حرفهای مضحک خود را نیز در شبکههای اجتماعی دریافت میکنند. چون مخاطبان پرشمار چنین شبکههایی هرگز با شمار اندک طرفداران جمهوری اسلامی قابل مقایسه نیستند. تولید مواد فرهنگی برای تحریم انتخابات در همین شبکههای اجتماعی چنان بالا است که پیش از این هرگز سابقه نداشتهاست. تولیداتی که اکثر آنها طنزی اجتماعی را در دیدرس مخاطبان خود میگذارند. انگار مدیران و امامان جمعه و جماعت جمهوری اسلامی تنها برای آن خلق شدهاند که تودههای میلیونی مخالف نظام را بخندانند.
جمهوری اسلامی از توان مداحان نیز برای کشاندن تودههای عوام به پای صندوقهای رأی سود میبرد. طرد حکومت از سوی تودههای میلیونی مردم شرایطی را برمیانگیزد که مدیران نظام پشت مخاطبان اجق وجق چنین مداحانی پناه بگیرند. در همین راه حتا “زنان جلسهای” را هم بسیج کردهاند. همان زنانی که در خانههای افراد مذهبی برای ایشان روضه میخوانند. چون مدیران فرهنگی جمهوری اسلامی به طور عادی طرفداران خود را از پستوهای گرد و خاک گرفتهی جامعه میجویند. طرفدارانی که در الگویی از رهبر نظام، تنها جاماندگی از توسعه و پیشرفت را در دل میپرورانند.
مدیران دولتی از همین حالا به تکاپو افتادهاند تا نایابی و گرانی کالاهای اساسی را در زمان برگزاری انتخابات حل و فصل نمایند. جدای از این به شکستن و کاهش قیمتها نیز روی میآورند. حتا قیمت گوشت را تا میزان بیست درصد کاهش دادهاند. مردم و مصرف کنندگان خوب میفهمند که چنین ماجرایی پس از انتخابات هرگز تکرار نخواهد شد. چنانکه بر پایهی توان مالی خویش در انبار کردن مواد غذایی شتاب به خرج میدهند. این موضوع در حالی اتفاق میافتد که دولت ارزش پول ملی خود را ظرف همین چند هفتهی اخیر تا میزان بیست درصد کاهش داده است. چون فروش دلار شصت هزار تومانی را در صرافیها جا انداختهاند. مردم خوب میفهمند که آسیبهای اقتصادی و معیشتی چنین قیمتی از دلار پس از انتخابات به خوبی آشکار خواهد شد.
مخابرات چندی پیش پیامکی را برای کاربران تلفن همراه ارسال کرد و ایشان را به دریافت جایزهی “یک روز اینترنت رایگان” تشویق کرد. ولی مردم میگویند که حکومت از همین شگردها برای تبلیغات انتخاباتیاش سود میبرد. در عین حال گفته میشود که مخابرات از لیست و مشخصات چنین افرادی برای تقلب در انتخابات سود خواهد برد. مدیران دولتی سرآخر هم در تبلیغ خود برای استفادهی مردم از اینترنت رایگان ناکام باقی ماندند. سپس شهرداریهای مناطق تهران در مترو راه افتادند تا کارت متروی مسافران را به طور رایگان شارژ نمایند. در فرودگاهها نیز به مسافران گل هدیه میدهند. به تازگی از “یارانهی فجرانه” هم سخن میگویند. انگار از در و دیوار این حکومت تنها خوشبختی برای مردم میبارد. شوهایی که تنها ارزش آن را دارند که تودههای عادی مردم را بخندانند. اما جمهوری اسلامی چهل و پنج سال است که همچنان برای خنداندن مردم مایه میگذارد و در این راه چیزی کم نمیآورد.