واقعیت این است که مدیریت رادیو- تلویزیون سراسری جمهوری اسلامی گونهای است که میتواند یک دولت ضعیف مثل دولت سیزدهم را دولتی نیرومند جلوه دهد و نیز میتواند یک دولت عادی را دولتی ضعیف و بیچاره نشان دهد. تجربه نشان داده است.رادیو- تلویزیون سراسری جمهوری اسلامی در همه سالهای پس از جنگ با دولتهایی که اصلاحطلبی اقتصادی و سیاسی را در دستور کار داشتهاند و میخواستند توسعه را در ایران پیش ببرند با مخالفت گسترده مدیران نهاد اطلاعرسانی سراسری روبهرو شدهاند. حالا و در حالی که دولت چهاردهم قرار است از مرداد یا شهریور کارش را آغاز کند از اینسو و آنسو شنیده میشود که دولت احتمالی پزشکیان نیز زیر تیغ قرار خواهد گرفت. بدون تردید دولت چهاردهم با استفاده از روزنامه دولتی و نیز برخی خبرگزاریهایی که از بودجه دولت پول گرفته و اداره میشوند میتواند استفاده کند اما دسترسی این دولت به رادیو- تلویزیون سخت است. به این ترتیب است که دولت چهاردهم باید کاری کند که بتواند با میلیونها نفر از ایرانیان که هنوز خبرها و گزارشهایشان را از راه رادیو- تلویزیون به دست میآورند ارتباط برقرار کند. در چنین وضعی است که تاسیس رادیو- تلویزیون به ویژه تلویزیون دولتی یک ضرورت تمامعیار است. در قانون اساسی و نیز در سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی که در آن راهاندازی بانک و بیمه و بنگاههای بزرگ مجاز دانسته شد درباره تاسیس رادیو- تلویزیون دولتی ساکت است. به این معنی که در تفسیرهای انجام شده از سیاستهای کلی اصل 44 راهاندازی و تاسیس رادیو- تلویزیون خصوصی به هر شکل ممنوع به حساب میآید اما میتوان با استفاده از حقوقدانان برجسته به این مساله رسیدگی کرد که آیا تاسیس رادیو- تلویزیون دولتی هم ممنوعیت و محدودیت دارد؟ واقعیت این است که این تنها راه مهم برای برقراری ارتباط نهاد دولت و نهاد ریاستجمهوری با میلیونها شهروند ایرانی است که تشنه شنیدن خبرهای خوب و امیدبخش از سوی دولت هستند. از سوی دیگر یادمان باشد که با توجه به شتاب رشد تکنولوژیهای ارتباطاتی راهاندازی رادیو- تلویزیون کمهزینهتر از حتی راهاندازی یک روزنامه سراسری شده است. راه دیگر برای ارتباط با مردم ایران تاسیس «خانههای دولت» در مناطق گوناگون شهرهای بزرگ و کوچک است. دولت میتواند و باید در هر منطقه از تهران خانههایی تاسیس کند یا از مراکز موجود استفاده کرده و با برنامههای از پیش تعیینشده با شهروندان در تماس باشد. در پایتخت و در مراکز استانها میتوان از رییس دولت، معاونان و وزیران خواست هر هفته دو تا چهار ساعت به این خانههای دولتی رفته و با شهروندان روبهرو شوند. این کار اگر انجام شود بدون تردید هزینههایش کمتر از سفرهای استانی خواهد بود. دولت میتواند با انتخاب استانداران ورزیده و اهل دانش با مردم استانها ارتباطات منظم، هدفمند و سازمانیافته برقرار کند و حرفهای آنها را شنیده و مشکلات را طبقهبندی کرده و نسبت به برطرف کردن آنها فعالیت کند. دولت چهاردهم نباید همانند دولتهای دوازدهم و سیزدهم در مقوله ارتباط با مردم پا پس بکشد و همه چیز را در اختیار منتقدان قرار دهد.