اندیشه ، فلسفه
تاریخ
اقتصاد

چندی پیش نکاتی فهرست‌وار از سوی اصلاح‌طلبان منتشر شد که نشان دهنده تصمیم‌ها، برنامه‌ها و هدف‌های اولیه دولت پزشکیان بود که یا قصد اجرای آن را دارند یا حتی بخشی از آنها در مرحله نزدیک به اجرا می‌باشند. در همان زمان نوشتم نظر به زمان کوتاهی که پزشکیان شروع به کار کرده چنین فهرستی، چشم‌گیر و اقلا به گمان من بیش از حد انتظارم بود. موارد این فهرست در زمره تغییرات کلان نبود ولی بخش قابل‌توجهی از مطالبات و خواسته‌های بخش بزرگی از قشر‌های مختلف جامعه بود.

مدتی نگذشت که به قول زیدآبادی “اطاق‌های پنهان” و به قول من “تاریک خانه‌های وحشت” دست به کار شدند و شروع به تخریب برنامه‌های اعلام شده از سوی دولت پزشکیان نمودند.

بد نیست به عنوان نمونه به چند مورد که از سوی دولت پزشکیان به عنوان موارد در حال اجرا اعلام شد اشاره کنیم و همچنین به عکس العملی که از سوی دولت سایه نشان داده شد.

یکی از این موارد مربوط به کولبران می‌شد که هربار مورد آزار و اذیت و یا شلیک گلوله ماموران قرار می‌گرفتند، دولت پزشکیان اعلام کرد که مرز کولبری آزاد می‌شود و دیگر کسی حق کشتن کولبران را ندارد. ولی فقط چند روز بعد چند تن از کولبران هدف شلیک قرار گرفتند.

یکی از مقامات دولتی که نسبت به مهسا امینی بی‌حرمتی کرده بود از مقام خود برکنار شد. ولی همزمان عده‌ای در کردستان بازداشت شدند.

آشکارترین نمونه دهن‌کجی نسبت به تصمیم‌های دولت پزشکیان گفته‌های وزیر خارجه بود که اعلام داشت با هیچ کشوری جدال نخواهد داشت و هیچ تحریک یا تهدیدی نسبت به هیچ کشوری انجام نخواهد گرفت و هدف روابط حسنه با تمام کشورها خواهد بود. هنوز مرکب این گفته‌ها خشک نشده بود که چند کشور اروپایی اعلام نمودند رژیم ایران از خطاکاران و مجرمین در کشور‌های اروپایی برای سوء قصد نسبت به مخالفین و خرابکاری نسبت به موئسسات اسرائیلی و یهودی استفاده می‌کند.

از همه خطرناک‌تر اظهارات مقامات اتحادیه اروپا درباره ارسال راکت از ایران به روسیه برای استفاده بر علیه اوکرائین بود و اظهارات احمقانه یکی از اصولگرایان که گفت “جنگ روسیه در اوکراین جنگ ما می‌باشد”. و از همه وخیم‌تر، سخنگوی اتحادیه اروپا اعلام نمود که چنانچه راکت‌های ارسالی ایران به روسیه به خاک اوکرائین اصابت کرد، ایران باید پاسخ شدید از اتحادیه اروپا دریافت کند.

از سوی مقامات قضائی یک کمیته تحقیق درباره جان‌باختن یک جوان در اداره پلیس به شمال ایران اعزام شد. ولی هم‌زمان چند قتل در چند اداره پلیس انجام گرفت، و مجددا چند بازداشت جدید و حتی احضار چند زن زندانی از فعالان مدنی و سیاسی انجام گرفت.

تعدادی از استادان اخراجی دوباره به خدمت دعوت شدند. ولی هم‌زمان تعدادی از معلمان اخراج گردیدند.

شروع به برگرداندن تعدادی ار افغان‌ها به کشورشان نمودند. ولی باز هم هم‌زمان، علم‌الهدی در مشهد از ایرانیان خواست که افغان‌ها را در خانه‌هایشان مخفی کنند تا دولت نتواند آنها را اخراج کند.

این فهرست می‌تواند باز هم ادامه پیدا کند. دولت پزشکیان را دچار یک بازی ” شل کن سفت کن” کرده‌اند. وزیر خارجه ایران پیام صلح و دوستی می‌دهد ولی اروپا و غرب ارسال راکت به روسیه و به خدمت گرفتن قداره‌کشان کشور‌هایشان بوسیله رژیم ایران را شاهدند. نمی‌‌دانم اطلاعات غرب از شرایط درون کشورمان در آن حد هست که درک کنند رئیس جمهور در کشور ما اصلا و به کل دارای همان اقتدار و آتوریته یک رئیس جمهور در کشور‌های غربی نمی‌‌باشد، تا هاج و واج نشوند که چرا از یک سو پیام صلح و نزدیکی دریافت می‌کنند و از سوی دیگر باید شاهد شلیک راکت‌های ارسالی ایران، از خاک روسیه به اوکرائین باشند. کاش برای غرب قابل درک باشد که این رئیس جمهور از آن جنس نیست که چاقوکشان آن کشور‌ها را بر علیه یهودیان، اسرائیل و منتقدان ایرانی در آن کشور‌ها به خدمت گیرد.

این تقرببا طبیعی است، تا زمانی که به نام ایران اقداماتی در جهت مخالف منافع غرب و در حمایت از روسیه، حماس، حزب‌الله و حوثی‌ها صورت می‌گیرد غرب نیازی به تجدید برجام و روابط دوستانه با ایران نمی‌‌بیند و فقر، بیکاری و کساد کار و اقتصاد ادامه خواهد داشت.

شکی نداشته باشید، هر تهدید و یا اعتراضی از سوی غرب با رقص و شادی ساکنان، به قول زید آبادی، “اطاق‌های پنهان” در ایران همراه خواهد بود. این‌ها، همانطور که در گذشته هم نوشتم، به‌سان باسیل‌هائی هستند که فقط قادر به ادامه حیاتشان در آبها و یا محیط‌های آلوده و کثیف می‌باشند، آب‌های زلال، محیط‌های آرام با خصلت ناپاک اینان سازگار نیست.

اقلا برای من این معما هنوز حل نشده، دست‌هائی که آنقدر نیرومندند که هم در داخل، در ضدیت با پزشکیان، به کولبران تیراندازی می‌کنند، در کردستان بی‌گناهان را دستگیر می‌کنند، عالما و عامدا در بازداشتگاه‌های پلیس دستگیرشدگان را زجر و شکنجه وحتی به قتل می‌رسانند. و…،  و در خارج هم به جنگ و ستیز و حمایت از تروریست‌ها می‌پردازند، دارای این چنین اختیارات بی‌حد، بدون هیچگونه جوابگوئی و مسئولیتی در برابر هیچ مقامی، اینطور به قتل و اغتشاش می‌پردازند، آیا حتی مقام رهبری از پس این‌ها بر نمی‌‌آید؟ یعنی این‌ها حتی از اختیاراتی بیش از مقام رهبری دارا می‌باشند؟ یا شاید مقام رهبری، بر خلاف تصور و انتظار رئیس جمهور، دودوزه بازی می‌کند و دارای دو چهره کاملا متفاوت است که از یک سو به رئیس جمهور اطمینان می‌دهد در مواردی که قول داده از او حمایت می‌کند و از سوی دیگر به ساکنان اطاق‌های پنهان، تاریک خانه‌های وحشت و خفاش خانه‌ها چراغ سبز نشان می‌دهد که می‌توانند به تخریب و جنایت ادامه دهند.

چاره چیست؟ آیا پزشکیان باید با مشت به روی میز رهبر بکوبد که برای بهبود اوضاع از اختیاری برخوردار نیست و با ادامه این وضع استعفا خواهد داد؟

به شما اطمینان می‌دهم که خفاش‌ها و پایدار‌یچی‌ها دقیقا منتظر چنین سناریوئی می‌باشند تا قادر باشند پزشکیان را از آن چندر غاز اختیاری که دارد خلع سلاح کنند و با دست باز به غارت و سرکوب ادامه دهند.

در صورت وقوع چنین سناریوئی، لزومی نمی‌‌بینم که از خارج کشوری‌ها بپرسم چاره چیست؟ جواب حاضر و آماده‌شان را از حفظ می‌باشم: اتحاد تمام گروهها، احزاب و نیروها برای ایجاد یک نیروی قوی برای سرنگونی این رژیم و تغییر ساختار کامل چارچوب سیاسی ایران. توضیح هم نمی‌‌دهند که این نیرو، این احزاب!!که باید چنین اتحادی را باعث شوند کجا تشریف دارند که تا کنون قادر به چنین اتحادی، آن هم در خارج کشور!!، نبوده‌اند.

خیالتان را راحت کنم نه در خارج و نه در داخل کشور، ما حزب به معنای کامل کلمه نداریم. حزب به معنای کامل کلمه یعنی دارای سابقه تاریخی، دارای نیرو و پایه مردمی، دارای ساختار، تشکیلات و دموکراسی درون سازمانی و تماسهای بین المللی باشد. ما در ایران فقط دو حزب داریم که این تعریف در موردشان صدق می‌کند. حزب دموکرات کردستان ایران و حزب کومله که دارای قدمت، و دارای ساختار حزبی و دموکراسی درون سازمانی می‌باشند و از همه مهم‌تر، پا در خاک دارند و دارای نیرو و پایه مردمی در میان مردم کرد می‌باشند. خوشبختانه پیشرفت جامعه مدنی، بخصوص در میان زنان سرزمین‌مان، کمبود حزب و سازمان‌های نیرومند سیاسی / مدنی را تا حدی جبران کرده.

من شخصا در شرایط کنونی که هیچ آلترناتیو و یا انسجام قوی در مقابل رژیم وجود ندارد، اصلاح‌طلبان و پزشکی را، نه بهترین ولی تنها راه حل می‌بینم. پزشکیان با محدودیت‌های زیاد، روی یک بند ابریشمی باریک حرکت می‌کند که نیاز به یاری فعالین سیاسی در داخل و خارج کشور دارد تا قادر به حفظ توازن خود بر روی این بند باریک باشد. پزشکیان در بهترین حالت می‌تواند جاده و راه به سوی دروازه ورود به ایران بهتری را مسطح کند. این خانه از پای بست ویران است. برای رسیدن به آن دروازه نیاز به تدبیر، حوصله، زمان و سازمان‌دهی داریم.

داریوش مجلسی، سپتامبر ۲۰۲۴

print

مقالات
سکولاریسم و لائیسیته
Visitor
0274321
Visit Today : 624
Visit Yesterday : 698