در نوشتهی زیر کوشش میشود با رجوع به آرای ماکس وبر، آنتونیو گرامشی، میشل فوکو و تنی چند از فمینیستهای چپ انتقادی، نقدی درونمان از جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» ارایه شود، و بخشی از علل
یکی از پیامدهای خروج ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۸، از دست رفتن اعتبار آن کشور و بیاعتمادی جهانیان نسبت به پایبندی آمریکا به اجرای قراردادهای بینالمللیِ خود بود. خروج از برجام در آن زمان حاصل تلاشهای لابیهای
آنچه ذیلاً میآید پاره توضیحاتی است پیرامون مندرجات اطلاعیهای که سازمان مجاهدین خلق ایران اخیراً زیر عنوان «تحریف حقایق در یک مصاحبه با سایت شرق در مورد مجاهدین خلق» انتشار داده است. بنا به اظهارات این اطلاعیه
روسیه روز جمعه، ۹ مه ۲۰۲۵، هشتادمین سالگرد پیروزی بر آلمان نازی در جنگ جهانی دوم را با برگزاری رژهای باشکوه در میدان سرخ مسکو گرامی داشت. در این مراسم، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، به همراه رهبران
تلاش برای برقراری نظامی دموکراتیک از خواستههای اصلی بسیاری از جوامع جهانی در جریان پویشهای سیاسی و اجتماعیِ یک قرن اخیر بوده است. رسیدن به این خواسته از یک سو نیازمند بازخوانی موفقیتها و شکستهای
مقدمه مترجم: امروز ۸ ماه مه، هشتادمین سالگرد شکست آلمان نازی و پایان جنگ جهانی دوم در اروپاست. سالهای متمادی، برای آلمانیها چگونگی توصیف این روز مایه سردرگمی، سوال و مناقشه بود. به مناسبت چهلمین
علی خامنهای در دیدار با مجمع عالی فرماندهان سپاه پاسداران در مهر ماه ۱۳۹۸، سه ماه پیش از ترور قاسم سلیمانی، گفت: «نگاه وسیع جغرافیای مقاومت را از دست ندهید؛ این نگاه فرامرزی را از دست ندهید. قناعت نکنیم به منطقۀ خودمان…این نگاه وسیع فرامرزی، این امتداد عمق راهبردی گاهی اوقات از واجبترین
حماسه گیلگمش داستانی حماسی از (بینالنهرین) است که ماجراهای گیلگمش، پادشاه اوروک، و دوستش انکیدو را روایت میکند.: 1 . معرفی گیلگمش: گیلگمش پادشاهی قدرتمند اما ستمگر در شهر اوروک در(بینالنهرین) (عراق امروزی) است. او دو سوم خدایی و یک سوم انسانی است و از نیرو و زیبایی فوقالعادهای برخوردار است. با
انقلاب ۱۳۵۷ یکی از عظیم ترین جنبشهای تودهای در تاریخ ایران بود که منجر به سرنگونی رژیم پهلوی شد. اما با وجود این پیروزی اولیه، این انقلاب توسط ارتجاع اسلامی با یاری قدرت های سرمایه داری ربوده شد و ناکام ماند و شکست خوردو نهایتاً به سلطهی یک نظام استبدادی مذهبی منجر گردید. در چهار دهه گذشته
با توجه به اینکه قرار است روز یکشنبه آینده وزیر اقتصادبعدی دولت چهاردهم معرفی شود و با توجه به اینکه تا همین امروز جز سیدعلی مدنی زاده کاندیدای جدی وجود نداشته است برخی نکان را در این باره یاد آور می شویم. 1.
مقدمه: به گزارش رسانههای ایران، زیان انباشته شبکه بانکی کشور بالغ بر ۵۰۰ هزار میلیاد تومان شده است. این میزان از زیان بنا به تازه ترین آمار همان منابع، تقریبا برابر با سرمایه موجود این شبکه است. امر به یکی از این ابربحرانهای اقتصاد ایران تبدیل شده است. از دلایل مهم این ابربحران فساد ساختاری
چین با کسب تجربه نخستین دوره ترامپ، همزمان با تقویت اقتصاد داخلی و کاهش وابستگی به صادرات، به گسترش شبکههای تأمین و توسعه روابط با کشورهای جنوب جهانی پرداخته است. پکن، ضمن ایجاد توازن میان ابزارهای واکنش کوتاهمدت و استراتژیهای بلندمدت، تلاش میکند تا با بهرهبرداری از فرصتهای ژئوپلیتیکی،
نفوذ مافیا به کسب و کارهای قانونی کاری فراتر از پنهان کردن پولهای کثیف انجام میدهد چرا که با تضعیف رقابت در بازار آزاد، اقتصادهای محلی را بی ثبات میکند. کسبوکارهای کوچکی که قادر به پرداخت پول در ازای کسب حفاظت از سوی مافیا و یا قادر به رقابت با رقبای تحت حمایت مافیا نیستند اغلب از گردونه
روشنفکر یا روشنگر؟
با سلام و درود به شما عزیزان و دوستان و یاران گرامی چه قدیمیها چه جدیدی ها همونطور که قول داده بودم امروز در واقع میشه نخستین برنامه سری جدید برنامههای مهبانگ واقعا ممنونم از این همه محبت و لطفی که دادین برای خود من واقعا شگفت آور بود وقتی که بازخوردها رو میدیدم و نوشتههای کوتاه شما رو در زیر کلیپ اول که در واقع من اسمش گشته بودم برنامه صفرو میدیدم بسیار از همه شما دوستان محبتتون سپاسگزارم از گستردگی جغرافیایی کسانی که برنامه رو گوش میدادن در داخل ایران بسیار بسیار خوشحال شدم و به من یک انرژی مضاعفی داد برای اجرای برنامهها اینکه حتی ما در قم کسانی رو داریم که برنامه مهبانگ رو دنبال میکنن بسیار خوش آینده دوست جوشکاری گفته بودن فقط رانندههای کامیونها و تریلی نیستن جوشکار ها هم هستن برق کارها هم هستن من واقعاً از جان به احترام همه کارگران عزیزی که دغدغه خردمندی و علم دارن از جام به احترامشون برمیخیزم دستانتون رو به گرمی فشار میدم و امیدوارم که من هم در این راه بتونم گام کوچکی بردارم البته باید یه گلهی هم بکنم اندک دوستانی انتظاراتی داشتن که از عهده من و این برنامه خارجه امکان اینکه من بتونم برای برنامههای علمی به زبانهای بیگانه زیرنویس فارسی انجام بدم وجود نداره من نه سازمانی دارم و نه فرض کنید که امکانات مالی که بتونم این مسئله رو به صورت حرفهای انجام بدم این تقاضاها رو لطفاً از من نکنین اصلاً نقش من چنین نقشی نیست یا کسی خواسته بود من با یه کسانی برم مصاحبه کنم من مصاحبهگر نیستم دوست عزیز من فیزیک دانی هستم کار من پژوهش و تدریس در دانشگاه هست بنابراین بیشتر خودم رو در این زمینه یک معلم میدونم همونطور که شماها اکثرتون به درستی اشاره کردید این تقاضاها رو از من نکنید نه الان نه بعد اینها نه در نقش من هست و نه در تواناییهای من اما خبر خوب این هست که حتما در هر جایی که احساس کنم لازم هست متخصصی در رشته خاصی امکان این رو داره که با زبان ساده مسائل پیچیده علمی رو در حوزه تخصصی خودش بیان کنه حتماً دعوت خواهم کرد که همگی ازش بیاموزیم در آینده بسیار نزدیک شاید تا هفته آینده ما نخستین برناممون رو با آقای دکتر حسام نوذری دوست بسیار خوب من زیست شناس خواهیم داشت کسان دیگهای هم به مرور دعوت خواهند شد در برنامههای من طبیعتاً در زمینه اون بخشی از فیزیک که خودم درش تخصص دارم خودم با شما صحبت خواهم کرد در زمینههای دیگر فیزیک یا دیگر بخشهای علم که من تخصصی در اونها ندارم سعی میکنم گفتم از متخصصین اون ها دعوت کنم ولی بیشتر شما باید عادت کنید که صحبتهای من رو بشنوید و اینکه برنامه مهبانگ یه برنامی است در حوزه اندیشه یعنی فقط در زمینه مسائل علمی نبود در حوزه اندیشه هم خواهد بود برای اینکه به نظر من اینها از هم جدا نیستن کار علمی کاریست که قطعاً در حوزه اندیشه هست و حوزه اندیشه بدون تفکر علمی و رهیافت علمی به نظر من اگر روشمندی علمی در کنارش نباشه به ناکجا خواهد رفت بنابراین اجازه بدید که در برنامه امروز که به شما قولش رو داده بودم که در مورد روشنگری و روشن فکریست و تفاوت اینها و اینکه جامعه ما به کدام یک بیشتر نیاز داره صحبت بکنم برای این کار لازم هست که این رو بهتون بگم همون طور که علم به معنای ساینس در کشور ما به وجود نیومده نه فقط کشور ما در کل خاورمیانه و کشورهایی که به لحاظ علمی و در حوزه اندیشه هنوز حرکت جدی انجام ندادن قرار دارن این کشورها در واقع ماها باید بپذیریم که نمیدانیم و بریم و یاد بگیریم درستش رو هم یاد بگیریم اینکه ما یک چیزی رو وارد کنیم بدون اینکه اون رو کاملاً فهمیده باشیم بسیار خطرناکه یکی از اونها همین مسئله روشن فکریست و بسیاری از عسب های دیگر فرض کنید آنگونه که مفهوم لیبرالیسم کاپیتالیسم سوسیالیسم و کمونیسم وارد خاورمیانه شده با مفاهیم اصلیش بسیار متفاوته برای اینکه شاید درک درستی نشده علم هم همین طور هست علم به خاطر پیچیدگیهایی که داره به درستی در این نوع کشور ها از جمله کشور خودمون به درستی درک نشده و برای همینم ه که حتی دانشگاههای ما درک درستی از علم ندارن و بیشتر از اینکه دانشگاهها پژوهشگر تربیت کنن در واقع مدرک دارانی رو تربیت کردن که هدف قایه و نهاییش در واقع مدرکش بوده و این درد بزرگیست در جوامعی که در حال پیشرفتن یا هنوز پیشرفت نکردن اصلاً موتور پیشرفتشون رو روشن نکردن بنابراین از این جهت بسیار اهمیت داره که متوجه بشیم که قبول کنیم که نمیدانیم چون اگر بخوایم در این باد غرور دانستن مون قرار بگیریم هیچوقت نخواهیم فهمید و همیشه عقب خواهیم بود بدفهمی و کج فهمی بسیار بسیار بدتر از نفهمی اینو جدی دارم به شما میگم به همون ترتیب بد سوادی بسیار بسیار بدتر و خطرناکتر از بیسوادی است بدتر از کم سوادی است این هست که ما در این برنامهها تلاشمون این خواهد بود همراه با دوستانمون که بتونیم این مسئله علم علم رو نسج علم رو آنچنان که هست منتقل بکنیم و مابقی کار در واقع با خودتونه به همین ترتیب مسئله روشنفکر و روشنگر هم کاری نبوده که در واقع از ایران ما آغاز شده باشه یا شروع شده باشه برای همین هست که ما باید درک کنیم خاستگاههای فرهنگی به وجود اومدن اصر دوره روشنگری در اروپا و چه اشکال داره که بگیم ما این دوره رنسانس مون هنوز آغاز نشده ولی این نسل یا نسلهای آینده میتونن این دوره نوزایی رو آغاز کنن من در واقع به به واقع این رو میگم که در ایران بارقههای امیدی دارم میبینم از اینکه ما داریم به این دوره نوزایی نزدیک میشیم علی رغم اینکه جنبههای بسیار ناامید کنندهای هم وجود داره بنابراین هیچ اشکالی نداره که ما صادقانه بگیم که ما نمیدانیم و بریم دنبال پیدا کردنش چه اون علم باشه چه در حوزه اندیشه باشه این رو ما میبینیم در بعضی از کشورهای آسیایی سرامد شون ژاپن بعد کره جنوبی بعد هند سنگاپور تا حدی مالزی تایوان و چین که با یک سرمایه عظیمی این رو آغاز کرده به ویژه اینکه چینیها یک دوره انقلاب فرهنگی مثل ما داشتن که صدمات زیادی رو بهشون زده که شاید در زمان دیگهای راجع بهش صحبت بشه اما نکته همین هست که ما بپذیریم که اینها رو ما بلد نیستیم نمیدونیم ما به وجودشون نیاوردیم یاد بگیریم و بتونیم گومیش کنیم بسیاری از ایسم ها ورودشون به ایران با درک درستی انجام نشده این بسیار اهمیت داره مثلاً فرض کنید از کاپیتالیسم و سوسیالیسم و کمونیسم و لیبرالیسم گرفته تا آتئیسم که متسفانه من فکر میکنم نه فقط در ایران در بسیاری جاها داره در مسیر خطرناکی قدم برمیداره این رو به عنوان کسی میگم که خودش ناباور منن و در نتیجه حتی خوشم نمیاد که از ایسم خاصی برای اینکه من را آدمها بشناسن اسم ببرن من هیچ وابسته به هیچ ایسم خاصی ندارم و فکر میکنم که انسانی که دارای سنجشگران اندیشی باشه خودشو هیچ وقت به هیچ ایسم خاصی وابسته نمیکنه و سنگش رو به سینه نمیزنه هر اسمی حالا شما میتونید خودتون فکر کنید که به چه ایسمی تعلق خاطر دارید اینجا همون جاییست که باید مراقب خودتون باشید این یکی از زیباییهای آنچه هست که در اصر روشنگری شکل گرفته بنابراین اصل روشنگری ما متفکرین این رو میبینیم یکی از سرآمد اونها دکارت رنه دکارتی که ریاضیدان درجه یکیست و منطق دان درجه یکیست و در ع ح فیلسوف درجه یکیست پس از دوره باستان تا عصر روشنگری و حتی پس از اون شاید ما کسی رو همچن د کارت نداشته باشیم به یک معنایی شاید بشه بگیم د کارت یک علامه است که بر علوم بسیار زیادی چیره دستی داره و تعریف بسیار دقیقی رو از اندیشیدن و چگونه اندیشیدن به ما میده تا بعد از اون کسانی فرض کنید مثل ولتر یا پیش از اون باز کسی که بسیار مورد علاقه من هست و از اون نقل قولی رو خواهم کرد در اصر روشنگری امان دکارت معروف فیلسوف بزرگ آلمانی است که تعریف بسیار دقیقی را از روشن گری میده و اینکه روشنگر چه کسی باید باشه روشنگری در واقع مجموعهای است یا زیرمجموعهی است از یه مجموعه بزرگتری به نام روشنفکری گرچه روشنگری و روشنفکری در ابتدا در واقع از حوزه فلسفه و علم اومده بیرون اما بعد ها میبینیم که به ادبیات هم میرسه و نقش بسیار مهمی پیدا میکنه بین کسانی که ادیب هستن و خودشون رو روشنفکر میدونن یا در واقع جامعه اونها رو روشنفکر میدونه این دو واژه روشنگر و روشنفکر هم برآمده از فرهنگ خاورمیانهای نبوده و نیست و ما باید متوجه باشیم که انقدر الان واژه روشنفکر فروکیان واژه روشنگر خوشبختانه اینگونه نبوده و من فکر میکنم که جامعه ما بیش از آنکه به روشنفکر احتیاج داشته باشه به روشنگر احتیاج داره حالا در مورد اینها در ۵ دقیقه آینده بیشتر صحبت خواهم کرد و برنامه اول رو تمام خواهم کرد اجازه بدید که از یکی از پدران روشنگری یعنی کسی که یکی از بزرگترین فیلسوفها در غرب شناخته میشه و در دوره روشنگری امانوئل کانت ببینیم تعریف او از روشنگری چیست اینو من بارها گفتم ولی باز هم دوست دارم بگم برای اینکه که بسیار بسیار دقیق هست میگه روشنگری این رو امانوئل کانت میگه در تعریف روشنگری چیست در باب روشنگری میگه میگه روشنگری به درآمدن آدمیست از نابالغی خود کردهاش خود خواستهاش از اون سقارت اهایی که انسانها رو صغیر میشمارن الزاماً هم فکر نکنید این طبقه خا یست مثل طبقه روحانیون که فکر میکنن انسانها صغیر هستن و احتیاج هست که راهنماییشون بکنن نه متأسفانه در دوره جدید ما این روشنفکرها هستند که فکر میکنن مردم غیرنی براشون تصمیم بگ یعنی اون فروتنی که لازم هست یک شخصی که دارای سنجشگرانه اندیشی اس داشته باشه یک روشنگر داشته باشه رو ندارن از بالا با پایین با مردم صحبت میکنن در صورتی که روشنگر کارش این هست که و به همون به طریق اولا روشنفکر کارش این هست که این نور افکن رو برداره و به تاریکیها نور بندازه بقیهش با خود مردم هست هیچ منتی هم سر مردم نباید داشته باشه این خود مردم هستن که باید ببینن که قادر هستن از تاریکیهای خودخواسته شون به در بیان و ببینن روشناییهای تصمیم میگیرن در این تاریکیها بمونن هیچ زور و اجباری نیست با توپ تشر هم نمیشه به باور من برمیگرده جامعه برعکس اون چیزی که فکر میکنن بسیار بسیار برگشت پذیر هست به اون چیزی که پیش از اون بوده بنابراین همه خطرها به باور من درست همچنان که در حوزه علوم طبیعی داریم که بسیاری از فرآیندها فرآیندهای برگشت پذیرن در حوزه علوم اجتماعی هم به باور من بسیاری از فرآیندها فرآیندهای برگشت پذیرن بنابراین آ آن گونه که کانت میگه میگه روشنگری بیرون اومدنه یک انسان از اون سقارت از اون نابالغی خودخواسته است و خود کرده است ادامه میده تعریف میکنه حالا این سقارت این نابالغی یعنی چی میگه این نا نابالغی یعنی ناتوانی در به کار بردن فهم خود بدون رهنمود دیگری بنابراین سقارت یا نابالغی همان چیزیست که انسانهای زیادی دچارش هستن یعنی اون شهام و دلیلی رو ندارن که از فهم خودشون برای تجزیه و تحلیل مسائل استفاده کنن حتماً یه کسی هست که باید ازش کمک بگیرن خودشون نمیتونن این کاررو انجام بدن درست مثل کودک ما بعدا در مورد این مسئله صحبت خواهیم کرد به نظر میاد که یک انسان معمولی و عادی باید بین سین ۲ سال حتی بعضیا میگن تا ۲۴ سال زمان لازم هست که اون مغز شکل کامل خودش رو بگیره و بتونه بعد از ۲۱ سال بعد از حالا تا حدی ۲۴ سال اگر بخوایم با خیلی محافظه کارانه به قضیه نگاه بکنیم این مسئله رو حل و فصل کنه برای خودش بنابراین ناب یعنی اینکه شما برای تجزیه و تحلیل و حل مسائل در هر حوزهای احتیاج به رهنمود کس دیگهای داشته باشین و اون رهنمود از طرف شخصی باشه که خودش رو بالغ میدونه این بنابراین میشه تعریف نابالغی از دید کانت که شما عاجز باشید از به کار بردن فهم خودتون و داره میگه که این نابالغی هنگامی خود خواست از خودتون خودتون رو سغیر و نابالغ میدونین که این ناشی نه از کاستی فهم باشه ببینید طبیعتاً همه ما در همه امور فهم کامل نداریم بلکه این کاستی ناشی از عدم دلیری و اون اراده و عزم ما باشه برای استفاده از فهم خودمون بدون لکنت بدون رهنمود از دیگری این بسیار مهمه شما میبینید امروز حتی در دموکراسیهای بسیار شناخته شده در کشورهای بسیار پیشرفته و شناخته شده دنیا عملاً فرض کنید چهرههای شناخته شده سعی میکنن رهنمود بدن که آدم تصمیم بگیرن به چه کسی رأی بدن این به نظر من کاملاً خلاف آن چیزی هست که باید یک دموکراسی باشه این من اسمش رو میذارم در واقع مدیریت و کنترل اذهان و درک و فهم مردم به یک روشی که شاید روش زیرکانه تریست رسانهها نقش بسیار مهمی رو در این زمینه انجام میدن و نهایتاً امانوئل کانت میگه که سعی کن که دلیر شجاع و عزمی راسخ داشته باشی برای اینکه فهم خودت رو به کار ببری و جالب هست که در آخر میگه همانا گزین سخن گفتن روشن گریست یعنی گزیده صحبت کردن و ما میدونیم که سعدی خود ما به زیبایی به گزین سخن گفتن برای ما در قرنها پیش این رو گفته کم گوی گزیده گوی چون در این همین گزیده گویه تا جهان ز اندک تو شود پر این پرحرفی که الان حالا به کمک همین تکنولوژی که من دارم ازش استفاده میکنم خودش بسیار باعث مشکل شده بنابراین تلاش باید این باشه که گزیده یعنی در نهایت ایجاز کم گویی کنیم ولی این کم گوییها چون در باشه در مقابل این ما روشنفکرها رو داریم که شاید بشه گفت عصر روشنفکری خیلی متأخر تر هست و همین طور یک مجموعه بز بزرگتری رو شامل میشه تا روشنگری شاید بشه گفت روشنگری وابسته به یک زمان خاصی اس به عصر دوره روشنگری است در صورتی که روشنفکری به دوره خاصی اشاره نمیکنه و مشمول زمان و مکان خاصی نمیشه اما از اونجایی که من فکر میکنم هنوز در خاورمیانه در کشور ما ما عصر واقعی به نام عصر روشنگری نداشتیم شاید تا حدودی بشه چند نفری رو در پیش از دوره مشروطیت و بعد از مشروطیت نام برد کسی مثل ف فتعلی آخوندزاده یا آخوند میرزا ضای کرمانی اینها رو بشه به عنوان روشنفکر طالبوف که در عصر دوران مشروطیت بودن و بعدها مثلا امثال تقیزاده محمدعلی فروغی اینها رو به عنوان روشنگران عصر دوره خودشون بشه یا روشن فک فکران عصر دوره خودشون نام برد ولی بعد از اون به نظر من روشنفکری ما آلوده به ایسم هایی شد که بسیار مخرب بودن در اروپا عصر روشنفکری رو شاید بگیم که با کار و اون مقاله درخشانی که امیل زلا برای دفاع از یکی از افسران جوان ارتش فرانسه درای فوس یا دریفوس به کاربرد بشه بگیم که اون نامه اون مقاله و دفای که او کرد از کسی که به عنوان اینکه یهودی بود که داره اسرار ارتش فرانسه رو به آلمانیها میفروشه متهم شده بود اون دفاع جانانه رو انجام داد بشه بگیم عصر روشنفکری از اونجا به وجود اومده و بعد در قرن بیستم فیلسوفان و ادیبان که در این زمینه در زمینههای متفاوت سعی کردن روشنگری کنن خودشون رو یا جامعه به اونها گفت روشنفکر ولی من میخوام یه چیزی رو بگم و در واقع شاید این برنامه به یک قسمت دیگری هم نیاز داشته باشه بسته به این هست که ببینم چه بازخوردهایی میگیرم تا بیشتر راجع بهش صحبت کنم ولی اتفاق عجیبی افتاد و روشنفکری که منحصر به هیچ گروه خاصی نیست به یکباره در دهه ۶ ۷۰ به خاطر نوع انقلاب هایی که در جهان به وجود میآمد که تفکرات پیشروی چپگرای رو مثلاً یک به یک نوعی میخواست رهبری بکنه به یک وادی افتاد که روشنفکری در دست یک ادعای خاصی است در دست نویسندگان و در دست فرض کنید ادیبان اصلاً اینجور نیست چگونه میشه مثلاً یه شخصی مثل اشتن رو اسمشو روشن فکر نگذاشت ولی کس دیگهای رو که حالا نمیخوام اسم ببرم که فرض کنید که در مورد سفر حجش برای ما در ایران میفرسته پدر روشنفکری ایرانی نامید جلال آل احمد اگر شما نظریات او او رو در مورد فرگشت یا دگرگون ش یا به غلط تکامل بدونید شکفت زده خواهید شد شاید در جای دیگهای بشه این نقدها رو انجام داد بنابراین میخوام بگم که ما باید دوباره به این مسئله نگاه بکنیم اصلاً روشنفکر به معنای این نیست که روشنفکری در حوزه خاص کسیست که باید ادبیات بلد باشه نویسنده باشه شاعر باشه این تفسیر تفسیر غلطی از روشن فکریست هر کسی میتونه در حوزه کاری خودش روشنفکر باشه روشنفکر کسیست که از عقلش از منطقش از اندیشه سنجشگر و از همه مهمتر از علمش استفاده میکنه برای اینکه تجزیه و تحلیل رو انجام بده و روشنفکر کسی نیست که دائم به خودش بگه روشن فکره من با بسیاری از کسانی در حوزه کاریم چه در محیط کاریم باور کنید در محیط کاریم در جاهایی بسیار درجه یک دنیا بودم هش و نش داشتم هیچوقت این آدمها به خودشون نگفتن روشن فکر مقایسه کنید با فرهنگ ما که انسانها دائماً به خودشون لقب روشنفکر میدن فرض کنید یکی از کسانی که میدونم در بین ایرانیها بسیار مورد توجه هست زبانشناس درجه یکیست در حوزه سیاست هم ایشون بسیار فعاله من خودم با این شخص سه مصاحبه کردم که هیچ وقت منتشرش نکردم و نخواهم هم کرد در زمانی که در دانشگاه فنی ماساچوست یا ام آیتی بودم من سر کلاسهای این آدم میرفتم میشستم برای اینکه ازش چیز یاد بگیرم و باهاش سه بارم مصاحبه انجام دادم نام چامسکی من یک بار ندیدم چامسکی به خودش لقب روشنفکر بده ولی دوستان و همینا و فارسی زبانان ایرانی دائم برای خودشون واژه روشنفکر به کار میبرن بیانیه روشنفکرا این این جامعه که باید ببینه شما روشنفکر هستید یا نه نه اینکه شما به خودتون بگید روشنفکر این کاملاً خلاف آن چیزی هست که در تعریف روشنفکری به شکل تاریخیش وجود داره بنابراین دوست من شما میتونید در حوزه کاری خودتون روشنفکر باشید اما اگه به محض اینکه شما خودتون خودتون روشنفکر کردید اون در واقع میخوام بگم که که فروتنی که لازم هست برای اینکه به شما بگیم روشنفکر رو نقض کردید بگذارید که تاریخ در شما مورد شما قضاوت کنه اطرافیانتون در مورد شما قضاوت کنه که آیا شما روشنفکر هستید یا نه ولی من به شخص احتیاج میکنم برای اینکه ما به عصر روشنگری برسیم به یک روشنگر هایی احتیاج داریم روشنگران که در کنار ما بودند شاید قدرشون رو به قدر کافی ندا ندانستیم به ضم من یکی از روشنگران معاصر ما قطعاً آرامش دوستدار فیلسوفی اس که قدر اون آنچنان که باید و شاید در زمان حیاتش شناخته نشد چند سالیست که او دیگه در میان ما نیست امیدوار هستم که نوشتههای آرامش دوستدار بیش از پیش خوانده بشه تا برنامه دیگر براتون بهترینها رو آرزو میکنم برنامه بعدی ما شاید فقط در حوزه فیزیک باشه براتون آرزوی بهترینها رو دارم خوب و خوش و سرافراز باشید
شورای نظامی و «مدافعان استالینگراد» دسامبر ۱۹۴۲. از سمت راست: ژنرال آندری ژریومنکو، فرمانده جبهه جنوب شرقی [استالینگراد] ارتش سرخ. الکسی چویانوف، دبیر اول کمیته منطقهای استالینگراد حزب کمونیست شوروی.
محمد جلال، شهروند عراقی، ۱۰ سال از عمر خود را در جستوجوی پناهندگی در آلمان از دست داد، اما بینتیجه. به جای اعطای پناهندگی، او به سرزمینی که از آن فرار کرده بود بازگردانده شد. اکنون با همان چالشهایی
چنانکه الکسی توکویل یکی از بنیانگذاران علوم اجتماعی و از اولین نظریهپردازان جامعهی مدنی میگوید، انجمنهای مدنی مراکز رایگان آموزش و ترویج دموکراسی هستند. از طریق فعالیت درون این سازمانهاست که
روکشی که روی جلد اصلیِ کتاب پیچیده شده است یک اتاق کامپیوتر در دههی ۱۹۷۰ را نشان میدهد که مُنادیانِ خوشپوش و آراستهی عصر اطلاعات در آن سرگرم کار با پایانههای یک رایانهی بسیار بزرگ هستند. آیا چیزی
نکسوس؛ افزایش قدرت افسانهسازی و کنترل اطلاعات در زمان هوش مصنوعی: انسانها برخلاف حیوانات، به دلیل توانایی خود در داستانسرایی و ایجاد باورهای مشترک، توانستهاند تاریخ ما را بسازند و تمدنهای بزرگ را به وجود آورند. دین، ملت/ملیت، اقتصاد، پول… همگی باورهای مشترکی است که ما خودمان ساختیم و پذیرفتیم.
سلام عرض میکنم خدمت همه شما دنبال کنندگان عزیز دوست داشتنی و گل گلاب کانال یوتیوب کلاب هاز پارسی امیدوارم حال همتون خوب باشه سالم و سرح حال و سلامت ید. همونطور که باید همتون اطلاع داشته باشید بالاخره دونالد ترامپ برای دومین بار به صورت رسمی زمام امور رو به عنوان رئیسجمهور در دست گرفت و روز گذشته