بهمن ذکی پور*، محوریت مقاله: آشنایی با نهادها و شخصیتهای ژاپنی و ایرانی پر اهمیت در فرهنگ معاصر ژاپن. برسبیل مقدمه: اواخر شهریور ماه سال جاری دو روزی را میهمان یکی از اساتید «دانشگاه تویو» (Toyo daigaku) در شهر زیبای «کاماکورا» (Kamakura) بودم. به اتفاق هم به معابد دیدنی این شهر سری میزدیم و در باب ساختار فکری اندیشه شرقی، فلسفه ایرانی-اسلامی، اندیشه ژاپنی، پدیدارشناسی غربی و مسائلی از این دست گفتگو میکردیم. در خلال گفتگو نام و اندیشه دو تن از فیلسوفان معاصر ژاپن یکی «توشی هیکو ایزوتسو»(Toshihiko Izutsu) و دیگری موسس فلسفه ژاپنی یعنی «کیتارو نیشدا»(Kitaro Nishida, 1945-1870) بیش از همه به میان میآمد. «ایزوتسو» و اندیشه اش را به خوبی میشناختم و با یک واسطه شاگرد معنوی او به حساب میآمدم[۱]. با اندیشههای «نیشیدا» نیز در خلال تحصیل آشنا شده و راجع به او کم و بیش خوانده بودم.
به سبب اینکه منزل ایزوتسو در شمال «کاماکورا» واقع است، آن استاد میزبان لطف کرد و به صورتی سرزده و ناگهانی مرا به خانه ایزوتسو برد. منزلی با ساختار مشهور معماری ژاپن در کنار جاده اصلی. مسلما از آنجایی که ما سرزده و بدون برنامه به آنجا رفته بودیم، برحسب ادب ژاپنی، امکان بازدید از خانه نبود. اما گویا بخت با ما یار شد و چنان که خواهد آمد دیداری فرهی میسر شد.
به جهت اینکه دوربین همراهم نبود از میزبانم خواهش کردم تا در درب منزل ایزوتسو عکسی را به یادگار ثبت کنیم. از ماشین پیاده شدیم و به سوی درب منزل حرکت کردیم. پیرمردی که به نظر ۷۰ ساله میآمد جلوی در بود و گویا انتظار کس یا کسانی را میکشید. پس از معرفی اولیه دانستیم که وی شوهر خواهر کوچک ایزوتسو است و سنی بالغ بر ۹۶ سال دارد! پیرمرد با گرمی از حضورمان استقبال کرد و ما را به درون خانه راهنما شد. در پاگرد ورودی خواهر ۸۶ ساله ایزوتسو که چند باره پرسی او از صحبتهای ما از سنگینی گوشش حکایت میکرد، ما را به داخل منزل راهنمایی کرد. از او تقاضا کردیم تا همسر ایزوتسو (خانم تویوکو ایزوتسو (Toyoko Izutsu) ) را دیدار کنیم. ایشان نیز تقاضا کردند ما مدتی در همان پاگرد ورودی منتظر بمانیم تا از خانم «تویوکو» اجازه حضور بگیرند.
در بدو ورود به منزل نخستین چیزی که آشکارا جلب توجه میکرد، حضور دو تابلو مینیاتور شاهنامه فردوسی بر دیوار بود که زیر هریک از آنها ابیاتی از شاهنامه با خطی خوش نوشته شده بود. همچنین یک تخته گلیم که رنگ رخسارش دلالت بر کهنگی آن داشت.
مشغول دیدن تصاویر شاهنامه بودم که خواهر ایزوتسو آمد و گفت: «به سبب اینکه خانم تویوکو بیمار و متنظر چند تن از اساتید دانشگاه «کیو» (Keio daigaku) هستند(آنجا بود که سبب انتظار آن پیرمرد را دریافتم)، از امکان دیدار عذرخواهی کردند و آن را به زمانی دیگر ارجاع دادهاند. با این حال ایشان اجازه دادهاند که بتوانیم از اتاق کار و تحقیق ایزوتسو بازدیدی به عمل بیاوریم».
اتاق کار و تحقیق درست در مقابل درب ورودی خانه بود. خواهرش درب را گشود و ما را به حضور در آن دعوت کرد. اتاقی بزرگ که دورتادور دیوارهای آن را از سقف تا کف کتابهای نفیس و ارزنده به زبانهای فارسی و عربی زینت داده بود. همچنین به سبب حجم وسیع کتابها در میانه اتاق نیز قفسه هایی،که به تصاویر شاهنامه مزین بود، قرار گرفته بود تا پاسخ گوی حجم آنها باشد. در میان این قفسههای عظیم دو تخته قالی ایران که بر روی آن چهار مبل که به صورت دو به دو در برابر هم قرار گرفته بودند، بود و یک میز با پایههای چوبی که سینی خاتم کاری اصفهان بر روی آن قرار داشت. رنگ و رخساره اسباب خانه گواه میداد که پس از مرگ ایزوتسو ظاهر اتاق همچنان حفظ شده و تغییری در چیدمان آنها رخ نداده است.
به دلیل کوتاه بودن زمان و احتمال سر رسیدن میهمانان دعوت شده از دیدن کتابخانه دیگر که آثار انگلیسی، ژاپنی، چینی، سانسکریت و… را درخود جای داده بود صرف نظر کردیم و پس از خداحافظی با خواهر ایزوتسو و همسرش به سمت کاماکورا بازگشتیم.
در راه صحبت همچنان از ایزوتسو و اندیشهاش بود و اینکه او در سال ۱۹۵۲در سن ۳۹ سالگی در حالی که استاد یار دانشگاه کیو بوده، با خانم تویوکو ۲۹ ساله که در همان سال از دانشگاه «توکیو» (Tokyo daigaku) در رشته زبان و ادبیات فرانسه فارغ التحصیل شده بود، ازدواج میکند.
سفر من به کاماکورا مصادف شد با تحقیقی که درباب کتاب «بیداری ایمان ماهایانا[۲]» (Daijo-kishin-ron) و مشابهت آرا مطروحه آن با عرفان اسلامی، خاصه اندیشه محی الدین ابن عربی، درحال انجامش هستم. لذا، مسلم میبود که برای انجام چنین تحقیقی به آثار ایزوتسو – که فراوان مفاهیم آئین بودا را با عرفان اسلامی به مقایسه برده و دست بر قضا آخرین اثر وی که به پس از مرگش به چاپ رسیده، یعنی کتاب «مابعدالطبیعه آگاهی» (Ishiki-no-keiji-jo-gaku) که شرحیست مختصر اما پخته بر روی کتاب «بیداری ایمان ماهایانا» و مقایسه آن با دیگر مکاتب شرقی- مکرر حاجت میافتاد.
در خلال این بررسیها، اعم از آثار انگلیسی و ژاپنی وی، به نکتهای رسیدم که ضروری مینمود تا ضمن یادی از آن اندیشمند بزرگ، رویکرد فلسفی او را خاصه در توجهش نسبت به فلسفه ایرانی-اسلامی و نقش انکار ناپذیر ایران در شکل گیری اندیشه اش، بازخوانی کنم. این مقاله میکوشد تا به دور از هرگونه تکلف فضایی از اندیشه او را در ذهن مخاطب ایرانی بازسازی کند.
زیست جهان ایزوتسو
پرفسور «توشی هیکو ایزوتسو»، زبانشناس، قرآن پژوه، اسلامشناس و فیلسوف برجسته ژاپنی در چهارم مه ۱۹۱۴ از خانوادهای مرفه در توکیو به دیده به جهان گشود. خانواده اش برکیش بودایی و پیرو مکتب «سوتو ذن[۳]» (Soto zen) بودند. پدر وی گرچه یک راهب رسمی بودایی نبود، اما هرساله به معبد «ای هی جی»(Ei-hei-ji) مرکز بودائیان مکتب «سوتو» میرفت و با راهبان آنجا معاشرت و همکاری داشت. از اینرو، وقتی که ایزوتسو کودک بود، پدرش او را مجبور به تمرین «زاذن»(za-zen) و حفظ کردن اوراد و متون بودایی میکرد. این اجبار پدر موجب شد تا او از آئین بودا بیزار شود و به حوزهای روی بیاورد که تا حد امکان از نگرش «ذن» نسبت به واقعیت دور باشد. وی در این باره خود میگوید: «در کودکی پدرش او را وادار کرده بود تا به کارورزی زاذن بپردازد، و این تجربه او را از این کار بیزار کرده بود. او به همین دلیل تصمیم گرفت تا به حوزهای روی بیاورد که تاحد امکان از نگرش ذن نسبت به واقیعت به دور باشد و از این رو رشته زبانشناسی را انتخاب کرد» (ایزوتسو، ۱۰:۱۳۸۳). وی در دوران تحصیل تا دانشگاه فراگیری بسیاری از زبانها را آغاز کرده بود، به گونهای که در سن ۱۸سالگی به زبان روسی تا حد تعلیم در دانشگاه تسلط داشت. ایزوتسو در دوران دانشگاه مطالعه زبانهای یونانی قدیم و لاتین، و از میان زبانهای شرقی در سن ۲۰ سالگی ابتدا آموختن صرف و نحو عربی را نزد خود آغاز کرد و به مطالعه متون ادبی به ویژه ادبیات عرب قبل از اسلام پرداخت. سپس، پس از آشنایی با عالمی تاتاری به نام «موسی جارالله» در مسجد توکیو، به مدت دو سال نزد او به قرائت متون و دیوان شعرای عرب پرداخت.
مطالعه زبان عربی و تسلط بر مفاهیم اصلی و کلیدی این زبان موجب شد تا او از سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۸ به سفارش انتشارات «ایوانامی» (Iwanami) قرآن را برای نخستین بار مستقیما از زبان عربی به ژاپنی ترجمه کند.[۴] این ترجمه حد فاصل سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۶۵ مورد تجدید نظر قرار گرفت و از آن زمان تاکنون به طور مرتب به چاپ میرسد. وی در این باب به شاگرد ایرانی خود «نصرالله پورجوادی» میگوید: «ترجمه قرآن مرتب چاپ میشده و از این نظر برای او برکت داشته است، چه درآمدی مستمر، ولو مختصر برای او به ارمغان آورده است» (پورجوادی، ۴۸:۱۳۷۹).
ایزوتسو علاقه عجیب و سیری ناپذیری نسبت به فراگیری زبانهای مختلف داشت. این عشق و ذوق زبانشناسی موجب شد که وی زبانهای متعددی را فرا بگیرد که جمع آنها بالغ بر بیست زبان قدیم و جدید جهان بود. وی در سال ۱۹۵۹ با استفاده از بورس بنیاد «راکفلر» روانه لبنان و مصر شد و با بزرگان آن دیار همچون «ابراهیم مدکور»، «احمد فواد اهوانی» و «محمد کامل حسین» رماننویس مشهور عرب آشنا شد و با معرفی وی به عضویت فرهنگستان زبان عرب مصر «مجمع اللغه العربیه» نائل آمد.
وی از طریق زبان عربی علاقمند به زبان عبری شد و به غیر از آن، زبان چینی قدیم و سانسکریت را هم فراگرفت (که از اولی در مقایسه تصوف اسلامی با آئین «تائو» چینی و از دومی در مقایسه ترجمه «پاتنجلی» ابوریحان بیرونی با «یوگا سوترا» استفاده کرد) و همچنین زمانی که در دانشگاه «مک گیل» کانادا به تدریس اشتغال داشت، نزد دانشجوی ترک خود، «احمد روشن سزر»، متون ترکی عثمانی و ترکی استانبولی را خواند؛ و آن هنگام که «مهدی محقق» در همین دانشگاه مشغول تدریس «اسرار نامه» عطار و «جامع الحکمتین» ناصر خسرو بود، او با حضور در این کلاسها زبان فارسی را هم آموخت. علاوه براین به جهت اینکه در همان ایام مهدی محقق به یکی از پژوهشگران خود زبان بلوچی و پهلوی درس میداد، ایزوتسو در جلسات آنان شرکت میجست و به مطالعه این زبانها میپرداخت. همسر وی در این مورد میگوید: «شبی که همسرم فردای آن روز درس زبان پهلوی داشت، پنج ساعت وقت خود را صرف جستن معانی لغات پهلوی میکرد»(محقق،۸۳:۱۳۷۹) .
ایزوتسو به دعوت «ویلفرد کانتول اسمیت»، رئیس بخش اسلامشناسی دانشگاه «مگ گیل»، در سال ۱۹۶۱ به مونترال کانادا عزیمت کرد و به بحث و تفحص درباره کلمات کلیدی قرآن و مفاهیم کلیدی آن پرداخت[۵]. همچنین تدریس متون مهم اسلامی همچون «نجات» ابن سینا در فلسفه، «الاقتصاد فی الاعتقاد» امام محمد غزالی در کلام، و «فصوص الحکم» محی الدین ابن عربی را در عرفان پس از آن عهده دار شد. در این ایام بود که او با مهدی محقق آشنا و علاقمند به تفکر شیعی و فلسفه صدرایی شد. محقق سبب این آشنایی و همکاری صمیمانه را این گونه بیان میکند:
«آشنایی من با ایزوتسو به سال ۱۳۴۴ برمی گردد که برای تدریس زبان فارسی در موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل، واقع در شهر مونترال از بلاد کانادا دعوت شده بودم. من متن اسرار نامه عطار را برای تدریس برگزیدم و ایشان در همان روزهای اول به صورت مستمع آزاد در درس من شرکت میکردند و من هم در چنین موقعیتی ناچار بودم سطح درس را بالا ببرم و در بیان الفاظ به برخی از اشعار شعرای عرب و در بیان معانی به برخی از مطالب فلسفی از منظومه حکمت حاج ملاهادی سبزواری استشهاد جویم. وجود استاد در میان دانشجویان، گرمی بیشتری به درس من میداد. من شرح منظومه را برای فلسفه و شرح حادی عشر را برای کلام برگزیدم، و تا آن زمان دانشجویان و استادان آن دانشگاه حتی نام سبزورای و علامه حلی را نشنیده بودند و این اصل که، فلسفه اسلامی با یعقوب بن اسحاق کندی آغاز شده و با ابن رشد اندلسی پایان یافته است، برای آنان خدشه ناپذیر مینمود[۶]. در کلام اسلامی هم از جوینی و غزالی و فخر رازی گامی فراتر گذاشته نمیشد. در یکی از روزهای درس فلسفه سبزواری، ایزوتسو پس از درس، خطاب به من گفت:” باعث تاسف است که شما چنین متفکرانی بزرگ دارید و دنیای علم از آنان بی خبر هستند! چرا کسی این کتاب را به یکی از زبانهای اروپایی ترجمه نمیکند؟” من در پاسخ، همان جا کتاب شرح منظومه را به ایشان دادم و گفتم:” جاهای مختلف کتاب را مطالعه بفرمایید، اگر واقعا جلب نظرتان را کرد، مشترکا آن را ترجمه میکنیم”. پس از چند روز به من گفتند:” این کتاب از جالب ترین و جذاب ترین آثار فکری است که من تاکنون دیده ام» (محقق، ۱۳۷۹: ۷۸-۷۹).
ایزوتسو طی سالهای ۱۳۴۴ تا ۱۳۴۷ در مونترال همکاری خود با مهدی محقق را آغاز کرد و همکاری این دو با تاسیس شعبه تهران «موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل و تهران» ادامه پیدا کرد. او ابتدا به مدت دو سال مداوم و سپس هرشش ماه یک بار، طی سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۳ در ایران اقامت گزید. اما پس از این دوران، به علت اینکه تمایل داشت بیشتر در ایران باشد از دانشگاههای کیو و مک گیل استعفا داد و با پذیرفتن شغل دائمی در «انجمن شاهنشاهی فلسفه ایران» (انجمن حکمت و فلسفه ایران) از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷ مشغول به تدریس و تحقیق در این انجمن شد[۷].
وی در این انجمن ابتدا «فصوص الحکم» ابن عربی را به طور کامل تدریس کرد و بعد از آن یک دوره درس «اشارات و تنبیهات» ابن سینا را آغاز کرد که نیمه تمام ماند. همچنین وی یک دوره فلسفه چین را در انجمن تدریس کرد که حدود سه سال به طول انجامید. «غلامرضا اعوانی» دراین باب میگوید: «وی آنچنان تسلطی برفلسفه چین داشت که واقعا کم نظیر بود. معلومات او دست اول بود. وقتی درباب چین صحبت میکرد، متون چینی را خوانده بود. فراموش نمیکنم که در درسی درباره فلسفه چین، دستور داده بود سفیر ژاپن دوهزار جلد کتاب چینی از چین تهیه کرد و برای ایشان آورد[۸]» (اعوانی، ۳۸:۱۳۷۹).
ایزوتسو تا سال ۱۳۵۷ اندکی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران اقامت کرد. آپارتمان او واقع در ابندای خیابان فلسطین شمالی (روبروی ساواک آن وقت و دانشگاه آزاد فعلی) بود. به سبب مجاورت این منزل با ساواک در گیرودار انقلاب آب و برق آنجا قطع میشود و ساکنان آن مجبور به ترک خانه میشوند. لذا ایزوتسو به پیشنهاد مهدی محقق با دو چمدان ده روزی را میهمان منزل او میشود و با نخستین پرواز پس از افتتاح دوباره فرودگاه مهرآباد (با یک هواپیمای ژاپنی که از یونان به ایران آمد) ایران را برای همیشه ترک گفت و پس از ۲۲ بهمن ۵۷ طی تلگرافی به مهدی محقق ضمن تبریک پیروزی انقلاب ایران از اقامت ده روزه در منزل وی سپاس گزاری میکند.
ایزوتسو پس از بازگشت به ژاپن از سوی امپراتور به دریافت بالاترین نشان علمی این کشور که نزدیک به ۳۰ سال به کسی ادهدا نشده بود، نائل آمد. وی،چنانکه خود میگوید، پس از بازگشت به کشورش میکوشد تا آثار خود را به جای انگلیسی به ژاپنی بنویسد تا جامعه ژاپن بتواند به شناخت دقیق تری از فرهنگ اسلام و اندیشههای فلسفی او دست یابد. از اینرو، در آثاری همچون «تولد اسلام» (Isuramu-seitan) و «فرهنگ اسلام» (Isuramu-bunka) میکوشد تا مخاطبان ژاپنی را بیشتر با فضای اندیشه اسلامی آشنا سازد. همچنین او برای نخستین بار «مشاعر» ملاصدرا و «فیه مافیه» مولانا جلال الدین رومی را به ژاپنی برگرداند.
اما این تمامت اندیشه وسیع ایزوتسو و رویکرد فلسفی او نیست. بلکه او پس از بازگشت به ژاپن اثری را با عنوان «آگاهی و ماهیات» (Ishiki-to-honshitsu) منتشر ساخت که او را تا سرحد یگانه فیلسوف معاصر ژاپن ارتقا داد. در این کتاب ۴۱۶ صفحهای وی میکوشد عصاره یک عمر اندیشه خود را، که آن را «فرا فلسفه شرقی» میخواند، در قالب مقایسه اندیشههای هندی، ایرانی-اسلامی، چینی و بودایی عرضه کند. ایزوتسو در این کتاب به طور حیرت آوری اندیشه «ودانتا»(Vedanta) هندی، نظریه وحدت وجود اسلامی، آئین تائو چینی و اندیشه بودایی چینی-ژاپنی را به طور چهارجانبه مقایسه میکند و نتیجه میگیرد که اندیشه شرقی دارای یک روح مشترک است که حول محور اندیشه «وحدت وجود» شکل گرفته.
علاوه بر این اثر، چنان که گفته شد، وی در آخرین اثر خود «مابعدالطبیعه آگاهی» میکوشد تا ضمن بازخوانی کتاب «بیداری ایمان ماهایانا» اندیشه مطرح شده در این کتاب را با آرای مکتب ودانتا، تائو، عرفان این عربی و آرا فلوطین یونانی به مقایسه بنشبند. این اثر پس از مرگ وی منتشر شد.
از جانب دیگر از ایزوتسو دو مقاله فوقالعاده پر ارزش به ژاپنی، یکی با عنوان عجیب رهایش، شی شی، رهایش، حقیقت حقیقت، (پس از تخریب وجود)[۹].(ji- ji –muge, ri-ri-muge (sonzai kaitai- no-ato)) و دیگری با عنوان «خلق مدام ( نمونهای از آگاهی زمان در اندیشه شرقی)» (sozo- fudan(toyoteki-jikan-ishiki-no-genkei)) در نشریه معروف «شی سو» (shiso) به معنای «اندیشه» به یادگار مانده که حکایتگر شکوه اندیشه وی است.
هر دو مقاله دارای دو بخش بوده که هر یک از بخشها در یک شماره منتشر شده است. بخش نخست مقاله اول در سال ۱۹۸۵ در شماره ۷۳۳ و بخش دوم همان سال در شماره ۷۳۵ نشریه فوق منتشر شد.همچنین بخش نخست مقاله دوم که اختصاص به نظریه «خلق مدام» در عرفان «ابن عربی» دارد در سال ۱۹۸۶ در شماره ۷۴۱ و بخش دوم که اختصاص به نظریه «خلق مدام» در اندیشه «دوگن» دارد در شماره ۷۴۲ همان سال نشر یافت[۱۰].
علاوه بر دو مقاله فوق وی در سال ۱۹۸۶ در شماره ۷۴۵ و ۷۴۶ همان نشریه مقالهای را با عنوان «قتلهای گروهی اسماعیلیه(افسانه قلعه الموت و اندیشه)» (isumairu-ha-ansatsu-dan(aramuto- josai-no-myotosu-to-shiso)) منتشر ساخت که در طی آن میکوشد اندیشه باطنی اسماعیلیه را معرفی کند.[۱۱]
ایزوتسو اندیشمندی با شهرت بین المللی بود و شاید در میان اسلام شناسان معاصر یگانه فردی بود که از مذاهب مسیحی، یهودی، هندویی، بودایی، چینی و مکتبهای گوناگون فلسفی معاصر اطلاع و در فن مقایسه و تطبیق نیز استادی و تبحر داشت. از این رو بسیاری از مجامع علمی بین المللی او را به عضویت پذیرفته بودند و همه جا از او با احترام و تجلیل یاد میشد؛ از جمله این مراکز میتوان به موسسه بین المللی فلسفه (پاریس-فرانسه)، مجمع بین المللی مطالعات فلسفی (لون- بلژیک)، مجمع کانادایی مطالعات تاریخ و فلسفه علوم (مونترال- کانادا)، فرهنگستان زبان عرب (قاهره- مصر) و انجمن حکمت و فلسفه ایران اشاره کرد. او همچنین اگر چه از سال ۱۹۶۷ نیز مدرس کرسی «ارانوس» در سوئیس بود اما به طور قطع تاثیر و نفوذ اندیشههای علمی این اندیشمند ژاپنی در هیچ جا به اندازه ایران نبوده و آثار او تاکنون به هیچ زبانی به اندازه فارسی ترجمه نشده است.
سرانجام توشی هیکو ایزوتسو در ۱۷ دی ماه ۱۳۷۱ (۷ژانویه ۱۹۹۳) در شهر کاماکورا دیده از جهان فرو بست. مطابق نقل قولی از «ریوتارو شیبا» (Shiba Ryotaro) نویسنده مشهور ژاپنی، ایزوتسو دچار خونریزی مغزی میشود، خانوده اش او را فورا به نزدیک ترین بیمارستان انتقال میدهند، اما وی به مرگ ناگهانی این دنیا را ترک میکند. او وصیت کرده بود تا برایش هیچ گونه مجلس و تشریفات کفن و دفن انجام نگیرد(Shiba, 1997:48).[۱۲]
ادامه دارد…
* کارشناسی ارشد رشته فلسفه در دانشگاه “تایشو”(Taisho daigaku) واقع در توکیو ژاپن و عضو هئیت علمی مرکز پژوهش ادیان جهان در تهران.
تلفن:۰۰۸۱۸۰۶۸۱۶۵۸۳۲
ایمیل:bahman_zakipour@yahoo.com
[۱] نگارنده به برکت وجود استاد از دست رفته “یگانه شایگان” که دانشجوی ایزوتسو بود توانست با ابعاد گسترده اندیشه این فیلسوف بزرگ آشنا گردد.
[۲] این کتاب یکی از آثار کلاسیک مشهور بودایی است که گویا در قرن ۵ یا ۶ میلادی در چین ترجمه یا نوشته شده است. نویسنده این کتاب هنوز به درستی معلوم نیست و عدهای آن را به فردی به نام “آشواگوشا”(Asvagosa) منصوب کردهاند. همچنین تاکنون هیچ متن سانسکریت و یا ترجمه تبتی از این کتاب بدست نیامده. تنها دو ترجمه چینی یکی متعلق به اواخر قرن ۵ یا اوایل قرن ۶ و دیگری متعلق به قرن ۷میلادی از این کتاب موجود است. ساختار این کتاب به گونه ایست که برخی محققان آئین بودا هرگونه منشا هندی را برای آن منکر شدهاند و آن را متنی اصالتا چینی فرض کردهاند. شاید خالی از لطف نباشد که همین جا بگویم یکی از شارحان این کتاب به نام “فا-تسانگ” (Fa-tsang) به ژاپنی “هوزو” (Hozo, 712-643) که شرحش بر این کتاب به عنوان معتبرترین شرح شناخته میشود، دارای تبار ایرانی است. گویا پدر وی یک سغدی ایرانی بوده که در اوایل قرن ۷ از آسیای میانه به چین کوچ کرده است. “فا-تسانگ” به عنوان سومین پیر مکتب بودایی “هوآین” (Huayen) به ژاپنی (Kegon) و تدوین کننده اندیشه این مکتب به حساب میآید.
[۳] مکتب “سوتو ذن” یکی از مکاتب بودایی ژاپن است که در قرن سیزدهم میلادی توسط “دوگن” (Dogen) پایه گزاری شد.
[۴] پیش از ترجمه قرآن ایزوتسو، قرآن به ژاپنی ترجمه شده بود، اما تمامی ترجمهها از روی ترجمههای انگلیسی یا فرانسوی به ژاپنی برگردان شده بود.
[۵] سه کتاب “خدا و انسان در قرآن” ترجمه فارسی از احمد آرام، “مفاهیم دینی-اخلاقی در قرآن” ترجمه فارسی از فریدون بدره ای، و “مفهوم ایمان در کلام اسلامی” ترجمه فارسی از زهرا پورسینا، ارمغان این دوره از تحقیق و تدریس است.
[۶] تا همین اواخر کلیه اندیشمندان غربی براین قول بودند که فلسفه اسلامی با “یعقوب اسحاق کندی” آغاز شده و با “ابن رشد اندلسی” پایان یافته است. لذا، اندیشمندان غربی و اصحاب آنان هیچ نامی از افرادی چون “سهروردی” و “حکمت اشراق” و “ملاصدار” و “حکمت متعالیه” نشنیده بودند. به لطف تلاشهای فراوان “هانری کربن” فرانسوی و ایزوتسو چنان که در متن خواهد آمد، و همچنین اساتید ایرانی چون “سید حسین نصر”، “مهدی محقق”، و.. جهان غرب کم کم با اندیشمندان اسلامی پس از “ابن رشد” آشنا شد و پویایی آن تا زمان معاصر مشخص و محرز گردید. برای یک نگرش انتقادی نسبت به این رویکرد غربیها به فلسفه اسلامی رجوع کنید به مقدمه کتاب “تخیل خلاق در عرفان ابن عربی” با عنوان “درآمدی به عرفان ابن عربی”.صص۴۱-۱۷۱. مشخصات کتابشناسی این اثر به قرار زیر است:
کربن،هانری،(۱۳۸۴)، “تخیل خلاق در عرفان ابن عربی”، ترجمه انشاالله رحمتی، چاپ اول، انتشارات جامی، تهران.
[۷] برمبنای دست نویسی از “سید حسین نصر” رئیس وقت انجمن حکمت و فلسفه ایران برای ایزوتسو مبلغی بالغ بر حدود ۱۲هزار تومان به اضافه هزینه اجاره منزل به مبلغ ۴ هزار تومان در جمع ۱۶ هزار تومان، حقوق ماهانه در نظر گرفته شده بود. این دست نویس را یکی از دوستانم در اواخر سال ۱۳۸۵ در اختیارم قرار داد.
[۸] علاوه بر ایزوتسو پرفسور “توشیو کورودا” (Toshio Kuroda) نیز در همین انجمن ضمن تحقیق بر روی اندیشه اسلامی به تدریس تاریخ اندیشه شرق دور مشغول بود. تا جایی که نگارنده به یاد دارد این کتابها تا سال ۱۳۸۵ در انجمن حکمت و فلسفه ایران موجود بود. اما به سبب اینکه دیگر در این انجمن نه اندیشههای خاور دور تدریس میشد و نه کسی علاقمند به فراگیری آن بود، به کرسی زبان چینی دانشگاه شهید بهشتی انتقال یافت.
[۹] عبارت نخست عنوان این مقاله (رهایش، شی شی) اشاره دارد به بالاترین مرحله وجودشناسی مکتب بودایی “هوآین” که توسط “فا-تسانگ” سومین پیر این مکتب تدوین شده است.و عبارت دوم (رهایش،حقیقت حقیقت) اصطلاحی است که توسط خود ایزوتسو برای نامیدن ساحت اسما الهی در وجودشناسی ابن عربی ابداع شده است. وی طی این مقاله میکوشد تا در پرتو این دو اصطلاح مطابقت کامل وجودشناسی مکتب ابن عربی را با وجودشناسی مکتب “هوآین” نشان دهد. به جهت اینکه مکتب “هوآین” اختصاص به بودیسم چین دارد عبارات فوق براساس خوانش زبان چینی باید به صورت (Shih shih wu ai-Li li wu ai) خوانده شود. واژه “Muge” یا به چینی “Wu ai” را میتوان به “عدم سد راه” یا “بدون مانع” نیز ترجمه کرد؛ که به معنای “حالتی است که در آن هیچ چیز بواسطه حضورش، مانع و سد راه حضور شی دیگر نمیشود”.یا، به بیان ایجابی،”حالتی است که به نفوذ و رخنه متقابل و کاملا آزاد همه اشیا دلالت کرده، نشانگر بصیرتی وجودشناختی است که همه اشیا به نحو متقابل، با آزادی تمام در یک دیگر فرو رفته یا نفوذ میکنند در حالی که هیچ گونه تیرگی یا نفوذ ناپذیری مادی در هریک از اشیا وجود ندارد”.(تاکه شیتا،۱۳۸۵:۶۸).
[۱۰] ایزوتسو در سال ۱۹۷۷ مقالهای را به زبان انگلیسی تحت عنوان “خلق مدام در عرفان اسلامی و آئین ذن” در مراسم گرامیداشت “هانری کربن” در تهران عرضه داشت که مقاله ژاپنی شکل مفصل و تکمیل شده آن است. از مقاله انگلیسی دو ترجمه به فارسی موجود است که یکی توسط شیوا (منصوره) کاویانی و دیگری توسط مهدی سررشته داری برگردانده شده است. برای مشخصات این آثار رجوع کنید به کتاب نامه. همچنین برای یک مقاله تحلیلی خوب در باب دو مقاله یاد شده رجوع کنید به، تاکه شیتا، ماساتاکا،”نسبت میان تصوف و بودیسم از منظر توشی هیکو ایزوتسو”،مشخصات کتابشناسی در کتابنامه.
[۱۱] این سه مقاله به خصوص مقاله آخر به هیچ وجه در ایران شناخته شده نیست. از دو مقاله نخست تنها یک گزارش ترجمه شده به فارسی وجود دارد که مشخصات آن در پانوشت قبلی ذکر شد. همین جا نگارنده برخود وظیفه میداند که از پرفسور ماساتاکا تاکه شیتا (Masataka Takeshita) استاد گروه مطالعات اسلامی دانشگاه توکیو که این مقالات را در اختیار او نهاد صمیمانه تشکر نماید.
[۱۲] نگارنده در سال ۱۳۸۵ مقالهای مفصل از زندگینامه و کتابشناسی ایزوتسو تحت نام “فیلسوف شرق” در شماره پنجم فصلنامه مدرسه منتشر ساخت. این مقاله در سایتهای مختلف اینترنت نیز قابل مشاهده است. برای مشخصات کتابشناسی رجوع کنید به کتاب نامه.