دموکراتها قبل از رسیدن ترامپ به کاخ سفید درباره او هشدار دادند و گفتند او هیتلر جدیدی خواهد بود که اولین جرقه جنگ جهانی سوم را آغاز خواهد کرد. همچنین تبلیغ کردند که او اقتصاد را نابود خواهد کرد. برخی از آنها برای سرنوشت آمریکا که مدعی شدند توسط ترامپ از جمهوری به دیکتاتوری تبدیل خواهد شود، ابراز تاسف کردند. هیچ کدام از اینها اتفاق نیفتاد. 4 سال بدون جنگ واقعی گذشت. ما فقط شاهد تهدیدهای زیادی در توییتر و جنگهای لفظی بودیم.
او گفته بود که دروازههای جهنم را به روی کره شمالی خواهد گشود و در نهایت با رهبر کره شمالی، کیم جونگ اون، پیامهای عاشقانه رد و بدل کرد. اقتصاد رو به رشد بود تا اینکه توسط اپیدمی “کووید” که جهان را شگفت زده کرد نابود شد (نرخ بیکاری در دوران او قبل از همه گیری به 3.5٪ کاهش یافت). ترامپ، دیکتاتوری که مدتها پس از باخت غرغر میکرد، مانند یک گربه خانگی شد و به موقع کاخ سفید را ترک کرد. اکنون زنانی که او را به اتهام آزار جنسی متهم میکنند و یک گردان وکلا به دلیل تحریکش در موضوع حمله به کنگره تعقیب میکنند.
همین امر در مورد پرزیدنت بایدن نیز صدق میکند. جمهوریخواهان او را «خوابآلود، دارای لکنت زبان و سالخورده» توصیف کردند و لغزشهای مکرر او روی پلههای هواپیما و ظاهر گمشدهاش به این امر کمک کرد، زیرا راه خروج از سالن سخنرانی را هم نمیدانست. میگفتند او ضعیف است و سایه پیر اوباما است و اقتصاد آزاد آمریکا را نابود میکند و به سوسیالیسم اروپایی تبدیل میکند. آنها میگویند که شخصیت لرزان او پوتین را تشویق کرد تا به اوکراین حمله کند در حالی که او از چین وحشت دارد و یک رهبر واقعی جهان آزاد نیست. اکنون بیش از 3 سال از آن زمان میگذرد و میدانیم که همه این اتهامات صحت ندارد. رئیس جمهور خفته در واقع بیدار بود، به خصوص در بحران های بزرگ. او رابطه خود را با اروپاییها احیا کرد و آنها را در یک جنگ محاصره علیه پوتین رهبری کرد که معتقد بود اوکراین یک هدف آسان است. توافق هستهای با ایران آنطور که حامیان دموکرات اوباما انتظار داشتند پیش نرفت. او با چین روبرو شد و اقتصاد آمریکا اکنون در بهترین حالت خود قرار دارد (بیکاری به 3.7 درصد کاهش یافت، 199000 شغل در نوامبر گذشته اضافه شد و تورم از 9.1 به 3.2 درصد کاهش یافت). اگرچه در سال اول زندگیاش بیشتر یک رئیس جمهور حقوق بشری و دردسرساز برای حزب دموکراتش بود تا رئیس جمهور آمریکا، اما در دو سال گذشته یک رهبر عمل گرا به نظر میرسید و روابط با متحدان را ترمیم کرد تا جایی که روابطش با پادشاهی عربی سعودی تا حدی بهبود یافت که به امضای یک توافقنامه دفاعی تاریخی نزدیک شد.
اگرچه او سعی کرد به عنوان فردی خونگرم ظاهر شود و در حال خوردن بستنی و شکلات با مردم و روزنامه نگاران صحبت می کرد، اما عملکرد احساساتی نداشت و بحران های پیچیده جهان را با ذهنی سرد مدیریت کرد (او شبیه آیزنهاور است که معاون وقتش نیکسون گفته بود او مثل پدربزرگ خوشبختی است که در ظاهر شخصی احساسی و شاداب و بشاش در برخورد با مردم به نظر میرسد اما از درون سرد است و بدون احساس تصمیم می گیرد).
این تناقض بین این دو تصویر طبیعی است، مخصوصاً در فصل انتخابات که در آن اخبار درست و نادرست در هم آمیخته میشود، در نقل وقایع اغراق میشود، عیبها بزرگنمایی میشود، شایعات مسموم ترویج می شود، حقایق نادیده گرفته میشود و از همه ترفندها و روشهای کثیف مورد استفاده قرار میگیرد تا حریف را با گل آغشته کنند.
در پرونده هانتر بایدن همه هشدارها نقض شد و تصاویری از او در کنار روسپی ها در حال استفاده از متامفتامین منتر شد تا به پدرش ضربه بزنند. پدری که هیچ ارتباطی با همه رسواییهای پسرش نداشت. همین اتفاق برای ترامپ افتاد که مخالفانش در تخریب وجهه او تردید نکردند و او را آزاردهنده جنسی، مفسد مالی و خائن ملی توصیف کردند و به خانوادهاش توهین شد.
اکنون همه نظرسنجیها حاکی از آن است که این دو وارد دور دوم رقابت خواهند شد که هیجان انگیزتر از دور اول خواهد بود و در ماههای آینده داستانهای بیشتری از شایعات و اتهامات بدنامی و تهمت را خواهیم دید. روند انتخابات در نظامهای دموکراتیک یک ورزش خونین است که فقط کسانی که توانایی تحمل ضربات خشن را دارند واردش می شوند.
در این فضای رویارویی مورد انتظار و کمپینهای بدنامی متقابل، نمیتوان حدس زد چه کسی پیروز خواهد شد. بزرگترین کارتی که بایدن در انتخابات قبلی داشت ترامپ بود که ممکن است دوباره به او کمک کند یا دلیل شکست او باشد. در آن زمان همه کسانی که به دنبال سرنگونی رئیس جمهور غوغایی بودند که هیچ دوستی برای خود باقی نگذاشته بود علیه او حلقه را تنگ کردند. اما پس از 4 سال، توده های خشمگین از ترامپ ممکن است خسته شوند و شور و شوق قبلی را نداشته باشند. آنها بایدن را هم امتحان کردند، و بازگرداندن شتاب دوباره به او دشوار است، به خصوص با کاهش محبوبیت بایدن به رغم موفقیتهایی ک به دست آورده است (55 درصد از عملکرد بایدن در آخرین نظرسنجیها ناراضی هستند).
برخی استراتژیستهای دموکرات میگویند که برای بایدن رقابت با ترامپ از نیکی هیلی یا ران دیسانتیس آسانتر است زیرا هنوز در مورد بازگشت او به کاخ سفید ترس وجود دارد. مشکل دیگری که بایدن با آن مواجه است، سن او (81 سال) است که به هدف مخالفانش تبدیل شده است. منابع قدرت او موفقیت اقتصادی اوست که بر اساس آن کمپین انتخاباتی خود را بنا خواهد کرد و آن را با ترساندن از آمدن ترامپ آمیخته خواهد کرد مخصوصا که ترامپ اخیرا اظهارات تحریک کننده خود را تکرار کرد مانند اینکه مهاجران خون آمریکا را مسموم میکنند.
بازگشت ترامپ، برای افراد متنفر از او مانند تماشای دوباره فیلم ترسناک برای چهار سال آینده است. مشکل دوم، پیگردهای قانونی است (۹۱ پرونده در حال تعقیب او هستند) که هدفش از پا درآوردن او و حذفش از صحنه انتخابات است. منبع قدرت او محبوبیتش است، زیرا نیمی از جمهوری خواهان در نظرسنجی رویترز گفتند که حتی اگر به جرمی محکوم شود به او رای خواهند داد. ترامپ همچنین جنگی فرهنگی علیه لیبرالها را رهبری میکند و نقش ناجی آمریکا در برابر مهاجمان مهاجر را بازی میکند.
اگرچه اعداد و ارقام میگویند که اکثریت آمریکایی ها (58 درصد) تمایلی به دیدن دور دیگری بین بایدن و ترامپ ندارند، اما این حالت انکار به این معنا نیست که ما در نوامبر آینده قسمت دوم فیلم را نخواهیم دید که بدون شک هیجان انگیزتر از قسمت اول و همچنین زشتتر از آن خواهد بود.
منبع: الشرق الاوسط
ترجمه: العربیه فارسی