خاورمیانه در حال منفجر شدن است. گروههای شبه نظامی و نیروهای نظامی کشورهای مختلف بیش از هر زمانی در چند دهه گذشته (و به عقیده برخی بیش از هر زمانی در بیش از یک سده اخیر) در حال حمله به کشورهای یکدیگر هستند.
کشته شدن پنج تن از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حمله مرگبار روز شنبه به ساختمانی در منطقه مسکونی «المزه» دمشق، به گمانهها دربارهٔ احتمال رویارویی جدی ایران و اسرائیل دامن زده است. یکم بهمن ماه، محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی که خود از سرداران سپاه است، تهدید کرد که «اسرائیل را پشیمان خواهیم کرد.»
پیشتر ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران هم، شبیه همین تهدید را مطرح کرده بود. آقای رئیسی هشدار داده بود که «جمهوری اسلامی، جنایات اسرائیل را بیپاسخ نخواهد گذاشت.» این همه در حالی است که در روزهای اخیر گفتههای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، دربارهٔ موضوع حمله به ایران خبرساز شده بود. آقای نتانیاهو گفته بود: «چه کسی میگوید ما در حال حمله به ایران نیستیم؟»
برای تحلیل این وضعیت، در گفتوگویی تلفنی با افرائیم هالِوی، رئیس پیشین سازمان اطلاعات و عملیات ویژه اسرائیل، موساد، از او دربارهٔ چشمانداز رویارویی احتمالی ایران و اسرائیل پرسیدیم:
افرائیم هالوی: فکر میکنم تأیید مستقیمی از سوی اسرائیل دربارهٔ این حمله [به دمشق] و همچنین دربارهٔ کسانی که در این رخداد کشته شدند، وجود ندارد. به همین دلیل من هم نمیتوانم دست داشتن اسرائیل در این حمله را تأیید یا تکذیب کنم. آنچه که میتوان گفت این است که افراد کشتهشده با هدف پشتیبانی از نیروهای حزبالله در سوریه در آنجا حضور داشتند.
همانطور که میدانید حزبالله بهطور عمده از لبنان دست به عملیات میزند و نه از سوریه. اما الان درصدد آن هستند که تواناییهایشان را از طریق عملیاتهای گاه و بیگاه در سوریه گسترش بدهند. و بنابراین در عمل، نقش دمشق در حملات نیابتی علیه اسرائیل کمتر [از دیگران] نیست.
* رادیو فردا: بسیاری از ناظران میگویند دست داشتن اسرائیل در حملات دمشق را دیگر نمیشود مخفیانه تلقی کرد. در این صورت چرا اسرائیل آشکارا مسئولیت این حملات را نمیپذیرد؟
اسرائیل به دلایل خودش، تصمیم گرفته است که بر روی هیچ عملیات خاصی برچسب نزند. یا روی هیچ تلاشی برای حذف عواملی خاص و فرستادن آنها از این دنیا به دنیای دیگر موضعی اعلام نکند. فکر میکنم سیاست اسرائیل در این زمینه معقول است.
* دربارهٔ دلایل مورد اشارهتان توضیح میدهید؟
فکر میکنم از این طریق طرف مقابل را از اجبار به اقدام متقابل خلاص میکنیم و به این ترتیب این امکان برای آنها فراهم میشود که تصمیمات خود را بگیرند و تلافی نکنند.
* اما جمهوری اسلامی پیشاپیش دست داشتن اسرائیل در این حملات را به عنوان یک واقعیت مطرح کرده است. به تازگی هم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اقلیم کردستان عراق دست به حملاتی زد که ادعا کردند علیه «مقر موساد» در این منطقه بوده است؛ بنابراین اقدامات تلافیجویانه پیش از اینها هم در جریان بوده است، بهرغم تمام تلاشی که اسرائیل میکند که از چنین حوادث فاصله بگیرد یا آشکارا مسئولیت حملات را نپذیرد.
بسیار تردید دارم در منطقهای که شما گفتید چنین پایگاهی متعلق به موساد وجود داشته است. اسرائیل هرگز تأیید نکرده که چنین مقری داشته؛ بنابراین فکر میکنم این از آن دست اظهاراتی است که آنها مطرح میکنند تا بتوانند به مردم خود بگویند علیه اسرائیل دست به تلافی زدهاند. اما من شواهدی از کشتهشدن افراد اسرائیلی یا کسانی که به نوعی با اسرائیل در ارتباط بودند را ندیدهام؛ بنابراین به باور من این اطلاعات نادرست است.
* بازهم دربارهٔ موضوع اقدام تلافیجویانه، در ساعات گذشته ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران، گفت که حملات انجامشده در سوریه بیپاسخ نخواهد ماند و همزمان، محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی که خودش از سرداران سپاه بوده، هشدار داده که اسرائیل را «پشیمان» خواهیم کرد. واکنش شما چیست؟
من فکر میکنم که نصیحت درست برای ایران این خواهد بود که به دنبال افزایش تنش در منطقه نباشد، و فکر میکنم دلایل کافی برای ایران موجود است که تخاصمها در خاورمیانه را بیش از این گسترش ندهد. بهویژه در منطقه شمال خاورمیانه که شامل خود ایران هم میشود. فکر میکنم این چیزی نیست که بشود برای ایران مثبت تلقی کرد. برای اینکه تا همین حالا هم ایران مواظب بوده که مستقیم در لبنان وارد نشود و خودش را در معرض و در مقابل فعالیتهای اسرائیل قرار ندهد.
* دربارهٔ لبنان شما هم گفتید که ایران سعی داشته وارد رویارویی مستقیم با اسرائیل نشود. با در نظر گرفتن آنچه در سوریه رخ داد و تنشهایی که بین اسرائیل و حزبالله شکل گرفته، آیا فکر میکنید احتمال این وجود دارد که شاهد جنگ در شمال اسرائیل هم باشیم؟
مایل نیستم در این باره گمانهزنی کنم. به باور من ایرانیها دلایل کافی دارند برای اینکه رویارویی با اسرائیل را تشدید نکنند. فکر میکنم ایران در این باره مشورت چین را هم دریافت کرده که امروزه یکی از قدرتهای برتر حامی ایران است. فکر میکنم نصیحت درست برای آنها این باشد که مشورت یک ابرقدرت جهانی را بپذیرند و به آن احترام بگذراند.
* به تازگی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل گفت که اسرائیل در حال حمله به ایران است. او حکومت ایران را سر اختاپوس توصیف کرد که «بازوهایش را همهجا میبینیم، از حوثیها بگیرید تا حزبالله و حماس». آقای نتانیاهو تأکید کرد که اسرائیل به ایران حمله میکند و گفت: «چه کسی میگوید که ما در حال حمله نیستیم؟» آیا این گفتههای نخستوزیر اسرائیل با آنچه شما پیشتر گفتید در تضاد نیست؟
خیر. آقای نتانیاهو روزانه فهرستی دارد از موضوعاتی که میخواهد مطرح کند. به باور من همه آن چیزهایی که آقای نتانیاهو بر زبان میآورد از خیلی جهات عاقلانه نیست. اما معتقدم که دارد تلاش میکند اعتماد عمومی اسرائیل به خودش و به ارتش اسرائیل را تقویت کند. البته اسرائیل چندین یگان بسیار کلیدی را هم به شمال کشور [نزدیک مرز با لبنان، برای مقابله با فعالیتهای گروه حزبالله مورد حمایت تهران] منتقل کرده است. این اقدام بهرغم مشغولیت جدی ما در جنوب کشور، یعنی در غزه، صورت گرفته است. اما اسرائیل الان آمادگی کامل دارد با تهدیدات در شمال کشور مقابله کند. اگرچه باید تأکید کنم که این چیزی نیست که اسرائیل به دنبال آن باشد.
* و پرسش پایانی دربارهٔ سرنوشت خود آقای نتانیاهو است. با توجه به گزارشهای اخیر که در رسانهها منتشر شده، کابینه اضطراری دولت اسرائیل در آستانه سقوط است. با در نظر گرفتن کلیه شرایط موجود، سرنوشت سیاسی بنیامین نتانیاهو چه خواهد شد؟
من پیامبر نیستم و قدرت پیشگویی ندارم، اما باور دارم تنشی داخلی در اسرائیل وجود دارد. یک تنش داخلی فزاینده که ماهیتی سیاسی دارد. فکر میکنم به مرور زمان، رفتهرفته، اشخاص بیشتری را در پارلمان اسرائیل خواهیم دید که از برگزاری انتخابات جدید یا تغییر دولت بدون انتخابات، حمایت خواهند کرد.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: بسیاری از این حملات و تهاجمهای اخیر، از بزرگترین، خشنترین و جنجالیترین جنگ کنونی منطقه یعنی جنگ بین اسرائیل و حماس، سرچشمه میگیرد. البته برخی از این درگیریها اگر به جنگ اسرائیل و فلسطین مرتبط باشد هم صرفا یک ارتباط حاشیهای دارد. تعداد کمی از این تهاجمها هم کاملاً گیج کننده و عجیب هستند.
حمله اسرائیل به غزه و لبنان، حمله حماس و حزبالله به اسرائیل، حمله اردن و ایران به سوریه، حمله ایران به عراق، حمله حوثیهای یمن به کشتیها در دریای سرخ، حمله امریکا و بریتانیا به اهداف حوثیها در یمن، و آخرین و از برخی جهات شگفت انگیزترین مورد، تبادل موشک و پهپاد بین ایران و پاکستان. این فهرست از تهاجم ها، همان چیزی است که چارلز لیستر، عضو ارشد انستیتو خاورمیانه، آن را «درگیری فرامرزی در سطح جنون آمیز» مینامد.
در طی حملات پاکستان به ایران که در تلافی حملات ایران به پاکستان انجام شد، برای نخستین بار پس از جنگ ایران و عراق در سالهای ۱۹۸۰-۱۹۸۸، خاک ایران مورد حملات موشکی واقع شد.
جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی بایدن، در مقالهای برای شماره اکتبر ۲۰۲۳ نشریه فارن افرز نوشت که خاورمیانه «آرامتر از دهههای گذشته است». به سالیوان اجازه داده شد که این جمله را حذف کند و چندین بخش دیگر را برای نسخه آنلاین مجله اصلاح کند تا حقایق مرتبط با حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر و واکنش انتقامی اسرائیل را توضیح دهد.
اما موضوع این است که وقتی نسخه چاپی مجله منتشر شد، ادعای سالیوان درست به نظر میرسید. در این سه ماه چه اتفاقی افتاده است؟ آیا همه درگیریهای بعدی، از وقایع ۷ اکتبر سرچشمه میگیرند؟ آیا همه آنها یک موج عظیم خشونت را نشان میدهند و صحنههای مختلف یک درگیری هستند که برای مدتها مسکوت مانده بود و با حمله حماس و واکنش اسرائیل، رخ نمایانده است؟
این موضوع پیچیدهای است.
مهمترین و هشداردهندهترین حملات، همین چند روز پیش، توسط ایران و علیه ایران انجام شد. تهران از دخالت مستقیم در جنگهای اطرافش خودداری کرده بود و در عین حال از طریق گروههای نیابتی اش به درگیریها دامن میزد. شاید ایران به خاطر دو ناو هواپیمابر امریکایی که دقیقاً برای همین هدف به سمت دریای مدیترانه حرکت کردند، از ورود مستقیم به جنگ منصرف شده بود. ایران حماس را حمایت کرده، اما هرگونه دخالت در حمله ۷ اکتبر را رد میکند. تهران به شبه نظامیان حزب الله مستقر در لبنان این امکان را میدهد که برای نشان دادن حمایتش از حماس، به شمال اسرائیل حملات موشکی کنند، اما نه در حدی که موجب واکنش اسرائیل شود.
انگیزه مقامات ایرانی برای حملات موشکی اخیر، محل حدس و گمان است. ممکن است آنها احساس کنند که باید رهبری خود را نشان دهند تا به گروههای نیابتیشان نشان دهند که آنها را در جنگ تنها نگذاشته اند و صرفا آنها نیستند که درگیر شده اند. فواد محمد حسین، وزیر خارجه عراق، در یکی از برنامههای خبری به کنایه گفت که ایرانیها میخواستند به کسی حمله کنند و میدانستند که نمیتوانند خطر حمله به اسرائیل یا آمریکا را به جان بخرند، بنابراین رهبران کردها در عراق را بمباران کردند.
مایکل نایتز از اعضای ارشد انستیتو واشنگتن، حملات ایران به کردها در عراق را «بمباران مظنونان همیشگی» توصیف کرد، اما این کمی نادرست به نظر میرسد. ولی نصر، کارشناس امور خاورمیانه در دانشکده عالی مطالعات بین المللی دانشگاه جان هاپکینز، به من گفت: «وزیر خارجه عراق نمیخواست اعتراف کند که تروریستهای ضد ایرانی در خاک عراق فعالیت میکنند».
با این حال، این سوال همچنان باقی است: چرا در این زمان حملات انجام شد؟ احتمالا نشان دادن قدرت خود به اسرائیل یکی از دلایل ایران بوده است. تهران در ابتدا گفت تأسیسات مخفی موساد را هدف قرار داده است و این حمله را واکنش به بمب گذاری انتحاری ۴ ژانویه در آرامگاه [سردار] قاسم سلیمانی، در چهارمین سالگرد ترور وی دانست. (هر چند داعش مسئولیت حمله تروریستی کرمان که منجر به جان باختن ۸۴ ایرانی شد را بر عهده گرفته، اما ایران، سازمان جاسوسی اسرائیل را متهم این بمب گذاری میداند).
تهران تقریباً همزمان با حمله به کردها در عراق، مواضع داعش در سوریه را نیز هدف قرار داد. با این حال، حتی آن حمله نیز به جهاتی متوجه اسرائیل بود. فرزین ندیمی، کارشناس ارشد انستیتو واشنگتن، در گفت و گوی تلفنی خاطرنشان کرد: موشک شلیک شده به سوریه، دوربردترین موشکی است که ایران در یک حمله نظامی شلیک کرده است و مانند موشکهایی که به سمت عراق شلیک شد، بسیار دقیق بود. ندیمی گفت: این موشکها همان مسافتی را که برای اصابت به اسرائیل لازم بود طی کردند. به این معنا، احتمالاً منظور تهران تا حدی ارسال یک سیگنال به اسرائیل بوده است.
با این حال، حمله پهپادی و موشکی ایران به پاکستان گیج کنندهتر است. نصر آن را «بی پروا» و «حیرت برانگیر» خواند. ندیمی گفت ایرانیها «احتمالاً به آن فکر نکردهاند». هدف این حمله، تروریستهایی بود که اخیراً ۱۶ نیروی سپاه را در مرز ایران و پاکستان به قتل رسانده بودند. اما ایرانیها باید میدانستند که دولت پاکستان پاسخ خواهد داد. هر یک از طرفین ادعا کرده اند که حمله طرف مقابل باعث کشته شدن زنان و کودکان شده است.
نکته عجیب در مورد این مبادله آتش این است که از بسیاری جهات، ایران و پاکستان متحد هستند. آنها در شرف برگزاری یک رزمایش دریایی مشترک بودند که بعد از این اتفاقات لغو شد. تهران و اسلام آباد، هر دو، گروه تروریستی مذکور را متخاصم میدانند. مقامات و دیپلماتهای آنها که به طور منظم با یکدیگر تماس دارند و میتوانستند عملیات مشترکی را علیه این گروه برنامه ریزی کنند. در عوض، دو طرف یکدیگر را محکوم کرده و سفرای خود را خارج کرده اند.
ناظران بر این باورند که تنش بین دو کشور فروکش خواهد کرد. هیچ کس خواهان جنگ، یا هر نوع رویارویی در مرز نیست، به خصوص که پاکستان دارای سلاح هستهای است. دیپلماتهایی از عمان، امارات متحده عربی و چین به طرفین پیشنهاد میانجی گری داده اند.
با این حال، با توجه به اینکه خشونت مانند یک بیماری همه گیر کل منطقه را تحت تاثیر قرار داده است، چه کسی میداند که آیا دو طرف به خود خواهند آمد یا خیر. از آنجایی که حمله ایران و پاسخ پاکستان هر دو، حداقل تا حدی، برای خشنود یا آرام کردن جناحهای سیاسی داخلی انجام شده، تداوم رفتارهای غیر معقول، دور از ذهن نیست. برای مثال، ممکن است تهران به دلیل نگرانی از اینکه دیگران به ویژه امریکاییها و اسرائیلیها فکر کنند حمله موشکی به ایران بدون عواقب است، احساس کند لازم است به حملات پاکستان پاسخ دهد.
همه اینها در حالی است که جنگ در غزه در جریان است. فارغ از اینکه علت اصلی جنگها و درگیریهای منطقه چیست و صرف نظر از اینکه این درگیریها علل متعددی دارند، باید این را پذیرفت که حداقل تعدادی از آنها به نحوی وابسته به بزرگترین و تاریخیترین جنگ منطقه یعنی تقابل اسرائیل و فلسطین هستند و تا زمانی که این جنگ در جریان است، درگیریهای مرتبط نیز پایان نخواهند یافت.


























Visit Today : 317
Visit Yesterday : 656