اندیشه ، فلسفه
تاریخ
  • جذابیت ابژه گناه‌آلود حزب توده ایران علی‌رضا اردبیلی
    جذابیت ابژه گناه‌آلود حزب توده ایران در کتاب از بازگشت تا اعدام: شیوا فرهمند راد به فاصله اندکی بعداز کتاب قبلی خود به نام “وحدت نافرجام” اثر جدید خود به نام “از بازگشت تا اعدام، حزب توده ایران[۱] و انقلاب ۱۳۵۷” را منتشر
  • تاریخ‌نگاری فمینیستی آزاده بی‌زارگیتی
    استفانی رئول* و کیتلین سی. هامل*، برگردان: آزاده بی‌زارگیتی: تاریخ‌نگاری فمینیستی روشی است برای گردآوری انواع مختلف فمینیسم (از جمله لیبرال، رادیکال، پسااستعماری) همراه با روش‌هایی برای بازگویی تجربیات
  • روایت منصفانهٔ تاریخ؛ تحلیلی کم‌سابقه در فضای فکری ایران
    محمدرضاشاه پهلوی پس از خروج از ایران در گفت‌و‌گویی تلویزیونی از حسرت خود در باب گذشته و آینده سخن می‌گوید. او اعتقاد دارد که اعطای فضای باز سیاسی زمان‌بندی مناسبی نداشت. می‌شد این پروژه را چندسال زودتر
  • استبداد شاه عامل اصلی انقلاب بود
    «دکتر همایون کاتوزیان» نامی آشنا و البته صاحب‌نظر در چند قلمرو محسوب می‌شود. از قلمرو ادبیات کلاسیک و نوین تا علم اقتصاد و اقتصاد سیاسی، به‌ویژه تاریخ معاصر و همچنین صاحب‌نام در قلمرو
اقتصاد

دختر احمدرضا جلالی: ما هنوز منتظر پاسخ مقامات سوئدی هستیم: ایران وایر – نمی‌خواهد نام کوچک و یا تصویری جدید از او منتشر شود، می‌گوید من را فقط با یک جمله معرفی کنید؛ «دختر احمدرضا جلالی که وقتی سیزده ساله بود پدرش را گروگان گرفتند و حالا بیست و دو ساله است.»

با اندوه حرفش را ادامه می‌دهد: «بنویسید قبل از این اتفاق هر روز با پدرم صبحانه می‌خوردم، سوار اتوبوس می‌شدم و به مدرسه می‌رفتم و بیشتر فعالیت‌های روزانه‌ام را کنار پدرم انجام می‌دادم؛ اما الان هشت سال است از هیچ طریقی او را ندیده‌ام.»

***

دختر احمدرضا جلالی که الان دانشجو رشته پزشکی است، می‌گوید از هفته گذشته و در پی تبادل زندانیان سوئدی با «حمید نوری»، هنوز خانوادگی در شوک به سر می‌برند. او می‌گوید پس از انتشار فایل صوتی «احمدرضا جلالی» از زندان اوین خطاب به نخست‌وزیر سوئد، پدرش چند روز از تماس تلفنی با خانواده‌اش در سوئد محروم شده بود، اما از روز شنبه دوباره تماس‌های تلفنی او برقرار شده است.

احمدرضا جلالی، پزشک و پژوهشگر پزشکی بحران، در فروردین۱۳۹۵ به دعوت «دانشگاه تهران» برای یک سخنرانی به ایران رفت و در اردیبهشت همان سال بازداشت شد. جلالی را با اتهام «جاسوسی» به اعدام محکوم کرده‌اند و از همان روز در زندان اوین است.

احمدرضا جلالی و خانواده‌اش بارها تمام اتهامات مطرح شده علیه او را رد کرده‌اند. روز ۲۶خرداد۱۴۰۳، سوئد، حمید نوری، یکی از مسببان اعدام‌های ۶۷ را که با دو اتهام «قتل» و «جنایت جنگی» محاکمه و زندانی بود، با دو زندانی سوئدی که در زندان‌های جمهوری اسلامی بودند مبادله کرد؛ احمدرضا جلالی اما در فهرست مبادله زندانیان قرار نگرفت.

دخترش می‌گوید که خانواده جلالی با اینکه بارها از مقامات سوئدی درخواست کمک کرده بودند، اما اصلا در جریان تبادل زندانیان قرار نگرفته‌اند و از طریق رسانه‌ها متوجه مبادله حمید نوری و زندانیان سوئد شده‌اند: «پدرم هم موضوع را از طریق اخبار فهمیده بود، تماس گرفت و در اولین سوال پرسید شما می‌دانستید؟ او شوکه شده بود، مثل همه ما و وقتی متوجه شد مقامات سوئد چیزی به ما نگفته بودند، بیشتر تعجب کرد.»

دختر احمدرضا جلالی می‌گوید که در این هشت سال روز سخت کم نداشته، اما شنیدن اینکه نام پدرش در فهرست تبادل زندانیان نیست، یکی از سخت‌ترین روزهای این هشت سال بوده است. او به روزهایی که خبر بازداشت و حکم اعدام پدرش را شنیده برمی‌گردد، به روزهای نوجوانی سیزده-چهارده سالگی: «پدرم برای سفر کوتاهی به ایران رفته بود، توی آشپزخانه کنار مادرم نشسته بودم. تلفنی با ایران صحبت می‌کرد و متوجه شد پدرم بازداشت شده، او دیگر نمی‌توانست از من چیزی را پنهان کند؛ من داستان را شنیده بودم. اما اصلا فکر نمی‌کردیم موضوع انقدر جدی باشد، می‌گفتیم اشتباه حکومت است، به‌زودی آزاد می‌شود و به خانه بر می‌گردد. تصورش را هم نمی‌کردیم هشت سال بگذرد و هنوز همان‌جا باشیم. برادرم آن زمان فقط پنج سال داشت و متوجه نمی‌شد، برای همین سال‌ها نمی‌دانست چه اتفاقی برای پدرم افتاده است.»

او چهارده ساله بوده که حکم اعدام پدرش صادر می‌شود: «مادرم گریه می‌کرد و با هرکه می‌شناخت، تماس می‌گرفت. من در سوئد بزرگ شدم و اصلا نمی‌دانستم اعدام چیست. نمی‌توانستم باور کنم که به آدم‌ها مجازات مرگ می‌دهند؛ مخصوصا که می‌دانستم پدرم بی‌گناه است و آن زمان هنوز امید داشتم بی‌گناهی پدرم اثبات شود و او به‌زودی به خانه برگردد. برادر کوچکم که هیچ ‌چیز نمی‌دانست اما مدام می‌پرسید بابا کی برمی‌گردد و این وضعیت ما را سخت‌تر می‌کرد.»

او به یاد مي‌آورد که یکبار پدرش تا پای اعدام هم رفته است. در آذر۱۳۹۹، خبرهایی مبنی‌بر تایید حکم اعدام احمدرضا جلالی و انتقال او به زندان رجایی‌‌شهر برای اجرای این حکم منتشر شد. دختر احمدرضا جلالی که آن زمان سال اول دانشگاه بوده، این خبر را سر کلاس در رسانه‌ها می‌خواند: «کاملا بهت‌زده بودم و قدرت انجام هیچ کاری را نداشتم. خودم را به خانه رساندم و با هر کسی می‌توانستم تماس می‌گرفتم و انقدر گریه می‌کردم که کسی نمی‌فهمید من چه می‌گویم.»

احمدرضا جلالی خودش هم در فایل صوتی که اخیرا از او منتشر شده، آن روزها را برای نخست‌وزیر سوئد یادآوری کرده است. جلالی خطاب به «اولف کریسترسون»، نخست‌وزیر سوئد گفته بود: ««حتما به‌خاطر دارید که مقامات جمهوری اسلامی دو سال پیش به‌خاطر چالش‌های دو کشور گفتند من فقط حدود دو هفته وقت دارم و حتما به یاد دارید که حدود سه و نیم سال پیش مقامات ایرانی از من به‌عنوان اهرم فشار به دولت بلژیک استفاده کردند و من را حدود پنج ماه برای اجرای حکم، در انفرادی نگه داشتند.»

احتمالا اشاره جلالی به فشار مقامات جمهوری اسلامی برای آزادی «اسدالله اسدی»، دبیر سوم سفارت جمهوری اسلامی در وین است. اسدی در سال ۱۳۹۷ به‌خاطر تلاش برای بمب‌گذاری در گردهمایی «سازمان مجاهدین خلق» بازداشت و در دادگاهی در بلژیک، به ۲۰ سال زندان محکوم شد؛ اما او هم خرداد۱۴۰۲ با امدادگر بلژیکی مبادله شد.

دختر جلالی می‌گوید آنچه در کودکی از عشق و انگیزه پدرش به کار پزشکی دیده، مشوق او بوده تا رشته پزشکی را انتخاب کند و می‌گوید او برای من در زندگی همیشه الهام‌بخش بوده و من به او افتخار می‌کنم و برای نجات او، هر کاری می‌کنم.

او می‌گوید: «پس از اینکه شنیدم پدرم در فهرست تبادل زندانیان نبوده، با مادرم به ساختمان وزارت خارجه سوئد رفتیم و ساعت‌ها آنجا ایستادیم، اما جوابی نگرفتیم. ما هنوز منتظر پاسخ مقامات سوئدی هستیم. هنوز منتظریم وزیر خارجه و نخست وزیر سوئد با ما تماس بگیرند و بگویند چگونه توانستند چنینی تصمیمی غیرانسانی بگیرند و احمدرضا را آنجا رها کنند. ما می‌خواهیم شفاف بدانیم اقدام بعدی آن‌ها برای رهایی پدرم چیست؟»

از او می‌پرسم چرا نمی‌خواهی نام و تصویری از تو در خبرها باشد و فقط دوست داری با عنوان دختر احمدرضا جلالی معرفی شوی؟ پس از چند ثانیه مکث می‌گوید: «من سیزده سالم بود وقتی پدرم را زندانی کردند من در خانواده با تمرکز روی پرونده پدرم بزرگ شدم. من به او افتخار می‌کنم، اما هنوز فشارهایی که روی یک کودک سیزده ساله بوده، همراه من است. البته من هر کاری برای او انجام می‌دهم، اما ترجیح می‌دهم پشت صحنه و ناشناس باشم تا جلوی دوربین.»

print
مقالات
  • آیا چیزی به نام منشور کوروش وجود دارد؟ علی‌محمد طباطبایی
    مطالبی که به دنبال می‌آید در پاسخ به مقاله آقای امیر ممبینی در ایران امروز با عنوان «هفتخوان ولایت فقیه» و البته در خصوص منشور کوروش و این که آیا او ابداع کننده حقوق بشر بوده است می‌باشد. منابع پاسخ‌های من به
  • به نام آزادی، عدالت و کرامت انسان! فرشید یاسائی
    در گذرگاه پررنج تاریخ ایران، هر برگ دفتر سرنوشت با خون و فریاد آزادی‌خواهان نقش خورده است. ملت ما قرن‌ها در آرزوی رهایی، عدالت و کرامت زیسته و همواره هزینه‌ای سنگین برای این آرمان‌ها پرداخته است. اما هیچ فصلی در این دفتر، تاریک‌تر از دههٔ خونین شصت و قتل‌عام بزرگ ۶۷ نیست؛ زخمی که هنوز بر جان این
  • تفکر طراحی: منطق، استدلال و قاب‌بندی برای خلق ارزش
    مقدمه: درک شیوه‌های متنوع و اغلب پیچیده طراحی، مستلزم این آگاهی است که همه آن‌ها در پاسخ به مسائل، چالش‌ها یا برای خلق راه‌حل‌ها به کار گرفته می‌شوند. یافتن وجه اشتراک در میان این گوناگونی عظیم روش‌های
  • اشتباهاتی که مرتکب شده‌ایم برگردان: علی‌محمد طباطبایی
    مقدمه مترجم: وطن، در نگاه بسیاری از ما، همان سرزمینی است که در آن چشم به جهان گشوده‌ایم یا جایی که به آن دلبسته‌ایم. اما این برداشت، تنها سطحی‌ترین لایه از معنای پیچیده و چندبُعدی آن است. اگر نقشه‌های جهان
  • سه‌گانهٔ مشروعیت در جامعهٔ ایران سلمان گرگانی
    حقیقت، مصلحت و اخلاق؛ سه‌گانهٔ مشروعیت در جامعهٔ ایران: یکی از دغدغه‌های اساسی انسان در زندگی اجتماعی، انتخاب میان مصلحت‌ها در رفتار و گفتار در مواجهه با حقایق روزمره است.
سکولاریسم و لائیسیته
Visitor
0272580
Visit Today : 285
Visit Yesterday : 654