قبل از هر چیز، در رسانههای غرب میبینیم، میشنویم و میخوانیم که همه در انتظار حمله انتقامی جمهوری اسلامی و حزبالله بر علیه اسرائیل میباشند. شاید همزمانی که این مقاله را میخوانید این حمله صورت گرفته باشد. با این تفاوت که حملات اسرائیل غالبا موضعی و فقط متوجه هدف بوده و، اقلا تا کنون، مناطق مسکونی و تردد مردم را مورد هدف قرار نداده. به این امید که اینبار جامعه ما و اسرائیل، هر دو، دچار زیانهای مالی و جانی نگردند و کشور ما قادر باشد از این بحران جان سالم به در ببرد.
همزمانی عجیبی با فاصلههای زمانی نه زیاد طولانی با انتخاب پزشکیان در داخل کشور صورت گرفت که هرچه جلوتر رفتیم قطعات جداگانه پازل، دقیقتر کنار همدیگر قرار گرفتند و وقایع، سلسلهوار بمانند یک ارکست به رهبری رهبر ناشناس از درون تاریکخانه تندروها رهبری میگردید. اول حوتیها با راکتهای دریافتی از ایران اسرائیل را مورد حمله قرار دادند و بعد هم حزبالله با همان راکتها بلندیهای جولان را مورد حمله قرار داد که باعث کشته شدن اطفال شیعه دروزی گردید آنها هم زمان به خاک سپردن اطفال شعار میدادند و از اسرائیل میخواستند که انتقام بگیرد. چشمگیر بود که هم حزبالله و هم حوتیها ابائی نداشتند که نشان دهند راکتها ساخت ایران بودند.
این در حقیقت مشهود بود که حزبالله و حوتیها به عمد مایل بودند نشان دهند که به نیابت از سوی ایران این عملیات انجام میگیرد، دیروز هم در رسانههای غربی دیدیم که شیخ نصرالله صحبت از “حزبالله و ایران” میکرد و علنا اعلام نمود که این دو، مشترکا اقدام به انتقام از اسرائیل خواهند نمود. در همین حین در مجلسی که در تهران بهمناسبت انتخاب پزشکیان به ریاست جمهوری برگزار شد، هنیه و سران حزبالله در ردیف جلو نشسته بودند.
حالا سختگیری به پوشش مردان در خیابانهای تهران، که کم سابقه بود و تجدید سختگیری به پوشش دختران در خیابانها از سوی خالهخانباجیها را هم به وقایع ذکر شده در بالا اضافه کنید، به اضافه ازدیاد تعداد اعدامیها آن هم از زمانی که پزشکیان انتخاب شد. ظاهرا خرابکاری و شرارت خفاشها از درون لانههای تاریکشان هم در صحنه داخل کشور و هم در خاورمیانه را پایانی نیست. علی نظری از اصلاحطلبان داخل کشور گله دارد که “معلمانی که به پزشکیان رای دادند تنبیه میشوند زیرا ظاهرا وزیر آموزش و پرورش کسی جز یکی از نزدیکان جمیله علم الهدی نیست”.
داشتم با دلخونی وقایع چند روز گذشته را مرور میکردم که خبر آمد اشرار متعلق به همان تاریکخانه خفاشها با کمال بیشرمی به ضرب و شتم زنان زندانی سیاسی پرداخته و حتی نرگس محمدی در زندان دچار حمله قلبی شده. یک صاحبنظر در تهران نوشت “تندروها محال است اجازه دهند که آب خنک از گلوی پزشکیان پایین برود”.
آیا فکر نمیکنید تمام موارد ذکر شده در بالا همزمان با انتخاب پزشکیان، یک اقدام حساب شده از سوی “دولت پنهان” و تندروها برای فلج کردن پزشکیان در انجام هدفهای موردنظرش میباشد؟ دعوت از مهمانان خارجی برای شرکت در مراسم رسمی از سوی مقامی بالاتر از رئیس جمهور انجام میگیرد خصوصا زمانی که مهمان از قماش رهبران حزبالله و حماس باشد.
تندروها در داخل کشور ضربه خوردند ولی نشان دادند که در صحنه خارج کشور قادرند به آسانی چوب لای چرخ رئیس جمهور بگذارند و در داخل کشور هم با دست باز قادر به انجام هر جنایتی میباشند. شخصا معتقدم مسعود پزشکیان باید خیلی شفاف نشان دهد که چنین خرابکاریهایی را بر نمیتابد و خرابکاران مدتهاست که خط قرمزشان را پشت سر گذاردهاند. یا با صدای بلند اعتراض کند و خواهان مجازات خاطیها شود یا از این مهلکه فاصله بگیرد و استعفا دهد… مشکل اینجاست که خرابکاران هم در انتظار چنین چیزی هستند و مطمئن باشید در تاریکخانهشان به شادی خواهند پرداخت.
یک نشریه صبح هلند مطلبی را در ستون بینالمللی خود انتشار داد که شخصا قادر به تشخیص صحت و سقم آن نیستم، مفهوم و خلاصه آن نوشته این بود: “تندروهای رژیم حاکم بر ایران و اطاق فکرشان فطرتا، خوی قتل و آدمکشی دارند و لذا راهحلها و گذار از موانعشان هم با قتل و کشتار همراه است، این جماعت از تدبیر و راه حل از طریق سیاسی بوئی نبرده و چنانچه منافعشان ایجاب کند فرد سد راهشان را از طریق حذف فیزیکی از سر راهشان برمیدارند. نظر به طینت نحس و بدشان دارای نوعی زیرکی و بد جنسی نیز میباشند. نمونهای از اینگونه راهحلها!!!! و رفع موانع سرراهشان صانحه هوائی هلی کوپتر رئیس جمهور سابق در شمال غربی ایران میباشد. هیئت تحریریه بخش مربوط به وقایع بین المللی، انتخاب پزشکیان و وقایع اخیر را زیر ذره بین مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. دعوت هنیه به تهران همراه با تبلیغ زیاد، بعد هم هدفگیری دقیق او از سوی اسرائیل در حالی که فقط دو نفر از محل اقامت او خبر داشتند. تیم تحریریه ما، بعد از بالا پائین کردن اتفاقات در این رابطه، به نتیجهگیری غیر قابلباوری رسید که میتواند هم منفی و هم مثبت باشد. صانحه هلی کوپتر، تائید صلاحیت بزشکیان و انتخاب عجولانه او میتواند نشان از تغییر ملایم در سطح رهبری به این باور باشد که زمان تغییر ملایم و تحت کنترل وضع اسفبار فعلی فرا رسیده ولی نه به طوری که سیلاب به یکباره همه چیز را با خود ببرد. دعوت زیرکانه هنیه به تهران میتواند یک اقدام با دو هدف باشد. اقدام به تضعیف موقعیت بینالمللی پزشکیان که پایش را از گلیم خودش فراتر نگذارد و در عین حال یک خدعه زیرکانه (شاید هم با کمک اسرائیل) برای رها شدن از شر هنیه و پیچش آرام به سوی روابط، تا حدی، نورمال در روابط بینالمللی. این در عین این که نهایتا میتواند به نفع غرب باشد ولی درعین حال نشان از وجود یک اطاق فکر خطرناک دارد که حتی اطاق فکرهای روسیه و اسرائیل را از حیث دنائت انگشت به دهان کرده و چنانچه منافعش اقتضا کند از اقدام به هیچ کار خطرناکی اباء ندارد، نکات مثبت و منفی که اطاق فکرهای غرب باید آن را دقیق تحت نظر داشته باشند”.
این متن خلاصهای بود از مفهوم تحلیل یک تیم تحریریه قسمت روابط بینالمللی یک نشریه صبح هلند درباره وقایع اخیر کشورمان. این تحلیل از یک سو بوی تصور یک توطئه را میدهد که بیشتر بر مبنای تصور و گمان استوار است ولی از سوی دیگر چنانچه نشانه حتی مقداری از وجود یک واقعیت باشد هم اصلاحطلبان و هم سرنگونیطلبان با واقعیتی خطرناک و در عین حال مبهم روبرو میباشند که هم موذی و هم قدرتمند است. یعنی به قدری قدرتمند که حتی مقام رهبری هم از تهدیدهای آنها مصون نیست. اعتراضات شفاف و در عین حال مودبانه تعدادی از سران سپاه از دخالت در غزه با وجود وضع نا بسامان داخل کشور، حکایت از نارضایتی از وجود تار عنکبوتی دارد که حتی طیف رهبری را هم در چنگ تارهای خود دارد.
سروکار ما با موجوداتی ست، مانند باسیلهائی که فقط در آب آلوده و کثیف میتوانند به حیاتشان ادامه دهند. آبهای زلال و پاک را تحمل نمیکنند.
پزشکیان چند روز پیش صدای اعتراضش بالا بود که “نمیگذارند کارمان را بکنیم”. تعدادی از نزدیکان رئیس جمهور و اصلاحطلبان در نامههائی که انتشار یافت از این که بعضی از منصبها و کرسیها به جای اصلاحطلبان به غیر خودیها داده شد شکوه و اعتراض داشتند.
در این میان مایل بودم نظرتان را به نغمههای ملایم و امید بخشی نیز جلب کنم که از جمله از سوی حزب توسعه و تدبیر عضو شورای هماهنگی اصلاحطلبان و نیز بیانیهای که از سوی همین شورا منتشر شده.
چند سطر از بیانیه این حزب در رابطه با عکسالعمل در برابر اسرائیل: “ابزار تنبیه اسرائیل اسلحه گرم نیست. بلکه بسیج افکار و اراده دولتها در جهان با ابزار سیاسی و بسیج اراده ملتها با ابزار فرهنگی میباشد”.
چند سطری هم از یک بیانیه شورای همکاری احزاب اصلاحطلب: “مبرهن است که تمام ایرانیان با هر دین، آیین، قومیت، سلیقه و طبقه اجتماعی، دارای حقوق مساوی جهت مشارکت در کلیه امور کشور و تعیین سرنوشت خود و اداره امور جامعه هستند.”
البته شخصا معتقدم چنانچه حملهای از سوی حزبالله صورت نمیگرفت عکسالعملی هم از سوی اسرائیل دیده نمیشد. نتانیاهو و حماس در حقیقت دو روی یک سکه هستند که برای بقای خود نیاز به یکدیگر دارند. حماس با جنایات هفت اکتبر بهانه حمله به غزه و با خاک یکسان کردن غزه را دو دسته تقدیم نتانیاهو نمود. نتانیاهو قرار بود بعد از پایان دوره صدارتش بخاطر خلافهایی که مرتکب شده در اسراییل محاکمه شود. بههمین دلیل هم کوشش در ادامه جنگ دارد. هم اسرائیل و هم جمهوری اسلامی به خاطر مسائل و منافعی که در داخل کشورشان دارند خود را سرگرم آتشافروزی در بیرون مرزهایشان میکنند.
شخصا معتقدم اگر روزی دموکراتهای اسرائیل و اصلاحطلبان ایران در راس حکومت قرار گیرند تاثیر مثبتی در حل بحران خاورمیانه خواهد داشت.
حالا ما با سه گزینه روبرو هستیم، یا دست روی دست بگذاریم و به خاطر چالشها و موانع سر راه، از فرط ناچاری خانهنشین شویم. یا اینکه با اشاره به فریادهائی که میگفتند در این چارچوب امکان هیچ تغییری وجود ندارد به گزینه براندازی و سرنگونی رژیم بپیوندیم، یا گزینه سوم یعنی تغییرات گام به گام در دراز مدت به یمن جامعه مدنی در حال رشد جامعهمان و در عین حال حمایت از اصلاحطلبان و طیف میانی سیاسی درون کشور.
به علت عدم وجود یک آلتر ناتیو واقعی، قدرتمند و دارای پا در خاک، شانس موفقیتی برای گزینه دوم، یعنی سرنگونی، قایل نیستم. لذا با وجود تمام کارشکنیها و موانع جدی که در راه پزشکیان وجود دارد گزینه حمایت از او و این که اجازه ندهیم او را خورد و خمیر کنند را بیشتر منطبق با واقعیتهای موجود سرزمینمان میدانم، شاید (با تاکید روی شاید) بتوانیم از این طریق شاهد گشایشی در ورود به دروازه تغییر و اعتدال باشیم.
اگوست ۲۰۲۴