اهود اولمرت از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ نخستوزیر اسرائیل بود. ناصر القدوه از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۶ وزیر امور خارجهی دولت ملی فلسطین بود. اکنون زمان آن فرا رسیده است که صلحی پایدار را برای اسرائیلیها، فلسطینیها و منطقهی گستردهتر تأمین کنیم. در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، فصل جدیدی در تاریخ رویاروییهای خشونتآمیز بین فلسطینیها و اسرائیلیها آغاز شد که به فاجعهبارترین جنگ تاکنون انجامید. نزدیک به یک سال بعد، هزاران نفر از هر دو طرف جان باختهاند. نوار غزه ویران شده و اکثر ساکنان آن بار دیگر به پناهجو تبدیل شدهاند؛ اکنون حدود ۲ میلیون نفر از اهالی غزه بیخانمان شدهاند. بیش از ۲۰۰ هزار اسرائیلی نیز مجبور به ترک خانههای خود در نزدیکی غزه و در شمال، نزدیک مرز لبنان شدهاند. اکنون این جنگ تهدید به گسترش به داخل لبنان و شاید به منطقهای وسیعتر نیز میکند.
ما در موقعیتهای رسمی گذشتهمان در خدمت به مردممان، یکدیگر را نمیشناختیم و مسیرهای حرفهایمان تا به امروز به هم نرسیده بود. پس از ساعتها بحث و گفتگو، معتقدیم که طرحی برای دستیابی به پیشرفت در جهت پایان دادن به جنگ در غزه ارائه کردهایم. این طرح همچنین نقطه آغازی برای مذاکرات جدید به منظور دستیابی به توافقی خواهد بود که به درگیری خشونتآمیز بین اسرائیلیها و فلسطینیها برای همیشه پایان دهد و یکی از بزرگترین موانع صلح پایدار در منطقه را برطرف کند.
هرگونه پیشنهاد برای تغییر بنیادین، طبیعتاً به عنوان تسلیم یا اعطای پیروزی به طرف مقابل تلقی میشود. اما آزمون واقعی رهبری در تبعیت از نظر عمومی نیست، بلکه در تعیین بهترین مسیر استراتژیک برای آینده و ارائه آن با شجاعت و بدون هراس است.
ما از اصول آغاز میکنیم: جنگ در غزه باید پایان یابد. گروگانهای اسرائیلی که در دست حماس هستند، باید به خانوادههای خود بازگردند. و اسرائیل باید تعداد توافق شدهای از زندانیان فلسطینی را آزاد کند. اسرائیل همچنین باید از غزه خارج شود. و فلسطینیها باید یک نهاد حکومتی جدید، مسئول و مشروع در غزه ایجاد کنند که از هیچیک از جناحهای سیاسی فلسطینی نباشد؛ ساختاری حکومتی که به طور ارگانیک با دولت فلسطین مرتبط باشد، اما به اندازهای مستقل باشد که بتواند پذیرش مردم فلسطین، همسایگان عرب و جامعه جهانی را به دست آورد.
بخش بعدی طرح ما شامل شرایطی است که صلحی پایدار بین اسرائیل و فلسطین را ممکن میسازد. این صلح باید بر اساس وجود دو کشور اسرائیل و فلسطین، که در کنار یکدیگر بر اساس مرزهای ۴ ژوئن ۱۹۶۷ زندگی میکنند، شکل بگیرد. ما موافقیم که ۴.۴ درصد از کرانه باختری که بلوکهای اصلی شهرکهای اسرائیلی در آن قرار دارد (از جمله در منطقه اورشلیم)، نشاندهنده واقعیتهایی است که تغییر آنها بسیار دشوار است. این زمینها باید به اسرائیل ملحق شوند، در ازای اینکه به همان مقدار زمین به کشور جدید فلسطین واگذار شود.
ما همچنین پیشنهاد میکنیم که شهر قدیم اورشلیم – مرکز اماکن مذهبی – از کنترل انحصاری اسرائیل یا فلسطین خارج شود. شهر قدیم اورشلیم تحت مدیریت یک هیئت پنجکشوری، از جمله اسرائیل و فلسطین، اداره خواهد شد.
این طرح هنوز تمام جزئیات را شامل نمیشود. اما ما بر خطوط کلی آنچه که صلح واقعی بین اسرائیل و فلسطین باید بر آن استوار باشد، توافق کردهایم. در آیندهای نه چندان دور، نسل جدیدی از رهبران اسرائیلی و فلسطینی وظیفه دارند که این چشمانداز را به واقعیت تبدیل کنند.
به عنوان بخشی از تعهد ما، وقت و تلاش خود را صرف جلب حمایت از این پیشنهاد در میان مردم اسرائیل و فلسطین، افراد تاثیرگذار و رهبران سیاسی در منطقه و فراتر از آن کردهایم. ما حقیقت غیرقابل انکاری را بیان میکنیم: این درگیری باید از طریق دیپلماتیک حل شود تا بتوانیم مسیری برای فردایی متفاوت ایجاد کنیم. ما با تمام توان تلاش میکنیم تا طرح خود را توضیح دهیم و حمایت عمومی را تا حد امکان جلب کنیم. برای ما، این تنها یک سند نیست، بلکه چشماندازی زنده برای آیندهای بهتر برای اسرائیل، فلسطین و جهان است.
در دورهای با این همه تاریکی ترسناک، ما به دنبال روشن کردن نوری از امید هستیم که مسیر را به دو ملت ما نشان دهد.