مبارزه مسلحانه متعلق به قرن گذشته است: وقتی جنگجویان چریکی حزب کارگران کردستان (PKK) در سال ۱۹۸۴ مبارزه مسلحانه خود را آغاز کردند، جنگ سرد در حال فروپاشی بود. رونالد ریگان در تلاش برای عقب راندن «امپراتوری شرور» شوروی بود، اتحاد جماهیر شوروی بهسوی دوران گورباچف در حال گذار آشوبناک بود، و ارتش جمهوریخواه ایرلند (IRA) بهتازگی در تلاش برای ترور مارگارت تاچر ناکام مانده بود.
برخی از آن جنگجویان کرد از آن زمان تاکنون در کوهستانها باقی ماندهاند و کارزاری بهظاهر بیپایان علیه ترکیه به راه انداختهاند. این هفته، هنگامی که آنها برای نابودی تشریفاتی سلاحهای خود بهعنوان بخشی از فرآیند خلع سلاح که بهدقت زیر نظر بود از کوهستانها پایین آمدند، بهصورت نمادین به دوران جنگ سرد و کارزارهای مسلحانه برای آزادی ملی پایان دادند. عبدالله اوجالان، چهره برجسته کرد که در زندان به سر میبرد، در اولین حضور ویدئویی خود پس از بیش از ۲۵ سال اعلام کرد: «جنبش پکک و استراتژی آزادی ملی آن… دورانش به پایان رسیده است… من به سلاحها اعتقاد ندارم، بلکه به قدرت سیاست باور دارم.»
جنگجویان چریکی با لباسهای سنتی کردی و کلاشنیکفهای فرسوده، بهوضوح با ژل مو، عینکهای آفتابی فراگیر و کتوشلوارهای شیک گروهی از رسانهها، مأموران مخفی و سیاستمدارانی که در پای کوه منتظرشان بودند، فاصلهای از زمین تا آسمان داشتند. اوجالان در ظاهر ویدئویی تاریخی خود با یک پیراهن پولو از برند لاکوست دیده شد، که باعث شد کردهای عادی برای خرید این برند به مغازهها هجوم بیاورند.
امروزه، زمانه عجیب اما آشناست. برخی از تیترهای خبری سال ۱۹۸۴ میتوانستند همین چند هفته پیش نوشته شده باشند — مثلاً «اوج تنشهای هستهای در حالی که ستاره تلویزیونی که رئیسجمهور آمریکا شده، درباره پرتاب بمب شوخی میکند». و در میان جنگ سرد جدید قرن ما، کردها با نسخههای امروزی برخی پرسشهای قدیمی دستوپنجه نرم میکنند. وقتی جنگها هرگز واقعاً پایان نمییابند، بلکه بهصورت بیپایان به درگیریهای نیابتی و منجمد تبدیل میشوند، اعلام پیروزی یا شکست دقیقاً به چه معناست؟ و در میان رویاروییهای منطقهای فزاینده، پیامدهای احتمالی بستن پیمان با شیطان و همپیمانی با سرکوبگران دیرینه خود چیست؟
وقتی برای مشاهده مراسم بهدقت محافظتشده به کردستان عراق پرواز میکنم، این پرسشها بلافاصله خود را نشان میدهند. پکک که در ابتدا در ترکیه مستقر بود، مسیری بسیار متفاوت با اقلیم خودمختار کردستان عراق (KRI) طی کرده است. درحالیکه پکک با تکیه بر تسلیحات بازار سیاه با نیروهای مسلح ترکیه برای دستیابی به یک فدراسیون غیرمتمرکز و خودمختار مبتنی بر دموکراسی مستقیم و خودمختاری زنان مبارزه کرده، اقلیم کردستان عراق رویکردی متعارفتر در پیش گرفته است. پس از نسلکشی کردهای عراق توسط صدام حسین و حمایت وفادارانه آنها از تهاجم آمریکا در سال ۲۰۰۳، کردهای عراق به شبهدولتی دست یافتهاند که با ثروت نفتی و حمایت غرب پشتیبانی میشود. برخی از نیروهای ویژه کرد عراقی که در این مراسم، که در خاک «بیطرف» برگزار میشود، نگهبانی میدهند، پرچمهای آمریکا را روی کلاههای چندرنگ خود دارند.
به گفته منتقدان کرد، اقلیم کردستان عراق به این ترتیب به نسخهای ارزانقیمت از دبی تبدیل شده است. شاید حاکمیت قانون و استانداردهای زندگی در اینجا بهتر از دیگر نقاط عراق باشد، اما گروه کوچکی از نزدیکان رهبران قبیلهای کرد در مجتمعهای محصور به ثروت خود افزودهاند، درحالیکه اکثریت در فقر و بیعلاقگی سیاسی به سر میبرند. هاوال ابوبکر، فرماندار منطقهای که همچنین از منتقدان برجسته داخلی اقلیم کردستان عراق است، میگوید: «اینجا دولتی وجود ندارد، بلکه تنها ‘مقامات’ هستند… انقلاب دموکراتیک ما نتوانست به مشروعیت واقعی ترجمه شود.»
با وجود این کاستیها، اقلیم کردستان عراق دنیایی متفاوت با شبکههای تونلهای دورافتادهای است که هزاران جنگجوی پکک هنوز در آنها از حملات هوایی ترکیه پناه میگیرند. اقلیم کردستان عراق با آسمانخراشهای رو به رشد و خاندانهای سیاسی دستنیافتنی که بر پایه شهرت مبارزان آزادیخواه پیشین بنا شدهاند، تصویری از مسیری نرفته برای جمعیت کرد ترکیه ارائه میدهد، که بسیاری از آنها از پایان خصومتها خرسندند، حتی اگر نگران کنار گذاشتن سلاحها بدون تضمینهای روشن از سوی ترکیه باشند.
جنگ کافی است، درد کافی است
فضای مراسم خلع سلاح، بهگونهای تأملبرانگیز است. پس از اینکه تلفنها و دوربینهایمان گرفته شد، به سمت محل نمادین مراسم در کوهستان حرکت کردیم — غاری که در جریان قیام سال ۱۹۲۳ علیه نیروهای اشغالگر بریتانیایی، برای اولین بار پناهگاه یک چاپخانه مخفی کردی بود. در گفتوگوهای میان شرکتکنندگان، عباراتی مانند «تلخ و شیرین» و «قرص تلخی که باید بلعیده شود» بارها تکرار میشود. جایگاه ویژهای به نمایندگان «مادران صلح» ترکیه اختصاص یافته است. این زنان سرسخت که همگی با روسریهای سفید ظاهر شدهاند، فرزندانی را در درگیری با ارتش ترکیه از دست دادهاند. آنها که در دهههای ششم و هفتم زندگی خود هستند، با شجاعت در برابر سرکوب مداوم آرمان کردی توسط ترکیه اعتراض میکنند و با خطر زندانهای سنگین روبهرو هستند. یکی از آنها میگوید: «جنگ کافی است، درد کافی است، خونریزی کافی است. ما فقط صلح میخواهیم، آنوقت همهچیز درست خواهد شد.» با وجود این سخنان شجاعانه، چهرهاش گرفته است. دیگر اعضای هیئت او در طول مراسم اشک میریزند.
خود جنگجویان پکک، بهگونهای مشخص، سرسخت و مقاوم هستند، حتی در حالی که دشواری گامی که برمیدارند را به رسمیت میشناسند. طبق رسم معمول، هیئت آنها ۵۰ درصد از زنان تشکیل شده و توسط بسه هوزات، فرمانده ارشد زن پکک، رهبری میشود. او در بیانیهای از پیش آمادهشده میگوید: «همانطور که میدانید، این دستاوردها بهراحتی، بدون هزینه و بدون مبارزه به دست نیامدهاند.» صدایش در میان دیوارههای بلند کوهستان طنینانداز میشود. «برعکس، تمام دستاوردها با هزینهای سنگین و با مبارزهای سرسختانه به دست آمدهاند.»
این رویداد، نبردی از روایتها و رقابت گروههای فیلمبرداری است که هر طرف در تلاش است تا پیروزی را از آن خود کند. در حالی که تلویزیون ترکیه تصاویری از سلاحهای سوخته و سیاهشده پخش میکند و رئیسجمهور اردوغان از «ترکیه عاری از ترور» سخن میگوید، کردها امیدوارند که خلع سلاح پکک راه را برای اصلاحات داخلی در ترکیه و آیندهای بهتر برای همه کردهای منطقه هموار کند. با وجود تلاش نیروهای امنیتی برای جلوگیری، برخی از تماشاگران با سرپیچی از دستورات، بلند میشوند، کف میزنند و شعار کردی «زن، زندگی، آزادی» را سر میدهند. کردها بهجای تحویل سلاحهایشان به مقامات ترکیه، عمداً سلاحها را در تلی گرد میآورند و میسوزانند. هوزات میگوید: «ما بهصورت داوطلبانه سلاحهایمان را نابود میکنیم… بهعنوان گامی از حسن نیت و عزم راسخ.»
حضور نماینده باسک در مراسم خلع سلاح!
حالا چه خواهد شد؟ مسیر صلح دشوار است، اما غیرقابلتصور نیست. جنبشهای آزادیبخش ایرلند، آفریقای جنوبی و باسک، که همگی از آرمان کردی حمایت کردهاند، امکان و محدودیتهای فرآیند صلح را نشان میدهند. (در یک همزمانی بیمعنا اما جالب، گزارش شده که یک رهبر تبعیدی باسک در جریان مذاکرات صلح دهه هشتاد با اسپانیا، با پوشیدن پیراهن برند لاکوست جنجال برانگیخت و اتهامات پارانوئید درباره تبانی با فرانسه را به دنبال داشت.)
ایگور زولایکا، نماینده سیاسی باسک که در مراسم خلع سلاح حضور دارد، احساس «سرگیجه» حزب خود را در زمانی که گامهای «کورکورانه» لازم را از مبارزه مسلحانه به مشارکت پارلمانی برداشتند، در تجربه کردها میبیند. او میگوید: «این لحظهای تاریخی بود، لحظهای پر از امید. البته، تردید بخشی از هر چنین لحظهای است و این قابلدرک است.»
در این مراسم همچنین نمایندگان سازمانهای غیردولتی صلحساز حضور دارند که نگرانیهایی درباره روند خلع سلاح دارند، زیرا این فرآیند بهصورت «معکوس» پیش میرود: سلاحهای کردها پیش از ایجاد هر جایگزین مشخصی کنار گذاشته میشود و بدون حضور طرف سومی برای نظارت بر ورود احتمالی پکک به زندگی سیاسی ترکیه. زولایکا یادآوری میکند: «اینکه ما استراتژی داشتیم، متحد بودیم و حمایت مردممان را داشتیم، باعث شد که فرآیند پیش برود.»
با این حال، کردها در حال حاضر حزبی سیاسی در ترکیه دارند که با وجود ممنوعیتهای پیدرپی و بازداشت مداوم هزاران شهردار، نماینده پارلمان و دیگر فعالان کرد، دوام آورده است. در عین حال، نمایندگان کرد از انتقال مسئولیت از پکک و گروههای وابسته به آن با نامهای مختلف به مجموعهای از نهادهای مدنی و سیاسی که چشمانداز فدرالی اوجالان را دنبال میکنند، سخن میگویند. آزادی نظاممند زندانیان سیاسی کرد نشاندهنده عزم ترکیه برای پیشبرد فرآیند صلح خواهد بود؛ اما تا کنون، اردوغان تنها با تشکیل یک کمیسیون پارلمانی جدید برای نظارت بر فرآیند خلع سلاح پاسخ داده است. فرآیندهای صلح پیشین بین ترکیه و کردها به دلیل تغییرات داخلی و ژئوپلیتیکی فروپاشیدهاند، در حالی که حملات هوایی ترکیه، با وجود آتشبس ادعایی، همچنان ادامه دارد.
نقطه عطفی کلیدی
هرچه در ادامه رخ دهد، این مراسم نقطهای بیبازگشت برای درگیری چندین دههای است — و بنابراین نقطه عطفی کلیدی برای خاورمیانه بهطور کلی. در حالی که تحلیلگران تمایل دارند بهبود روابط اردوغان با کردها را ناشی از تلاش غیرمحتمل او برای جلب حمایت کردها در پارلمان ترکیه بدانند، نتیجه این روند نهتنها بر ترکیه بلکه بر چندین میدان نبرد کلیدی کنونی در خاورمیانه تأثیر خواهد گذاشت.
در کردستان سوریه، در همسایگی سوریه، وابستگان پ.ک.ک با شجاعت علیه داعش و ترکیه جنگیدهاند تا یک حکومت درگیر جنگ و ناشناخته ایجاد کنند که میلیونها نفر را بر اساس دیدگاه فدرالی خود متحد میکند. یک گذار کارآمد به صلح باید به این کردهای درگیر جنگ و متحد غرب در مذاکرات جاری خود کمک کند، زیرا آنها به دنبال حفظ خودمختاری و در عین حال آشتی با نیروهای اسلامگرای متحد ترکیه هستند که اخیراً کنترل دمشق را به دست گرفتهاند.
در کردستان عراق، ترکیه بیش از ۱۰۰ پایگاه نظامی در یک اشغال غیررسمی ایجاد کرده، پروازها به فرودگاه منطقهای را متوقف کرده و هزاران حمله هوایی بدون تبعات انجام داده که اغلب غیرنظامیان و روزنامهنگاران را کشته است. ربین بکیر، روزنامهنگار کرد عراقی، از یک حمله هوایی جان سالم به در برده که دو نفر از همکارانش را کشت. او میگوید: «ما عضو هیچ سازمان مسلحی نیستیم، بلکه روزنامهنگار هستیم، درست مثل شما»، و زخمهایش را نشان میدهد.
علاوه بر امکان پایان دادن به این تخلفات و آوردن ثبات به شمال عراق و سوریه، آتشبس میتواند راه را برای بازتنظیم گستردهتر ژئوپلیتیکی هموار کند. ترکیه، ایران، عراق و حزب حاکم کرد عراقی مدتهاست که اختلافات دیگر را کنار گذاشته و در قالبهای مختلف علیه پ.ک.ک هماهنگ شدهاند. اما در آنکارا، این محاسبات ممکن است سرانجام در حال تغییر باشد. برای بسیاری از کردها، این مهم است که توافق صلح نه توسط اردوغان، بلکه توسط دولت باغچلی، چهره ملیگرای افراطی راستگرا، پیش برده میشود. باغچلی بهطور عام بهعنوان نماینده بهاصطلاح «دولت عمیق» ترکیه دیده میشود، مجموعه نظامی-امنیتی که در نهایت نه به حمایت از اردوغان، بلکه به حفظ جایگاه منطقهای ترکیه — در تقابل با ایران و اسرائیل — اهمیت میدهد.
از یک سو، آنکارا احتمالاً امیدوار است که مخالفت اصولی و بلندمدت اوجالان با اسرائیل، هرگونه حمایت احتمالی اسرائیل از آرمانهای ملی کردها را خنثی کند. بهویژه، ترکیه اخیراً اسنادی را منتشر کرد که در آنها رهبر کرد زندانی هشدار داده بود که اجازه ندهند اسرائیل با گسترش نفوذ خود از طریق مناطق کردی در سوریه و ایران، «کردستان را به غزهای دیگر تبدیل کند».
از سوی دیگر، آنکارا به همان اندازه نسبت به آنچه بهعنوان یک ازدواج مصلحتی بین ایران و پ.ک.ک میبیند، محتاط است و همزمان امیدوار است که تهدید بهرهمندی کردها از هرگونه رویارویی آینده بین ترکیه و ایران را خنثی کند. در بدترین حالت، با توجه به تمایل آنکارا برای جلب نظر واشنگتن با برجسته کردن اعتبار ضدایرانی خود، منافع ترکیه و کردها حتی ممکن است مستقیماً علیه دولت مطرود ایران همسو شود. اگر PKK بهطور کامل سلاحهای خود را کنار بگذارد، بسیاری از این سلاحها ممکن است به دست شاخه ایرانی آن، PJAK، بیفتد که جدیترین نیروی مسلح حاضر در صحنه است که قادر به تهدید تهران است.
چه توافق صلح پابرجا بماند و چه فرو بپاشد، موقعیت استراتژیک کردها به این معناست که آنها آمادهاند تا فشار نامتناسبی بر آنچه بهطور فزایندهای شبیه یک رویارویی سهجانبه بین ترکیه، اسرائیل و ایران است — با عراق و سوریه بهعنوان میدانهای نبرد کلیدی — وارد کنند. هاوال ابوبکر، فرماندار استان سلیمانیه، میگوید: «اگر به کردها اجازه داده شود که بخشی از ثبات باشند، نه عاملی برای ایجاد فشار بیشتر، این برای همه بهتر است.» با این حال، دو روز پیش از گفتوگوی ما، پهپادهای انفجاری که احتمالاً توسط شبهنظامیان مورد حمایت ایران شلیک شده بودند، بر فراز شهر او سرنگون شدند. این واقعیات، ابیات غمانگیز شاعر بزرگ کرد، احمد خانی، را که سه قرن پیش سروده شده به یاد میآورد: «کردها مانند دیواری بزرگ میان ترکها و پارسیان ایستادهاند…/ هر دو طرف قبیلههای کرد را/ هدف تیرهای زهرآگین خود قرار میدهند.»
نمایندگان کرد با خوشبینی، مراسم خلع سلاح را نقطه عطفی از قرن بیستم طولانی مبارزه و خیانت آنها بهسوی چشمانداز اوجالان برای جنبشی صلحآمیز در قرن بیستویکم معرفی میکنند که تغییراتی از پایین به بالا و مردمی را دنبال میکند. بهعنوان ژستی نمادین، جنگجویان چریکی کلاشنیکفهای خود را یکییکی در تلی کنار یک پرتابگر راکت و مسلسل سبک قرار میدهند. آنها چوب و بنزین اضافه میکنند و آن را به آتش میکشند.
آتش سلاحها بهگونهای ساخته شده که شبیه آتش سنتی سال نو کردها باشد، که نماد تولد دوباره و نو شدن است. اما با وجود این نمادپردازی خوشبینانه، واقعیت این است که سلاحها سوزانده شدهاند. در حالی که جنگجویان چریکی به کوههای خود بازمیگردند، دستهایی که دههها سلاح در بر گرفته بودند، اکنون آزادانه در کنارشان آویزان است.