اندیشه ، فلسفه
تاریخ
اقتصاد

کربی دیک متولد ۱۹۵۲، یکی از مستندسازان برجسته و جسور آمریکاست که تخصصش در افشای ساختارهای پنهان قدرت، خشونت جنسی و فساد نهادی‌ست. او دو بار نامزد اسکار، دو بار برنده‌ی جایزه‌ی امی و یک بار برنده‌ی جایزه‌ی Peabody شد و جایزه‌ی Nestor Almendros را برای شجاعت در فیلم‌سازی کسب کرد.  آثار مهم او همچون: The Invisible War (2012)، The Hunting Ground (2015)، Outrage (2009)، This Film Is Not Yet Rated (2006) و Twist of Faith (2004) به فساد و بی‌عدالتی و از جمله تجاوز جنسی در ساختارهای قدرت پرداخته‌اند. او در افشاگری‌ علیه فساد و بی‌عدالتی در این ساختارها سبک ویژه‌ی خود را دارد از جمله: استفاده از شهادت‌های شخصی و دردناک، تمرکز بر ساختارهای قدرت و سکوت نهادی، تدوین آرام، موسیقی کم حجم و تمرکز برچهره‌ها؛ و هدف‌گیری مستقیم نهادهایی همچون ارتش، دانشگاه، کلیسا و صنعت فیلم.  کربی دیک نه فقط یک فیلم‌ساز، بلکه کنش‌گری اجتماعی است. کنش‌گری که با دوربینش حقیقت‌های دفن‌شده و پنهان را عیان می‌کند و در این راستا توانسته‌ است منشاء تغییراتی در این ساختارهای قدرت باشد.

+++

در  فیلم جنگ نامرئی این بار هدف افشاگری ساختارِ معیوبِ قدرت در ارتش است و نشان داده می‌شود که در این ساختار معیوب قربانیان تجاوز- چه زن و چه مرد- نه تنها حمایت نمی‌شوند، بلکه اغلب توسط سیستم نظامی، سرکوب، تهدید و حتی مجازات می‌شوند.

فیلم با روایت‌های مستقیم قربانیان، از جمله روایت تکان دهنده‌ و مرکزی Kori Cioca عضو سابق گارد ساحلی امریکا،  قلب مخاطب را هدف می‌گیرد. او توسط مافوقش مورد تجاوز و ضرب و شتم قرار گرفت، فک‌اش شکسته شد و دچار نقص دائمی عصبی شد و سال‌ها بعد هنوز داروهای اعصاب‌وروان  و مسکن مصرف می‌کند، برای دریافت خدمات درمانی مجبور به شکایت از وزارت امور کهنه سربازان می‌شود. بدن او  با درد مزمن سند زنده‌ی خشونت و بی‌عدالتی است. این روایت به طور خاص با جزئیات پزشکی، روانی و حقوقی نشان می‌دهند که تجاوز فقط یک لحظه نیست، بلکه زخمی دائمی‌ست.

از آنجا که در ارتش آمریکا، از یک سو شکایت‌های تجاوز اغلب توسط همان فرماندهانی بررسی می‌شود که ممکن است خودشان متهم باشند یا با متهمان رابطه داشته باشند، این تضاد منافع باعث شده که تعداد بسیار کمی از متجاوزین محکوم شوند. از سوی دیگر از آنجا که ارتش به‌عنوان «خانواده‌ای نظامی» معرفی می‌شود، وقتی یکی از اعضا به دیگری تجاوز می‌کند، این خانواده عملا تبدیل به زندانی بی‌صدا می‌شود و  همه در این سکوت و لاپوشانی همدست می‌شوند. بنابراین تجاوز در ارتش نه یک حادثه، بلکه ساختاری فرهنگی است که ساختار قضایی و نظامی با همدستی‌ای پرخاشگرانه و خشونت‌امیز آن را توجیه، سرکوب و لاپوشانی می‌کند. قربانیان به ناچار در این چرخه‌ی قدرت  سه راه بیشتر ندارند: خودکشی،  فرار از ارتش(AWOL) ، یا تحمل و سکوت.

آماری تکان دهنده متعلق به سال ۲۰۱۰ نشان دهنده‌ی خشونتی است که نه فقط ارتش بلکه نظام قضایی و کل جامعه به قربانیان تجاوز روا می‌دارند. در این سال  بیش از ۱۹۰۰۰ تجاوز جنسی در ارتش آمریکا تخمین زده شد.  اما فقط ۳۱۹۸ مورد گزارش رسمی ثبت شد  و تنها ۲۴۴ نفر محکوم شدند.  این شکاف عظیم بین واقعیت و عدالت، نشان‌دهنده‌ی عمق فساد و بی‌عدالتی در ساختار نظامی‌ست. در مواردی، زنانی که توسط هم‌قطاران متأهل‌شان مورد تجاوز قرار گرفتند به زنا متهم شدند!

این وارونگی اخلاقی نشان می‌دهد که بدن زنانه نه‌تنها قربانی خشونت، بلکه قربانی ساختارهای قضایی معیوب نیز است. در لایه‌های عمیق‌تر در نظام‌های قدرت از جمله در ارتش، بدن نه فقط یک موجود فیزیکی، بلکه یک میدان نبرد، یک سند زنده و یک ابزار برای کنترل و مقاومت است. بدن سربازان در ارتش به نوعی «مایملک» سیستم تلقی می‌شود. باید سکوت کند، فرمان‌پذیر و در خدمت باشد.

به قول فوکو «قدرت مدرن، بدن را نه با زور، بلکه با انضباط کنترل می‌کند.» در ارتش این انضباط شامل:  کنترل رفتار، کنترل سکوت و کنترل روایت است. بنابراین  وقتی بدن از این نظم خارج شود (مثلاً با شکایت)، سیستم تلاش می‌کند آن را دوباره «منضبط» کند: با تهدید، تبعید یا بی‌اعتباری. این رویکر و نگاه، بدن را از فردیت تهی می‌کند و آن را به ابزاری برای اطاعت و بهره‌کشی تبدیل می‌کند. و از همینجاست که تجاوز به این بدن‌ها توجیه می‌شود. در حالی که تجاوز به بدن در واقع تجاوز به هویت فرد است. وقتی تجاوز جنسی در یک سیستم قدرت رخ می‌دهد فقط بدن قربانی آسیب نمی‌بیند،  بلکه: اعتماد به سیستم، حس تعلق، هویت فردی و اجتماعی همگی فرو می‌ریزند. بدن قربانی به میدان جنگی تبدیل می‌شود که در آن، نه دشمن خارجی، بلکه «خودی» حمله کرده است.

و نکته‌ی آخر اینکه با توجه به اینکه در این مستند و در دنیای کلانِ مردسالار  در واقع بیشتر این زنان هستند که قربانی‌های خاموش تجاوزند تمرکز بر بدن زنانه در نظام قدرت ضروری می‌شود. این امر ما را به قلب یکی از پیچیده‌ترین و دردناک‌ترین تقاطع‌های جنسیت، قدرت و خشونت می‌برد. اینجا، بدن زنانه نه‌تنها قربانی تجاوز، بلکه قربانی ساختارهایی‌ست که زن بودن را خودبه‌خود «ضعف» یا «تهدید» تلقی می‌کنند. در ساختارهای مردانه و به‌ویژه در ساختارهای نظامی، بدن زنانه «بیگانه» تلقی می‌شود. ارتش به‌طور تاریخی نهادی مردانه‌ست، با ارزش‌هایی مثل قدرت، اطاعت، خشونت و سکوت. ورود زنان به این فضا بدن‌شان را به نمادی از «دیگری» تبدیل می‌کند: نه کاملاً پذیرفته، نه کاملاً محافظت‌شده، بلکه در معرض نگاه‌های جنسی، تحقیر و حذف.  زن بودن در ارتش، به‌جای قدرت، اغلب به معنای آسیب‌پذیری‌ست. به‌جای محافظت، مورد بهره‌کشی قرار می‌گیرد؛ به‌جای قدرت، به‌عنوان تهدید دیده می‌شود و به‌جای هم‌پیمانی، به‌عنوان «دیگری» باقی می‌ماند. فیلم، این واقعیت را با روایت‌های شخصی، زخم‌های روانی و سکوت‌های تحمیلی به تصویر می‌کشد.

در حوزه‌ی روانشناختی اعتقاد بر این است که هدف اصلی و گاه ناخودآگاه تجاوز جنسی «سلطه»، تایید یا بازیافتن احساس توانایی و قدرت است. به همین دلیل اکثر قربانیانِ تجاوز «ضعیف‌ترها» یعنی زنان و کودکان هستند‌. به تبع آن در سیستم‌هایی مثل ارتش که رکن اساسی‌اش اثبات قدرت و ایجاد کنترل و سلطه است این امر شدت و حدت بیشتری می‌یابد. در اینجا تجاوز به بدن زنانه چه در جبهه خودی و چه در جبهه‌ی دشمن بیشتر با هدف کنترل و سلطه صورت می‌گیرد. چنانچه می‌بینیم در مستند جنگ نامرئی تجاوز جنسی به زنان سرباز، اغلب توسط هم‌قطاران یا مافوق‌ها انجام می‌شود.  این تجاوزها: برای «تنبیه» زن بودن؛ یادآوری جایگاه او و تثبیت قدرت مردانه صورت می‌گیرند. در اینجا، بدن زنانه به میدان قدرت‌نمایی تبدیل می‌شود، نه صرفاً ابژه‌ی میل، بلکه ابژه‌ی سلطه. و برای تکمیل و به سرانجام رساندن این سلطه بدن زنانه باید خاموش بماند. کما اینکه وقتی زنان قربانی می‌شوند سیستم از ان‌ها می‌خواهد خاموش بمانند، شکایت نکنند، آبروی ارتش را حفظ کنند، اغراق نکنند.  این سکوت، نوعی خشونت ساختاری‌ست که بدن زنانه را از حق روایت محروم می‌کند. بنابراین بدن زن، هم مورد تجاوز قرار می‌گیرد، هم از گفتن آن منع می‌شود.

اما و در عین حال، در همین مستند شاهدیم که همین بدن زنانه نماد مقاومت می‌شود و با وجود سرکوب، برخی زنان بدن‌شان را به ابزار مقاومت تبدیل می‌کنند: با شهادت دادن در برابر دوربین،  با شکستن سکوت،  با پیگیری حقوقی و… بنابراین بدن زنانه از ابژه‌ی خشونت، به سوژه‌ی حقیقت تبدیل می‌شود. این تغییر، نه فقط شخصی، بلکه سیاسی‌ست. چنانچه  فیلمی صرفا روایتگرِ درد باعث تغییراتی سیاسی نیز می‌شود: از جمله این فیلم  باعث تغییراتی در سیاست‌های ارتش آمریکا شد؛ باعث گفتگوهایی در سطح ملی در این مورد شد و  توجه رسانه‌ها و قانون‌گذاران را جلب کرد و باعث خلق ابتکاراتی در قانون گذاری شد؛ مانند قانون بهبود عدالت نظامی، قانون روت مور و قانون نظارت و پیشگیری در موضوع تجاوز که هدفش اصلاح سیستم قضایی نظامی و ارائه‌ی حمایت بهتر از قربانیان بود . همچنین باعث اقدامات متعددی از سوی وزارت دفاع شد، اقداماتی همچون ایجاد واحدی ویژه برای فربانیان، افزایش بودجه برای خدمات به قربانیان، بهبود روش‌های گزارش نویسی از این اتفاقات و تقویت برنامه‌ی پیشگیری و آموزش. افزون بر این فیلم با کسب جوایز مهمی همچون جایزه‌ی پِبادی و امی و  نامزدی اسکار به عنوان بهترین مستند افکار عمومی را نیز به مسئله‌ جلب کرد و حساسیت‌ها را در این زمینه افزایش داد.  تمامی این‌ها نشان می‌دهند که بدن‌های آسیب‌دیده وقتی روایت شوند می‌توانند ساختارها را به چالش بکشند.

چشم عام، نگاه خاص – مرداد ۱۴۰۴

چشم عام، نگاه خاص ( ما گروهی از زنان و از  مخاطبان  عام سینما هستیم که نه نکات فنی و حرفه‌ای بلکه عمدتا محتوا و پیام فیلم‌هایی را که می‌بینم مورد بررسی و تحلیل قرار می‌دهیم و خاص‌تر اینکه فیلم‌هایی که انتخاب می‌کنیم عمدتا در حوزه‌ی زنان است. و با این توضیح نام «چشم‌عام، نگاه خاص» را برای خود برگزیده‌ایم.)

محصول: آمریکا، ۲۰۱۲

کارگردان Kirby Dick

مدت: ۹۷ دقیقه

جوایز: نامزد اسکار، برنده‌ی جوایز Peabody و Emmy

print

مقالات
  • به سوی آینده…زهره روحی
    در حال حاضر مسئلۀ «غزه» دیگر مسئله‌ای مربوط به جامعۀ فلسطین و متجاوزگری اسرائیل در خاک اعراب نیست. زیرا نه تنها نقد آن، بلکه افشاگری از دستکاری‌ رسانه‌های «مأموریتی ـ اطلاعاتیِ»  اسرائیلی و امریکایی، ـ که
  • کارت سوخته “جبهه اصلاحات ایران”َ! – هلمت احمدیان
    بعد از جنگ ۱۲ روزه بین ایران و اسرائیل، نیروهای اپوزیسیون لیبرال و جمهوری‌خواه رژیم، علیرغم شکست چند باره راه‌کارهای رفرمیستی‌شان، تلاش‌های جدیدی را در قالب همایش‌ها و “جبهه”‌سازی‌های جدید در داخل و خارج ایران
  • جنگ ۱۲ روزه سعید سلامی
    خشت اول: سال‌ها پیش از استقرار جمهوری اسلامی در ایران، آیت‌الله خمینی گفت: «من از سال‌های طولانی راجع به اسرائیل و راجع به جنایات او همیشه در خطبه‌ها، در نوشته‌ها، گوشزد کرده‌ام به مسلمین که این یک غدۀ
  • نگاهی به وضعیت رفاه انسان در جهان – پیشرفت‌های شگفت‌انگیز و چالش‌های پابرجا
    مقدمه:از گروه تحقیقاتی «دنیای ما در داده‌ها» (Our World in Data)، که یک گروه پژوهشی مستقر در دانشگاه آکسفورد است و به پیگیری تحولات جهان از طریق داده‌ها می‌پردازد، گزارش‌های پرباری در دست داریم.
  • حکومت اسلامی هسته‌ای و ماشه‌‌ای بر شقیقه – عباس منصوران
    از سال ۱۹۷۰ که  حکومت سلطنتی، به پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) که در سال ۱۹۶۸ آغاز شده بود پیوست، ۵۵ سال می‌گذرد. حکومت اسلامی با پشت پا زدن به این پیمان، به هدف دستیابی به سلاح هسته‌ای
سکولاریسم و لائیسیته
Visitor
0269542
Visit Today : 549
Visit Yesterday : 0