اندیشه ، فلسفه
  • حزب کارگران کردستان (پ‌ک‌ک) منحل شد
    خبرگزاری فیرات، نزدیک به پ‌ک‌ک روز دوشنبه گزارش داد که گروه شبه‌نظامی حزب کارگران کردستان (پ‌ک‌ک)، که بیش از چهار دهه با دولت ترکیه در جنگ بوده است، تصمیم به انحلال خود و پایان دادن به مبارزه مسلحانه خود گرفته است.
  • بنابراین، سقراط یک فیلسوف است برگردان: علی‌محمد طباطبایی
    گای بنت-هانتر از خود می‌پرسد که آیا پدر فلسفه غرب واقعاً فیلسوف است؟ این مصاحبه خیالی، نقدی بلیغ بر نهاد آکادمیک فلسفه، حرفه‌ای‌سازی بیش‌ازحد، و فراموشی ماهیت گفت‌وگویی و اخلاقی فلسفه است. نه‌تنها از نظر
  • نقد جنبش «زن، زندگی، آزادی»؛ چه باید کرد؟ – هوشنگ کوبان
    در نوشته‌ی زیر کوشش می‌شود با رجوع به آرای ماکس وبر، آنتونیو گرامشی، میشل فوکو و تنی چند از فمینیست‌های چپ انتقادی، نقدی درون‌مان از جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» ارایه شود، و بخشی از علل
  • خال‌های دائمیِ پلنگ – ل. تدین نژاد
    یکی از پیامدهای خروج ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۸، از دست رفتن اعتبار آن کشور و بی‌اعتمادی جهانیان نسبت به پای‌بندی آمریکا به اجرای قراردادهای بین‌المللیِ خود بود. خروج از برجام در آن زمان حاصل تلاش‌های لابی‌های
  • در پاسخ به نکاتی از اطلاعیه‌ی سازمان مجاهدین خلق ایران – بهزاد کریمی
    آنچه ذیلاً می‌آید پاره توضیحاتی است پیرامون مندرجات اطلاعیه‌ا‌‌ی که سازمان مجاهدین خلق ایران اخیراً زیر عنوان «تحریف حقایق در یک مصاحبه با سایت شرق در مورد مجاهدین خلق» انتشار داده است. بنا به اظهارات این اطلاعیه
تاریخ
  • میراث رضا شاه: از تجددگرایی تا استبداد سلطنتی م. روغنی
    رضا شاه در آستانه خروجش از ایران میراثی بجای گذاشت که از تناقضات شایان توجهی برخوردار بود. در دوران زمامداری وی از یک سو در راه مدرن‌سازی و دولت‌سازی کشور گام‌های مهمی برداشته شد و نهادهای تمدنی
  • نفوذ شیطان در حوزه علمیه امیر طاهری
    آیا شیطان رجیم در حوزه علیمه قم نفوذ کرده است تا مانع از آن شود که حوزه در خدمت «برترین هدف انقلاب اسلامی یعنی استقرار تمدن اسلامی» قرار گیرد؟ این پرسشی است که پس از مطالعه سخنان آیت‌الله علی
  • «ما فراموش نمی‌کنیم که این رهایی از بیرون آمد» سون فلیکس کلرهوف
    مقدمه مترجم: امروز ۸ ماه مه، هشتادمین سالگرد شکست آلمان نازی و پایان جنگ جهانی دوم در اروپاست. سالهای متمادی، برای آلمانی‌ها چگونگی توصیف این روز مایه سردرگمی، سوال و مناقشه بود. به مناسبت چهلمین
  • سوریه؛ ظهور و سقوط یک خاندان – دو سعید سلامی
    علی خامنه‌ای در دیدار با مجمع عالی فرماندهان سپاه پاسداران در مهر ماه ۱۳۹۸، سه ماه پیش از ترور قاسم سلیمانی، گفت: «نگاه وسیع جغرافیای مقاومت را از دست ندهید؛ این نگاه فرامرزی را از دست ندهید. قناعت نکنیم به منطقۀ خودمان…این نگاه وسیع فرامرزی، این امتداد عمق راهبردی گاهی اوقات از واجب‌ترین
اقتصاد

اصطلاح متافیزیکی خودت انجام بده[۲] از طریق رسانه‌ها پرورش می­یابد و قطعاً بخشی از گفتمان ایدئولوژیکی در مورد توانمندسازی است که توسط کمپین‌های بازاریابی و محققان رسانه‌های لیبرال ارتقا یافته است. فناوری جدید به‌مثابه آزادی و توانمندسازی به فروش می­رسد و به ما وعده داده می‌شود که سیستم­های توانمندسازی و بازخورد (مانند تماس، پیام کوتاه، ایمیل) راهی برای داشتن سخن خود[۳] هستند و آگهی‌هایی که محتوای رسانه را تأمین می‌کنند، کالاهایی را به فروش می­رسانند که تحولات “خود” را آزاد خواهند کرد.

یک چارچوب مفهومی محتمل برای درک صنعت ذهن در تمام قلمروها و سطوح آن توسط دوست و معلم انزنزبرگر، تئودور آدورنو، با مفهوم «صنعت فرهنگ» مطرح‌شده بود. برای آدورنو، نقش تاریخی نِمود فرهنگی به‌منظور بیان “رنج و تضاد، برای حفظ درک ایده زندگی خوب ” (آدورنو،۹۰:۱۹۱) با ادغام فرهنگ در الزامات انگیزه سود که با “تمرکز اقتصادی و اداری” در هر جنبه از محصول ثبت ‌شده است، تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد (آدورنو،۱۹۹۱: ۸۵). بنابراین، استقلال فرهنگی به مجموعه­ای از نتایج آزمایش‌های بازار تجزیه می‌شود که نباید با اسطوره حاکمیت مصرف‌کننده اشتباه گرفته شود. در عوض مخاطب “[یک] هدف محاسبه و [یک] ضمیمه‌ی ماشین ” است (آدورنو،۱۹۹۱: ۸۵).

این چشم‌انداز فرهنگی که درون صنعتی شدن سرمایه‌داری ادغام‌شده، اصل غالب در مقاله انتقادی آدورنو است، گرچه این اصل با تفکر دیالکتیکی مرسومش اختلاف جزئی دارد. بااین‌حال، انزنزبرگر یک رمانتیسم[۴] پیشامدرن غیرقابل حمایتی را در همسویی واژه “فرهنگ” با “صنعت” آدورنو افشا می‌کند. این به‌منظور برانگیختن اعتراضی مطرح شد که بر مبنای آن پنداشت؛ فرهنگ و صنعت نباید هیچ ارتباطی با یکدیگر داشته باشند.

به نظر می­رسد که آدورنو خود را علیه رسانه‌های جمعی قرار می­دهد، زیرا آن‌ها نیروهای صنعتی هستند، درست همان‌طور که آن‌ها نیروهای صنعتی را تحت حمایت یک شکل اجتماعی خاص قرار می­دهند:[یعنی] سرمایه‌داری. این دو مقوله، یعنی صنعت و شکل سرمایه­دارانه ی آن، در نقد آدورنو خیلی متفاوت نیستند؛ این‌یکی از تفاوت­های اصلی بین او و انزنزبرگر است.

ازآنجایی‌که از منظر انزنزبرگر مقولات “صنعت” و “سرمایه­داری” ازلحاظ تحلیلی به‌وضوح باهم متفاوت هستند، نقد او قادر به کشف تناقضات بالقوه بین مبنای فناورانه ی صنعتی رسانه‌های جمعی و شکل خاص سرمایه‌داری آن‌هاست. این امر نقد انزنزبرگر را بیشتر در یک موضع مارکسیست کلاسیک قرار می‌دهد که تناقضی پایدار بین نیروهای تولید و روابط اجتماعی تولید می‌بیند. در مقابل، به عقیده آدورنو، روابط اجتماعی سرمایه‌داری به‌طور کامل نیروهای تولید را باهم ادغام کردند و تناقضات بین آن‌ها را که محور نقد مارکس را تشکیل داده بود، از بین بردند. نیروهای مولد صرفاً تکنولوژی تولید انبوه عینی که توسط کارگران ناتوان کشورهای درحال‌توسعه و اغلب در شرایط بهره­کشانه بوده را شامل نمی‌شود، بلکه چیزهایی از خود فرهنگ: یعنی ایده‌ها را هم در برمی‌گیرد. به عقیده انزنزبرگر، این مفهوم، که فرهنگ توسط صنعت کاملاً بلعیده‌شده است، نقطه‌ضعف جدی را مخفی می‌کند، چراکه مورد اخیر از این‌جهت به فرهنگ وابسته است که به‌مثابه‌ی ماهیتی است که باید با آن سر وکار داشته باشد، اما قادر به تولید آن نیست.

آگاهی، هرچند نادرست، می‌تواند توسط ابزارهای صنعتی تهییج و بازتولید شود، اما [بااین‌حال] نمی‌تواند به‌صورت صنعتی تولید شود. بلکه محصولی اجتماعی است که توسط مردم ساخته می­شود و سرچشمه‌ی آن در گفتگو است. هیچ فرآیند صنعتی‌ای نمی‌تواند جایگزین افرادی شود که آن را خلق می‌کنند (انزنزبرگر،۵:۱۹۸۲).

[۱] این مطلب بخشی از مقاله ی هانس مگنوس انزنزبرگر و سیاست فناوری رسانه های جدید نوشته ی مایک وین از کتاب بازنگری مکتب فرانکفورت: مقالاتی در باب فرهنگ، رسانه و نظریه است که توسط دیوید بری در سال (۲۰۱۲) گردآوری و تنظیم شده است.

print

مقالات
محیط زیست
Visitor
0196785
Visit Today : 505
Visit Yesterday : 840