ساعت 24-حقیقت اقتصاد ایران را اگر واکاوی کنیم، شوربختانه جز فاجعه چیزی نمیبینیم. درحالی که فاجعه و تراژدی در جایجای زندگی اقتصادی ایران از اندازه گذشته است مدیران و ادارهکنندگان ایران این موقعیت دشوار را قبول ندارند یا میگویند این خرابی اقتصاد به دلیل استقلالخواهی است و تاوان مبارزه با آمریکا باید پذیرفته شود.
آیا این استدلال درست است؟ واقعیت این است که چون هیچ نظرسنجی کارشناسانه و علمیدر این باره از سوی نهادهای نظرسنجی غیرحکومتی نشده و یا اگر شده نتایج واقعی آن در اختیار افکار عمومی قرار نگرفته است نمیتوان در این بستر داوری منطقی داشت. بنابراین اگر در وضعیت عادی بودیم میشد یک یا چند نهاد معتبر کارشناسی نظرسنجی درباره رضایت یا نارضایتی شهروندان از اقتصاد ایران انجام دهند و سپس این پرسش را کرد که آیا حاضرند از این پس وضعیت اداره اقتصاد به روال دهههای تازهسپریشده باشد؟
در حالی که اقتصاددانان خارج از قدرت سیاسی حکومتی بارها و بارها نشان دادهاند برای اینکه اقتصاد ایران از مسیر انحرافی که با شتاب به سوی بدتر شدن شاخصها حرکت میکند باید از بودجه شروع کرد، اما کسی این را قبول نمیکند. بودجهایران مثل بودجه هر کشور دیگری سیاسیترین سند مالی است و هر گروه و قشر و شخصیت سیاسی از این نهاد بسیار اثرگذار انتظار منفعت بیشتر دارد، اما آنچه فراموش شده منافع ملی و خیر بزرگ است. کسری بودجهایران در همه دهههای تازهسپریشده با نگاه سیاسی نوشته شده و پیامدهای فاجعهبار این رفتار اکنون به جایی رسیده است که دیگر توانایی و تابآوری اقتصاد را به ناامنترین نقطه رسانده است. این پدیده زیانبار موجب شده است صدها میلیارد دلار صادرات نفت خام در نیمسده گذشته در جاهای کمبازده هزینه شوند و به عبارتی هدر روند. اقتصاد ایران که روزگاری در مسیر رشدهای بالا و تورمهای معقول بود اکنون نیمسده است رشدهای بیکیفیت و تورمهای بالا را تجربه کرده و اقتصاد کشورهایی که روزگاری ضعیف بودند را میبیند که مثل باد و برق از ایران عبور کردهاند. بنگلادش، ویتنام در همین دههها و نیز کرهجنوبی و ترکیه در نیمسده پشتسرگذاشتهشده از ما جلو زدهاند. شوربختانه هیچ نهادی خود را مسوول نمیداند بپرسد و واکاوی کند که چرا سند بیست سال منتهی به ۱۴۰۴ به جایی نرسید و چرا اگر قرار بود اجرا نشود تدوین شد؟ هیچ نهادی نیست بپرسد با این دست فرمان اقتصاد ایران به کجا خواهد رسید؟ چه کردید با ایران؟