نقد جنبش «زن، زندگی، آزادی»؛ چه باید کرد؟ – هوشنگ کوبان
در نوشتهی زیر کوشش میشود با رجوع به آرای ماکس وبر، آنتونیو گرامشی، میشل فوکو و تنی چند از فمینیستهای چپ انتقادی، نقدی درونمان از جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» ارایه شود، و بخشی از عللخالهای دائمیِ پلنگ – ل. تدین نژاد
یکی از پیامدهای خروج ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۸، از دست رفتن اعتبار آن کشور و بیاعتمادی جهانیان نسبت به پایبندی آمریکا به اجرای قراردادهای بینالمللیِ خود بود. خروج از برجام در آن زمان حاصل تلاشهای لابیهایدر پاسخ به نکاتی از اطلاعیهی سازمان مجاهدین خلق ایران – بهزاد کریمی
آنچه ذیلاً میآید پاره توضیحاتی است پیرامون مندرجات اطلاعیهای که سازمان مجاهدین خلق ایران اخیراً زیر عنوان «تحریف حقایق در یک مصاحبه با سایت شرق در مورد مجاهدین خلق» انتشار داده است. بنا به اظهارات این اطلاعیهرژه روز پیروزی در مسکو به مناسبت هشتادمین سالگرد شکست آلمان نازی
روسیه روز جمعه، ۹ مه ۲۰۲۵، هشتادمین سالگرد پیروزی بر آلمان نازی در جنگ جهانی دوم را با برگزاری رژهای باشکوه در میدان سرخ مسکو گرامی داشت. در این مراسم، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، به همراه رهبرانجنبش اعتراضی دموکراسیخواه: سازماندهی، ائتلاف و اعتراض محمدعلی کدیور
تلاش برای برقراری نظامی دموکراتیک از خواستههای اصلی بسیاری از جوامع جهانی در جریان پویشهای سیاسی و اجتماعیِ یک قرن اخیر بوده است. رسیدن به این خواسته از یک سو نیازمند بازخوانی موفقیتها و شکستهای
«ما فراموش نمیکنیم که این رهایی از بیرون آمد» سون فلیکس کلرهوف
مقدمه مترجم: امروز ۸ ماه مه، هشتادمین سالگرد شکست آلمان نازی و پایان جنگ جهانی دوم در اروپاست. سالهای متمادی، برای آلمانیها چگونگی توصیف این روز مایه سردرگمی، سوال و مناقشه بود. به مناسبت چهلمینسوریه؛ ظهور و سقوط یک خاندان – دو سعید سلامی
علی خامنهای در دیدار با مجمع عالی فرماندهان سپاه پاسداران در مهر ماه ۱۳۹۸، سه ماه پیش از ترور قاسم سلیمانی، گفت: «نگاه وسیع جغرافیای مقاومت را از دست ندهید؛ این نگاه فرامرزی را از دست ندهید. قناعت نکنیم به منطقۀ خودمان…این نگاه وسیع فرامرزی، این امتداد عمق راهبردی گاهی اوقات از واجبترینحماسه گیلگمش سیروس اوندیلادزه
حماسه گیلگمش داستانی حماسی از (بینالنهرین) است که ماجراهای گیلگمش، پادشاه اوروک، و دوستش انکیدو را روایت میکند.: 1 . معرفی گیلگمش: گیلگمش پادشاهی قدرتمند اما ستمگر در شهر اوروک در(بینالنهرین) (عراق امروزی) است. او دو سوم خدایی و یک سوم انسانی است و از نیرو و زیبایی فوقالعادهای برخوردار است. باایران آبستن انقلابی دیگر! (تجارب و بازخوانی انقلاب ۵۷) – هلمت احمدیان
انقلاب ۱۳۵۷ یکی از عظیم ترین جنبشهای تودهای در تاریخ ایران بود که منجر به سرنگونی رژیم پهلوی شد. اما با وجود این پیروزی اولیه، این انقلاب توسط ارتجاع اسلامی با یاری قدرت های سرمایه داری ربوده شد و ناکام ماند و شکست خوردو نهایتاً به سلطهی یک نظام استبدادی مذهبی منجر گردید. در چهار دهه گذشته
اقتصادایران به دانش مدنی زاده نیاز دارد
با توجه به اینکه قرار است روز یکشنبه آینده وزیر اقتصادبعدی دولت چهاردهم معرفی شود و با توجه به اینکه تا همین امروز جز سیدعلی مدنی زاده کاندیدای جدی وجود نداشته است برخی نکان را در این باره یاد آور می شویم. 1.فساد در نظام بانکی ایران: ابعاد، دلایل، پیامدها احمد علوی
مقدمه: به گزارش رسانههای ایران، زیان انباشته شبکه بانکی کشور بالغ بر ۵۰۰ هزار میلیاد تومان شده است. این میزان از زیان بنا به تازه ترین آمار همان منابع، تقریبا برابر با سرمایه موجود این شبکه است. امر به یکی از این ابربحرانهای اقتصاد ایران تبدیل شده است. از دلایل مهم این ابربحران فساد ساختاریپاسخ چین به فشارهای تجاری آمریکا چگونه چین به جنگ تجاری ترامپ واکنش نشان داده است؟
چین با کسب تجربه نخستین دوره ترامپ، همزمان با تقویت اقتصاد داخلی و کاهش وابستگی به صادرات، به گسترش شبکههای تأمین و توسعه روابط با کشورهای جنوب جهانی پرداخته است. پکن، ضمن ایجاد توازن میان ابزارهای واکنش کوتاهمدت و استراتژیهای بلندمدت، تلاش میکند تا با بهرهبرداری از فرصتهای ژئوپلیتیکی،مافیا با اقتصاد ایتالیا چه کرده است؟ گردش مالی سالانه ۱۵۰ میلیارد یورویی مافیا در سرزمین چکمه – نوژن اعتضادالسلطنه
نفوذ مافیا به کسب و کارهای قانونی کاری فراتر از پنهان کردن پولهای کثیف انجام میدهد چرا که با تضعیف رقابت در بازار آزاد، اقتصادهای محلی را بی ثبات میکند. کسبوکارهای کوچکی که قادر به پرداخت پول در ازای کسب حفاظت از سوی مافیا و یا قادر به رقابت با رقبای تحت حمایت مافیا نیستند اغلب از گردونه
انتخابات در نظام اقتدارگرا: ابزار تثبیت یا وسیلهی تحول؟ جنیفر گاندی الن لاست-اوکار
در نگاه اول ماهیت برگزاری انتخابات با اقتدارگرایی در تضاد بهنظر میرسد، اما در عمل بسیاری از حکومتهای اقتدارگرا در سطوح مختلف انتخابات برگزار میکنند و انواع منابع قدرت را از این طریق تقسیم میکنند. برخی از این انتخاباتها آزادتر و برخی دیگر بستهتر هستند. اما آیا وقتی حکومتهای اقتدارگرا انتخابات برگزار میکنند لزوماً دمکراتیکتر هم میشوند؟ رفتار رأیدهندگان، نامزدها، مجریان انتخابات در این نظامها چه تفاوتی با رفتار مشابه در دموکراسیها دارد؟ آیا بین انتخابات در گونههای مختلف حکومتهای اقتدارگرا نیز تفاوتهایی وجود دارد؟ شرایط مختلف این حکومتها از نظر ترکیب ائتلاف حاکم، گروههای مخالف، و ویژگیهای جوامعشان چه تأثیری بر انتخاباتی که برگزار میکنند دارد؟
جنیفر گاندی و الن لاست-اوکار در مقالهای که گزارشی از آن را میخوانید میکوشند به همین پرسشها بپردازند و ابعاد انتخابات در حکومتهای غیردموکراتیک را روشنتر کنند.
انتخابات از منظر حاکمان اقتدارگرا
گاندی و لاست-اوکار میگویند با توسل به مطالعات موجود در علوم سیاسی میتوان دلایل و کارکردهای انتخابات از نظر حاکمان حکومتهای اقتدارگرا را به این ترتیب دستهبندی کرد:
۱. نهاد انتخابات ابزاری است که دیکتاتورها با توسل به آن میتوانند نخبگان، فعالان حزبی یا گروههای اجتماعی تأثیرگذار را جذب کنند. برگزار کردن انتخابات در حکومت اقتدارگرا راهی هوشمندانه برای تقسیم کرسیهای قدرت بین حامیان حکومت است. گروههای خودی در کارزارهای انتخاباتی برای کسب موقعیتهای حکومتی با یکدیگر رقابت میکنند و میکوشند که هم مردم را به پای صندوقهای رأی بیاورند و هم خود در رقابت پیش بیفتند و هم نمایشی از اقتدار و مشروعیت برای نظام اقتدارگرا ترتیب دهند.
۲. انتخابات در سطح محلی میتواند راهی برای اعطای قدرت محدود سیاستگذاری و دسترسی محدود به منابع دولتی به افرادی خارج از دایرهی خودیها باشد. ورود نظارتشدهی برخی از گروههای غیرخودی به سطوح پایین حکومت باعث ایجاد شکاف بین مخالفان میشود. دیکتاتورها به این ترتیب بین مخالفانی که اجازهی شرکت در انتخابات را مییابند و آنهایی که کنار گذاشته و رد صلاحیت میشوند، تفرقه میاندازند. این راهبرد به تنشهای دائمی در جبههی مخالفان دامن میزند: در انتخابات شرکت کنیم یا تحریمش کنیم؟ ائتلافها و جبهههای انتخاباتی تشکیل دهیم یا با دیگر مخالفان رقابت کنیم؟ نتیجهی انتخابات را بپذیریم یا بر علیهاش بشوریم؟
۳. انتخابات میتواند اطلاعات زیادی از فضای اجتماعی و ذائقهی مردم در اختیار حاکم اقتدارگرا قرار دهد. حکومت با رصد کردن کارزارهای انتخاباتی، میزان مشارکت مردم و نتایج رأیگیری، پایگاههای حامیان و مخالفان خود را شناسایی میکند و میزان گستردگی و وفاداری حامیان خود را محک میزند.
۴. انتخابات از احتمال اعتراض خشن مخالفان علیه حاکمان و قیام فقرا علیه ثروتمندان میکاهد. اقدام جمهوریهای اروپایی و آمریکای شمالی در قرن نوزدهم و بیستم برای گسترش حق رأی را بهنحو مشابهی میتوان توضیح داد.
شهروندان و انتخابات حکومتهای اقتدارگرا
پس انتخابات در حکومتهای اقتدارگرا برای دیکتاتورها فایدههای روشنی دارد، اما آیا این بدان معنی است که شهروندان این کشورها لزوماً از مشارکت در انتخابات ضرر میکنند و همه چیز به کام دیکتاتورست؟
گاندی و لاست-اوکار معتقدند که انتخابات در حکومتهای اقتدارگرا برخی از منافع انتخابات دموکراتیک را برای شهروندان دارد. بهعنوان مثال، میتواند موجب همجهت شدن سیاستهای حکومت با خواست شهروندان شود. با برگزار شدن انتخابات مردم فرصت پیدا میکنند اولویتهای خود را به صراحت بیان کنند و به حکومت علامت دهند که در صورت تمرکز روی چه سیاستهایی نارضایتی اجتماعی کمتر خواهد شد.
البته در برخی نظامهای تکحزبی (مانند سوریه)، ممکن است کارکرد انتخابات به مناسکی برای نمایش قدرت و پشتیبانی مردمی از حکومت تبدیل شود. گاندی و لاست-اوکار میگویند تفاوت بین انواع انتخابات در حکومتهای اقتدارگرا میتواند ناشی از ساختار و قوانین انتخاباتی و شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر هر یک از حکومتهای اقتدارگرا باشد که با یکدیگر متفاوتند.
علاوه بر این سابقه تاریخی تأسیس نهاد انتخابات در هر حکومتی میتواند عاملی تعیینکننده در ماهیت و پیامدهای انتخابات در آن حکومت باشد. برخی از حکومتهای اقتدارگرا میراثدار مجالسی هستند که استعمارگران برای همراه ساختن مردم تأسیس کرده بودند. در حالی که در برخی جوامع دیگر، نهاد انتخابات برای کسب مشروعیت و پذیرش در جامعه جهانی توسط نخبگان حکومتی تأسیس شدهاند.
عوامل مؤثر بر رفتار انتخاباتی
گاندی و لاست-اوکار میگویند به این ترتیب برگزاری انتخابات بهخودیخود ثبات نظامهای اقتدارگرا را تهدید نمیکند. زیرا بهرغم گردش محدود قدرت در نهادهای انتخاباتی، نیروهای نزدیک به حاکمیت همچنان انحصار منابع بزرگ مالی و نظامی را در اختیار خود نگهمیدارند و دست بالای خود نسبت به رقبای غیر خودی را حفظ میکنند.
در حکومتهای اقتدارگرایی که انتخابات برگزار میکنند، مقامات انتخابی در نهایت قدرت سیاستگذاری اندکی دارند، اما به دلیل شفافیتِ کم و حاکمیت ضعیف قانون، نقش میانجی بین شهروندان و دولت را ایفا میکنند. به این ترتیب در نظامهای اقتدارگرا انتخابات صرفاً نمایشی برای به قدرت رساندن فهرستی از پیش تعیین شده نیست، بلکه سازوکاری برای نوعی «حامیپروری رقابتی» هم محسوب میشود.
نامزدها برای برعهده گرفتن نقش میانجی در روابط حامیپرورانهی حکومت با مردم با یکدیگر رقابت میکنند و در مقام نمایندهی پارلمان و یا عضو شورای شهر به نوعی واسطه برای توزیع منابع محدود دولتی بین شهروندان تبدیل میشوند. در چنین الگویی بررسی رفتار رأیدهندگان، نامزدها و مقامات حکومتی اهمیتی کلیدی مییابد.
رأیدهندگان
یکی از عوامل اصلی تأثیرگذار بر رفتار رأیدهندگان، توزیع منابع از طریق شبکههای حامیپروری است. مردمی که در انتخابات شرکت میکنند گرچه دستکم بین دو گزینه، نزدیکتر و دورتر به هستهی مرکزی حکومت، امکان انتخاب دارند اما در یک تنگنای تراژیک ترجیح دادهاند به حکومت وفادار بمانند و از مزایای مادی این وفاداری بهرهمند شوند.
حتی در برخی انتخاباتها که رقابت چندانی وجود ندارد و نتیجه تقریباً از قبل معلوم است، ممکن است برخی از مردم برای نشاندادن نزدیکی خود به حاکمیت پای صندوق رأی حاضر شوند. علاوه بر این، سازمانهای حزبی هم نقش مهمی در ترغیب رأیدهندگان به مشارکت در انتخابات بازی میکنند.
احزاب حکومتی ابزارهایی دارند که میتوانند با توسل به آنها به حامیان نظام وعده دهند که با شرکت در انتخابات شغل، موقعیتهای ویژه و حتی پول نصیبشان میشود، و مخالفان را به محرومیت از این مزایا و حتی مجازات تهدید کنند. به عبارت دیگر، رقابت حزبی بازاری برای دیکتاتورها میسازد تا در آن وفاداری سیاسی مورد داد و ستد قرار بگیرد.
علاوه بر این میزان تأثیرگذاری و تفاوت احزاب از نظر اولویتهای سیاستگذاریشان نیز موجب برجستهتر شدن اهمیت برخی از احزاب در جلب مشارکت رأیدهندگان میشود. مثلاً دو حزب با نزدیکی یکسان به حاکمیت ممکن است از جهت سیاستهای رفاهی تفاوتهایی داشته باشند و همین اختلاف باعث شود رأیدهندگان ذینفع فکر کنند انتخاب بین این دو تأثیر بیشتری در زندگیشان دارد و در نتیجه مشارکت در انتخابات گستردهتر شود.
در کشورهایی که احزاب ضعیفتری دارند نام و نشان و وابستگی حزبی اهمیت کمتری مییابد و شهرت و روابط شخصی نامزدها نقش مهمتری بازی میکند. در این حالت، رأیدهندگان به دنبال کسب منافع، از نامزدی حمایت میکنند که در ساختار قدرت کافی برای برآوردن خواستهای آنها و نیز ترجیحاً پیوندهای نژادی و قومی با حاکمان داشته باشد.
گاندی و لاست-اوکار میگویند همیشه این احتمال هست که رأیدهندگان نه بر اساس وعدهها و قدرت نامزدها، که برای ابراز اعتراض به جریانی رأی دهند که در بین رقبا بیشترین فاصله را با حاکمیت دارد.
نامزدها
گاندی و لاست-اوکار میگویند انگیزهی اکثر نامزدهایی که در انتخابات حکومتهای اقتدارگرا شرکت میکنند سهم بردن از منابعی است که حکومت پیش از انتخابات و با انتخابات توزیع میکند.
در جایی که شانس گردش قدرت بیشتر باشد، انگیزهی افراد برای نامزدشدن هم بالاتر میرود. به عنوان مثال در انتخاباتهایی که در میانهی دههی ۱۹۸۰ در مصر برگزار شد، بالغ بر شصت درصد نمایندگان برای دورهی بعد انتخاب نشدند و جای خود را به افراد جدید دادند، و میتوان گفت که تقریباً در همهی حوزههای انتخاباتی همواره نامزدهایی از موضع مخالف با وضع موجود در انتخابات شرکت کردند.
پرسش مهم این است که اساساً چرا افراد تصمیم میگیرند به عنوان نامزد مخالف نظام در انتخابات حضور پیدا کنند؟ عوامل متعددی همچون عملکرد ضعیف اقتصادی حزب حاکم یا ناتوانیاش در محدود کردن مخالفان بر محاسبات افراد برای تصمیمگیری در خصوص نامزد شدن تأثیر میگذارند.
با بیاعتبار شدن حزب حاکم، نخبگانی که قبلاً خودی بودند، تصمیم میگیرند در چارچوب حزبی مخالف در انتخابات شرکت کنند و هزینهی پیوستن به اپوزیسیون را به جان بخرند.
چالش مهم احزاب مخالف این است که در اصل به قصد مطرح کردن خود، معرفی سیاستهای اصلاحی و بسیج حامیان به انتخابات وارد میشوند، اما نفس حضورشان در انتخابات میتواند موجب مشروعیت بخشیدن به حاکمیت اقتدارگرا و در نتیجه ریزش هواداران خودشان شود.
به همین دلیل همواره یکی از مشکلات اساسی احزاب مخالف غلبه بر مشکلات هماهنگی داخلی در کنش جمعی است: مدیریت شکافهای موجود بین عملگرایان و ایدئولوژیپردازان، و ایجاد تعادل در اختلاف نظر بر سر اولویتهای سیاستگذاری و محاسبهی هزینه و فایده حضور یا تحریم انتخابات.
مقامات حاکم
دیکتاتورها ابزارهای مختلفی برای «مدیریت صحنه» انتخابات و دستیابی به نتایج مطلوبشان دارند. معروفترین ابزارها خشونت و سرکوب مستقیم و مهندسی صندوقهای رأی است. اما کار به اینها ختم نمیشود. نخبگان حاکم میتوانند از منابع دولتی سوءاستفاده کنند تا در قدرت بمانند.
آنها ممکن است معیشت بخشی از شهروندان را وابسته به اعانه دولتی نگه دارند تا پایگاه رأی خود را بین آنها تضمین کنند. همچنین ممکن است با دستکاری قوانین، رفتار رأیدهندگان و نامزدها را به سمت خاصی هدایت کنند. این امر به قوانین انتخاباتی محدود نمیشود، به عنوان مثال دستکاری قوانین یا فضای حاکم بر رسانهها نیز میتواند بر سرنوشت انتخابات تأثیر بگذارد.
انتخابات حکومتهای اقتدارگرا و فرصت برقراری دموکراسی
وقوع انقلابهای انتخاباتی ــ یا همان انقلابهای رنگی ــ توجه ناظران را به این موضوع جلب کرد که در چه شرایطی انتخابات موجب تغییر قواعد حکومتداری میشود؟ ویژگیهای بومی سیاست داخلی و بحرانهای خاص هر کشور مؤثرترین عوامل در این خصوص هستند.
گاندی و لاست-اوکار یادآور میشوند که بهرهبرداری مردم از شکاف بین حاکمان، فرصتهای خلقشده از دل بحرانها و کوچک شدن بخش عمومی در اثر سیاستهای آزادسازی اقتصادی از زمینههای مشترک انقلابهای رنگی بودهاند.
همچنین، زمانی که گروههای مخالف دموکراسیخواه بتوانند در ابعاد ملی حاکم اقتدارگرا را به چالش بکشند انتخابات میتواند موجب تقویت دموکراسی شود. تجربه نشان داده که وقتی نامزدهای مخالف کمی آزادی عمل داشته باشند بهمرور و در جریان چند انتخابات متوالی میتوانند پروژه دموکراسیخواهی را پیش ببرند.
در نهایت، انتخابات میتواند فرصت حرکتهای بیشتری را هم فراهم سازد: مثلاً غلبه بر مشکلات مربوط به کنش جمعی در بسیج تودهای مردم برای اعتراض به رأیهای دزدیدهشده که در انقلابهای رنگی رخ داد، یا پیشبرد نوعی دموکراسیسازی خزنده و از پایین در انتخابات محلی چین.
به این ترتیب حرف گاندی و لاست-اوکار این است که انتخابات در حکومتهای اقتدارگرا پدیدهای کاملاً متمایز از انتخابات دموکراتیک است: موضوعاتی که در طول انتخابات به میان کشیده میشوند، و انگیزههای مشارکت و رفتار انتخاباتی، همگی با موارد مشابه در دموکراسیها بسیار متفاوت هستند.
اما آنچه مطالعهی نظامهای اقتدارگرای انتخاباتی به ما میآموزد این است که چنین انتخاباتی لزوماً موجب تقویت نهادهای دموکراتیک نمیشود، بلکه در اکثر موارد به تثبیت نظام اقتدارگرای موجود کمک میکند.
در جستجوی اتحاد از دسترفته (یک) حمید فرخنده
اتحاد سرنوشتساز گروههای مختلف سیاسی، مذهبی و سکولار در انقلاب ۵۷ سالهاست که به آرزوی برخی از نیروهای سیاسی اپوزیسیون و بخشی از مردم برای گذار از جمهوری اسلامی یا سرنگونی آن تبدیل شده است.جنگ دوم جهانی، جنگ قدرت های امپریالیستی در حال افول علیه جنبش سوسیالیستی بود – ترجمه ی: بابک احمدی
شورای نظامی و «مدافعان استالینگراد» دسامبر ۱۹۴۲. از سمت راست: ژنرال آندری ژریومنکو، فرمانده جبهه جنوب شرقی [استالینگراد] ارتش سرخ. الکسی چویانوف، دبیر اول کمیته منطقهای استالینگراد حزب کمونیست شوروی.بازگشت تلخ عراقیهای اخراج شده از اروپا
محمد جلال، شهروند عراقی، ۱۰ سال از عمر خود را در جستوجوی پناهندگی در آلمان از دست داد، اما بینتیجه. به جای اعطای پناهندگی، او به سرزمینی که از آن فرار کرده بود بازگردانده شد. اکنون با همان چالشهاییسازمان مدنی کارآمد: تقویت درون برای موفقیت بیرون کِنِت اندروز و همکاران
چنانکه الکسی توکویل یکی از بنیانگذاران علوم اجتماعی و از اولین نظریهپردازان جامعهی مدنی میگوید، انجمنهای مدنی مراکز رایگان آموزش و ترویج دموکراسی هستند. از طریق فعالیت درون این سازمانهاست کهقاچاق کتابهای ممنوع چه نقشی در سقوط کمونیسم داشت؟ چارلی اینگلیش
روکشی که روی جلد اصلیِ کتاب پیچیده شده است یک اتاق کامپیوتر در دههی ۱۹۷۰ را نشان میدهد که مُنادیانِ خوشپوش و آراستهی عصر اطلاعات در آن سرگرم کار با پایانههای یک رایانهی بسیار بزرگ هستند. آیا چیزی
- دومین برنامه زنده با دکتر مطهرنیا
- با دکتر نوذری – تفاوت سکولاریسم با لائیسیته
(بدون عنوان) نوشته 49935
سلام عرض میکنم خدمت همه شما دنبال کنندگان عزیز دوست داشتنی و گل گلاب کانال یوتیوب کلاب هاز پارسی امیدوارم حال همتون خوب باشه سالم و سرح حال و سلامت ید. همونطور که باید همتون اطلاع داشته باشید بالاخره دونالد ترامپ برای دومین بار به صورت رسمی زمام امور رو به عنوان رئیسجمهور در دست گرفت و روز گذشته- گفتگوی سیامک دهقانپور با ابراهیم نبوی؛از رفاقت با ناطق و گلآقا تا زندان، مهاجرت و بازگشت به ایران







![]() |
![]() |