بالاخره در مسیر خالص سازی سیاسی کشور که با انتخابات مجلس در سال 98 شروع شد اکنون حکومت بعد از اعتراضات سال گذشته که دانشگاهها به طور همبسته و با شور زیادی در ان مشارکت داشتند دولت رییسی تیغ خود را برای کودتای فرهنگی دوم بعد از سال 1359 دوباره بر بدن زخمی دانشگاهها کشید.و همانطور که از قراین و شواهد مشخص است پاکسازی دانشگاه ها به طور جدی تداوم خواهد داشت و با ادامه اخراج استادان، دانشگاه ها روز به روز از افراد توانمند خالی تر می شود و افراد ارزشی که بسیاری از آنها توانمندی علمی کافی هم ندارند، روز به روز بیشتر دانشگاه ها را پر می کنند. این در حالیست که در رتبه بندی بین المللی دانشگاهها شماری از دانشگاههای ایران از جمله دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتیشریف، نسبت به سال گذشته میلادی تنزل رتبه و جایگاه پیدا کرده اند.
برخی تحلیلگران اخراج استادان را با پاکسازی دانشگاه ها در دهه 60 مقایسه می کنند که دانشگاه ها را از مخالفین خود پاکسازی کرد. اما این بار حکومت قصد دارد پمپاژ گسترده ای از هواردان خود در قالب اساتید به دانشگاهها تزریق کند.
به گفته ناظران و تحلیلگران اقداماتی که در دانشگاه ها در حال اجراست تلاش جبهه پایداری برای یکدست کردن دانشگاه هاست که در ادامه اقدامات برای یک دست کردن دستگاه اجرایی کشور انجام می شود.
این اخراج ها پس از ان وارد مرحله ای جدی شده است که انتشار یک نامه محرمانه نشان داد که وزارت کشور به عنوان مهمترین دستگاه اداره امورامنیتی و انتظامی کشور به دنبال استخدام پانزده هزار عضو هیات علمی جدید همسو با جمهوری اسلامی است. در نامه ای که منتشر شده بود، تاکید شده بود که اعضای هیأت علمی بزرگترین عامل ناآرامی های سال 1401 هستند.
در همین رابطه حکومت دست به اقدام زده و به گزار ش کانالهای خبری دانشگاهی تاکنون تعداد زیادی از اساتید دانشگاههای شریف، تهران و علامه طباطبایی اخراج و یا تعلیق شدند.
علی شریفیزارچی، عضو هیئت علمی بیو انفورماتیک و هوش مصنوعی دانشگاه صنعتی شریف تهران، که از جمله استادانی بود که سال گذشته از دانشجویان معترض، حمایت کرده بود و از سرکوب دانشجوبان انتقاد کرده و برای نامه پانزده هزار نفر استخدام جدید را منتشر کرده بود گفته که نامه اخراجش از دانشگاه را دریافت کرده است.وی سال گذشته هم از سوی ماموران امنیتی احضار شده بود.
همزمان شوراهای صنفی دانشجویان کشور نیز خبری درباره اخراج داریوش رحمانیان استادتاریخ داد که یعد از سی سال از دانشگاه اخراح شده است همچنین قرارداد حمیده خادمی و آمنه عالی، از اساتید دانشکده روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی، نیز لغو شده است وجه مشترک این اساتید این است که همه با سرکوب دانشجویان در جریان اعتراضات سراسری مخالفت کرده بودند . همچنین تعدادی از اساتید دانشکده ادبیات و علوم انسانی این دانشگاه، در ترم جدید، از تدریس کنار گذاشته شدهاند.
بنا به گزارش کاناهای دانشجویی دروسی که سالها توسط این اساتید ارائه میشد، به نزدیکان عبدالرضا سیف، مسئول بسیج اساتید و رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سپرده شده است. از سیف به عنوان مسئول حذف و تعلیق چند تن از اساتید باسابقه دانشکده ادبیات وعلوم انسانی یاد شده است.
روند برخورد از جمله حذف، تعلیق، اخراج و بازنشستگی اجباری استادان منتقد یا غیر همسو با سیاستهای حکومتی که در سالیان گذشته ادامه داشته، پس از اعتراضات سراسری سال گذشته تشدید شده است.
تحلیلگران این نامه و اقدامات انجام شده را پیش درامد یک پاکسازی بزرگ در دانشگاه ها عنوان می کنند و تاکید دارند که با این وضعیت باید منتظر یک پاکسازی بزرگ در دانشگاه ها و تغییر کامل نسل اساتید بود. کارشناسان همچنین معتقدند که این اقدامات موجب می شود تا جامعه دانشگاهی کشور از حالت پویا به یک حالت بسته و دگم تبدیل شود و در نتیجه از چنین دانشگاهی هم نمی توان انتظار تولید علم و ظهور تفکر جدید داشت و افت علمی قابل توجهی در این زمینه ایحاد خواهد شد.
پاکسازی دانشگاه ها در اوایل دهه 60، دانشگاه ها و ایران بهترین نیروهای کارشناسی و متخصص خود را از دست دادند و به جای آنها ضعیف ترین افراد از نظر علمی جایگزین شدند و سال های سخت و ضعیف بعدی را هم رقم زدند. گرچه بسیاری از آنها از کشور خارج شدند و و یا خانه نشین شدند و تصور می شد که این افراد در خارج و یا در داخل ایران فعالیت های علمی خود را ادامه دهند، اما واقعیت این است که خروج این افراد از ایران آنها را هم در ایران و هم در خارج از ایران از دایره علمی خارج کرد و تعدادی از آنها دیگر بخاطر مشکل مهاجرت و به حاشیه رانده شدن در داخل کشور هیچگاه نتوانستند آن اثربخشی علمی را که ظرفیت ان را داشتند به منصه ظهور برسانند. هر چند تعداد زیادی نیز مقامهای عامی درخشانی در خارج پیدا کردند و کشور نتوانست از دستاوردهای علمی انها منتفع شود.
در حقیقت آن چیزی که جمهوری اسلامی به دنبال ان است نه تشویق به فرار مغزها بلکه بی فایده کردن و بی اثر کردن چرخه تاثیرگذاری و اثربخشی خارج کردن مغزها در مسیر تحول سیاسی و اجتماعی جامعه است.