یکی از خدعه های بی نظیر خمینی که طی چهل و سه سال گذشته به عنوان یک «واقعیت» به طور وسیع پراکنده شده این است که کویا در رفراندوم «جمهوری اسلامی، آری یا نه» ۹۸ و ۲ دهم درصد از مردم ایران رای آری داده اند. خبرگزاری تسنیم در روز شنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۲، در این مورد می نویسد: «رفراندوم روز ۱۰ و ۱۱ فروردین که به نام رفراندوم جمهوری اسلامی شناخته می شود با استقبال ۹۷ درصد از واجدان رأی روبه رو شد و بیش از ۹۸ درصد به جمهوری اسلامی رأی آری دادند.»این خدعه در میان طرفداران حکومت و مخالفان آن به میزانی پراکنده شده که حتی کسانی که آن زمان شاهد این رویداد ضد دمکراتیک و ساختگی بودند هم آن را واقعیت قطعی ارزیابی می کنند.
برای مثال دو سال پیش آقای مجید عبدالرحیم پور در نوشته خود که روز آدینه ۱۳ فروردین ۱۴۰۰ در وبسایت اخبار روز منتشر شد، نوشت: «طبق گزارش رهبران انقلاب و دولت موقت، در رفراندم برای “جمهوری اسلامی آری یا نه”، حدود ۹۸ درصد مردم کشور به “جمهوری اسلامی ایران” رای مثبت دادند.» جالب این که در همان روزی که این مقاله منتشر شد، وبسایت شبکه شرق مصاحبه ای با محمد توسلی، عضو نهضت آزادی و نزدیک به دولت موقت مصاحبه ای انجام داده که در آن آقای توسلی می گوید: «در این رفراندوم از ۲۲ میلیون جمعیت ۱۶ سال به بالا [واجدان حق رای]، ۲۰ میلیون ۲۸۸ هزار نفر در رفراندوم شرکت کردند.» بر اساس اسن آمار، اندکی بیش از ۹۲ درصد مردم در این رفراندوم شرکت کرده و بنابرین بیش از ۹۸ درصد شرکت کنندگان و نه تمام مردم ایران در این رویداد ضد دمکراتیک رای آری به صندوق ریخته اند.
به مناسبت چهلمین سالگرد رستاخیز سیاهکل نوشته از من با عنوان «گزارشی از چند ماه پر تلاطم»
در وبسایت اخبار روز* به تاریخ آدینه ۱۶ مهر ۱٣٨۹، منتشر شد. در بخشی از آن نوشته که به رفراندوم فروردین ۱۳۵۸ مربوط می شود، کوشش کردم تا این جعل تاریخی را با توجه به واقعیتهای در دسترس شفاف کنم. اکنون که مردم ایران بنیاد نظام جهل و جنایت ولایت فقیه را با انقلاب پُرشکوه ژینا به چالش کشیده اند، انتشار مجدد آن بخش از نوشته ام را خالی از فایده نمی دانم. به گُمانم یکی از مشخصات نظام ولایت فقیه دروغگویی در تمام موارد است و در تحلیل از واقعیتها باید این نکته را مورد نظر قرار داد.
یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۲ – ۲ آوریل ۲۰۲۳
رفراندوم جمهوری اسلامی*
یکی از مسایلی که در اواخر اسفند ۱٣۵۷ برای سازمان مطرح بود، برخورد با رفراندومی بود که خمینی پیش نهاد کرد. من در این جا به یک دلیل که در پایان این بخش به آن می پردازم عمد دارم که مروری بر شعبده بازی آقای خمینی داشته باشم. پیرامون سوالی که باید در این رفراندوم مطرح شود بحث های زیادی در نیروهای سیاسی جریان داشت. اما فرمان خمینی این بود که به سوال جمهوری اسلامی پاسخ آری و یا نه داده شود. سازمان ما در آن شرایط موضع بسیار درستی گرفت. سازمان اعلام کرد ما در رفراندوم بر سر نظامی که محتوی آن معلوم نیست شرکت نمی کنیم. خمینی خیلی تلاش کرد که سازمان از این تصمیم خود منصرف شود و با واسطه های گوناگون پیغام می داد که شما شرکت کنید و در برگه رای هرچه نظرتون هست بنویسید. آخرین بار هم سید احمد آقا پیغام داد و البته سازمان به درستی روی حرف خود ایستاد. طیف گسترده ای از نیروهای سیاسی همین موضع را داشتند. جبهه دمکراتیک ملی ایران و جریانهای درون و پیرامون آن، تمام جریانهای چپ به جز حزب توده و یک یا دو گروه دیگر، تمام احزاب و جریانهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در مناطقی که تبعیض ملی و قومی وجود داشت و بسیاری از سازمانهای اجتماعی و فرهنگی به شمول کانون نویسندگان ایران و اتحادیه ملی زنان این رفراندوم را ضددمکراتیک اعلام کرده و آن را تحریم کردند.
روزهای ۱۰ و ۱۱ فروردین ۱٣۵٨ که این رفراندوم حقه بازانه انجام گرفت من به عنوان یکی از افراد هیات نمایندگی سازمان برای صلح در ترکمن صحرا، در گنبد بودم. به این موضوع خواهم پرداخت، اما فقط این را بگویم که در تمام منطقه ترکمن صحرا رفراندوم فقط در پادگانها صورت گرفت و در بندر شاه هم که چند صندوق گذاشته بودند چند صد نفر بیشتر شرکت نکرده بودند. بعد در آمار اعلام کردند که در گنبدکاوس حدود ۱٣۵هزار نفر شرکت کردند. در حالی که سه چهارم شهر دست شورای خلق ترکمن بود که اصلا حوزه رای گیری در آن وجود نداشت.
کمیته ای که از طرف وزارت کشور مسئول برگزاری رفراندوم بود پس از دیدار با خمینی نتایج آن را چنین اعلام کرد؛
شرکتکنندگان : ۲۰ میلیون و ۲٨٨ هزار و ۲۱ نفر،
آرای مثبت: ۲۰ میلیون و ۱۴۷ هزار و ۵۵ رأی
و آرای منفی: ۱۴۰ هزار و ۹۶۶ رأی.
به گفته برگزارکنندگان ۹۸ و دو دهم درصد از شرکت کنندگان در این رفراندوم به این پرسش پاسخ مثبت دادند. ممکن است من در یادداشت ارقام دچار اشتباه شده باشم. چون اگر این ارقام درست باشد، درصد مثبت از ۹۹ هم رد می شود. من این آمار را از یک مقاله در سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی استخراج کردم که در آن به کتاب خاطرات سیاسی – اجتماعی آقای صادق طباطبایی استناد شده است. این کتاب توسط چاپ و نشر عروج در سال ۱٣٨۷ در تهران چاپ شده است.
کمیته برگزارکننده در وزارت کشور با این بهانه که آمار درستی از جمعیت شانزده سال به بالا ندارد، کسانی که در این رفراندوم شرکت نکرده بودند را اعلام نکرد و پس از آن ما را که اصلا رای نداده بودیم را به حساب دو در صدی هایی گذاشتند که در این رفراندوم رای منفی داده بودند. بعدها جمهوری اسلامی حقه بازی رفراندوم را تکمیل کرد و در تبلیغات خود اعلام می کرد که نود و هشت درصد مردم ایران به جمهوری اسلامی رای مثبت دادند. زنده یاد آقای خلیل رضایی (پدر رضایی های شهید) که عضو هیات مذاکره کننده برای صلح در ترکمن صحرا بود و در همان حال در هیات برگزارکننده انتخابات در وزارت کشور هم بود، بعدها در پاریس برایم تعریف کرد وقتی هیات برگزار کننده پیش خمینی رفته بودند تا نتیجه رفراندوم را به وی اطلاع دهند و اجازه اعلام آن را بگیرند، سید احمد آقا به آقای صادق طباطبایی خیلی آهسته می گوید؛ امام گفتند خمس و زکات و سهم امام را هم اضافه کنید و اعلام کنید.
منظور من از گفتن این حرفها این نیست که مدعی شوم در آن شرایط رفراندوم رای مثبت اکثریت را نمی آورد. بلکه منظورم تاکید روی سه نکته است؛
اول این که در آن رفراندوم تعداد شرکت کنندگان را به طور واقعی اعلام نکردند. دوم این که تعداد کسانی که تحریم کرده بودند را اعلام نکردند، و سوم و مهمتر از همه این که تصمیم سازمان در آن زمان درست بود و این موضع یک سرمایه مهم برای سازمان شد که متاسفانه با مسایلی که بعدها پیش آمد بر باد رفت و اکنون هم خیلی ها از ما طلب کارند که گویا ما از خمینی و نظام مورد نظرش حمایت کردیم. به نظر من یکی از مهمترین دلایل بر این که تصمیم سازمان در آن موقع درست بود، نتیجه رفراندوم برای قانون اساسی جمهوری اسلامی است. می دانیم که رفراندوم برای تصویب قانون اساسی دست پخت مجلس خبرگان روزهای ۱۱ و ۱۲ آذر سال ۱٣۵٨ برگزار شد. ۹ ماه پس از رفراندوم اول، سازمان رفراندوم تصویب قانون اساسی را هم تحریم کرد و البته طیف گسترده ای از نیروهای سیاسی اجتماعی و فرهنگی آن را تحریم کردند و بر اساس آمار رسمی وزارت کشور میزان مشارکت کمی حدود ۷۵ درصد بوده که ۱۵ ملیون و ۵۷۹ هزار و ۹۵۶ رای مثبت به آن داده اند. اگر فرض کنیم در آن ۹ ماه تعداد جمعیت صاحبان حق رای تغییر نکرده باشد، در عرض ۹ ماه بیش از ۵ ملیون به نقطه ای می رسند که ما در قبل از برگزاری اولین رفراندوم بدان رسیده بودیم.
این را هم برای اطلاع بگویم که جمعیت کل کشور طی سال ۱٣۵۷ در سازمان ثبت احوال ، ٣۵ میلیون و ۹۷۰ هزار و ۲۲۹ نفر بوده است.
صبح روز دوازدهم فروردین سال ۱٣۵٨ خمینی طی یک پیام تبریک کسانی که تحریم کرده بودند را «مشتی ماجرا جو و بی خبر از خدا» اعلام کرد. خمینی در پایان پیامش اعلام کرد که «صبحگاه ۱۲ فروردین که روز نخستین حکومت الله است از بزرگترین اعیاد ملی و مذهبی ماست و ملت ما باید این روز بزرگ را عید بگیرند و زنده نگهدارند … » خمینی در سخنرانی خود به این مناسبت آمار رسمی را بالا برد و گفت: «ایران از ۳۵ میلیون جمعیت، ۲۲ میلیون رأی داد به جمهوری اسلامی، سابقه ندارد.»
روزنامه کار، ارگان سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در شماره پنجم خود نوشت: «طرح سئوال رفراندم به صورت آیا جمهوری اسلامی را قبول دارید یا نه یکجانبه و مستبدانه است. رفراندم در شرایطی که فضای غیردموکراتیک بر کشور غالب بود، در شرایطی که رای دهندگان و طرفداران آزادی و دموکراسی هیچگونه اطلاعی از چارچوب قانون اساسی و ماهیت جمهوری اسلامی نداشتند، برگزار شد…»
در ابتدای موضوع رفراندوم گفتم که عمد دارم به این موضوع بپردازم. دلیل آن موضع گیری آقای فرخ نگهدار پیرامون موضع آن موقع سازمان است. فرخ نگهدار در یک میزگرد رادیو زمانه همراه با آقایان بنی صدر و عمویی، با یادآوری موضع تحریم سازمان، نظر جدید خود را اعلام می کند و می گوید: «به نظر من، رأی ممتنع در آن زمان، بهترین رأی بوده است.» این همان خواست خمینی در روزهای قبل از برگزاری رفراندوم بود که گفت شرکت کنید و هرچه دوست دارید بنویسید. نکته جالب این است که آقای بنی صدر در این میزگرد در مورد رفراندوم می گوید: «امروز نمیشود رأی آن روز را توجیه کرد. اقلاً باید انتقاد از خودی کرد. بنابراین، سخن آقای عمویی نابجا است. برای این که بعد از وقوع، باید این توانایی را داشت و بتوان گفت که آن روز اشتباه کردهایم و باید این توضیح را میطلبیدیم… من رأی مثبت دادم، ولی مطالبهی توضیح هم کردم. خودم هم این توضیح را دادم. فرق می کند با کسی که رأی میدهد، توضیح هم نمی طلبد و امروز هم می گوید که درست عمل کرده است… امروز من انتقاد می کنم، ولی ایشان می گوید که درست عمل کرده است. من می گویم که این اعتماد نابه جا بوده است. ما نباید به اعتماد و به قول یک شخص، از آنچه که اساسی است، صرفنظر می کردیم و آن رأی در شفافیت است.»
ملاحظه می شود که در شرایطی که خیزش های مردمی اصل ولایت فقیه را زیر سوال برده فرخ نگهدار یکی از مهمترین سرمایه های سازمان را، این بار هم از موضع ضعف در مقابل عمویی به تاراج می گذارد و اولین رئیس جمهوری اسلامی نسبت به موضع آن زمان خود، از خود انتقاد می کند.