اندیشه ، فلسفه
تاریخ
اقتصاد
  • برقراری اجباری سانترالیسم دموکراتیک
    یکم- آیا نظام موجود بانکداری در ایران کارآمدی دارد؟ همه کسانی که به نظام بانکی نگاه کارشناسانه و نیز مطابقت دادن این نظام با بانکداری مدرن دارند بر این باورند آنچه به عنوان بانکداری در جمهوری اسلامی عمل می‌کند فاقد
  • مسعود نیلی: کار صندوق بازنشستگی در ایران تمام شد
    شکی نداریم که کشور ما در شرایط بسیار سختی قرار گرفته که هیچ‌گاه در تاریخ با مشکلاتی به این عمق و تنوع به‌صورت همزمان مواجه نبوده است. این روند تدریجی قابل پیش‌بینی بود. کارشناسان با تهیه گزارش‌های مختلف،
  • ستون فقرات حکمرانی باید «رشد و توسعه اقتصادی» باشد
    استاد دانشگاه گفت: ستون فقرات حکمرانی باید «رشد و توسعه اقتصادی» باشد. بر اساس برآورد کارشناسان انرژی و محیط زیست، برای رسیدن به شرایط نرمال، کشور به ۴۵۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری در بازه زمانی ۱۰ تا ۱۵
  • چشمشان رابرروی خطر می بندند
    یکم- چند روزی بیشتر به اجرای تهدید کشیدن ماشه در پرونده هسته‌ای از سوی سه‌گانه اروپایی باقی نمانده است. براساس تهدیدی که از سوی سه غول اروپایی صورت گرفته اگر جمهوری اسلامی برخی شرایط اعلام شده از

سکولاریسم فرانسوی (لائیسیته): هزار سال تاریخ و چالش‌های امروزین: مقدمه : در قلب بحث‌های عمومی فرانسه، مفهوم “لائیسیته” (Laïcité) یا سکولاریسم فرانسوی، همچنان موضوعی حساس و پرچالش است. برای درک عمیق‌تر این مفهوم، وبیناری با حضور ژان-فرانسوا کولوسیمو، مدیر کل انتشارات سر (Editions du Cerf) و نویسنده‌ی برجسته‌ی آثار متعدد در مورد روابط دین و سیاست، برگزار شد. کولوسیمو در این کنفرانس بر مبنای کتاب خود با عنوان “دین فرانسوی: هزار سال لائیسیته” (La Religion Française: Milan de Laïcité)، به بررسی تاریخی و معاصر این پدیده پرداخت. این مقاله با تکیه بر اطلاعات ارائه‌شده در این وبینار، به بررسی جنبه‌های کلیدی لائیسیته، ریشه‌های تاریخی و چالش‌های فعلی آن می‌پردازد.

۱. اصالت و منحصر به فرد بودن لائیسیته فرانسوی

اولین نکته‌ی حائز اهمیت، منحصر به فرد بودن مفهوم “لائیسیته” است. کولوسیمو تأکید می‌کند که این کلمه “معادل دقیقی در هیچ زبان دیگری ندارد”. به عنوان مثال، کلمه‌ی انگلیسی “secularism” (سکولاریسم) به هیچ وجه معنای “لائیسیته” را نمی‌رساند. لائیسیته در حقیقت، “نحوه‌ی سازماندهی رابطه‌ی میان قدرت معنوی و قدرت دنیوی در یک کشور است”. این پدیده‌ای “عمیقاً فرانسوی” است که به همین دلیل، درک آن برای افراد خارجی دشوار است.

۲. “دین فرانسوی” و تکامل لائیسیته: ریشه‌های تاریخی

عنوان کتاب کولوسیمو، “دین فرانسوی”، به معنای “دین کشور فرانسه” نیست، بلکه اشاره به “نحوه‌ی زیست فرانسه با دین” دارد. این اصطلاح به این معناست که برخی افراد، فرانسه را به عنوان یک “روح” یا یک “خدا” مورد احترام قرار می‌دهند. این مفهوم به ما کمک می‌کند تا رابطه‌ی عمیق میان کشور فرانسه و مفهوم لائیسیته را درک کنیم.

۲.۱. تولد دولت-ملت و مقاومت در برابر اقتدار دینی

فرانسه، برخلاف برخی دیگر از ملت‌ها که هویت خود را بر اساس “خون” تعریف می‌کنند (مانند آلمان)، بر مبنای “یک پیمان سیاسی” بنا نهاده شده است که هر کسی را که مایل و قادر باشد، می‌تواند به آن وارد شود. این ایده، که در تاریخ جهان کاملاً منحصر به فرد است، سنگ بنای درک روابط دولت با دین در فرانسه است.

در دوران پادشاهی کاپه و پسرش، لوئی پارسا، اروپا تحت سلطه‌ی دو قدرت اصلی بود: پاپ‌ها (که به دنبال بازیابی قدرت دنیوی بودند) و امپراتوری مقدس روم (وارثان سزارها). در این میان، فرانسه به عنوان یک پادشاهی کوچک، تلاش کرد تا استقلال خود را از این دو قدرت تثبیت کند.

نقش “لژیست‌ها” (Légistes): در زمان فیلیپ چهارم (فیلیپ لوبل)، یک “نوآوری سیاسی فوق‌العاده” رخ داد: ظهور “لژیست‌ها” یا قانون‌گذاران. آنها نظریه‌پردازانی بودند که معتقد بودند پادشاه فرانسه در امور دینی مستقل از پاپ است. گیوم دو نوگاره، یکی از برجسته‌ترین لژیست‌ها، به فرستاده‌ی پاپ گفت که “حقوق تاج و تخت در فرانسه، نه متعلق به پادشاه است و نه می‌تواند توسط پادشاه واگذار شود، زیرا متعلق به مردم است”. این ایده، مفهوم حاکمیت ملی را پیش از موعد خود مطرح کرد. فیلیپ لوبل برای پشتیبانی از خود در برابر پاپ، “مجلس عمومی” (États Généraux) را برای اولین بار در تاریخ فرانسه تشکیل داد که در آن حتی مردم نیز نمایندگانی داشتند. این گام، اولین جرقه برای شکل‌گیری لائیسیته فرانسوی بود.

گالیکانیسم (Gallicanism): از این دوران، مفهومی به نام “گالیکانیسم” شکل گرفت که بر استقلال کلیسای فرانسه از رم و وفاداری آن به پادشاه فرانسه تأکید داشت. این رویکرد، حتی در انقلاب فرانسه نیز خود را نشان داد، زمانی که کشیشان مجبور به سوگند قانون اساسی شدند و به عنوان “کارمندان دولت” درآمدند، نه یک حرکت ضد کاتولیک، بلکه تلاشی برای ایجاد یک “کلیسای دولتی” توسط خود کاتولیک‌ها بود.

۲.۲. جنگ‌های مذهبی و ظهور “سیاست‌مداران” (Politiques)

جنگ‌های مذهبی قرن شانزدهم (کاتولیک‌ها در برابر پروتستان‌ها) نقطه‌ی عطف دیگری در تاریخ لائیسیته بود. این جنگ‌ها که “فرانسه را به آتش کشید”، نشان داد که “دین می‌تواند توسط قدرت‌های خارجی برای ایجاد جنگ داخلی مورد سوءاستفاده قرار گیرد”.

راهکار “سیاست‌مداران”: متفکرانی چون میشل دو ل’اوپیتال (Michel de l’Hôpital) و ژان بودن (Jean Bodin)، که به “سیاست‌مداران” معروف شدند، راهکاری را ارائه دادند: “دولت (l’État) باید داور گروه‌های مذهبی باشد”. آنها معتقد بودند که وقتی دو گروه مذهبی در یک کشور با یکدیگر درگیرند، باید یک اصل بالاتر از دین وجود داشته باشد و آن “دولت” است. هدف اصلی دولت، “صلح مدنی و نظم عمومی” است. دولت در این زمینه، “از نظر الهیاتی نابینا، کر و گنگ است”؛ یعنی به حقیقت الهیاتی کاری ندارد. این رویکرد فرانسه، با سایر کشورهای اروپایی که اغلب یک دین رسمی دولتی را برگزیدند، متفاوت بود.

خلع سلاح دین: اصل اساسی دیگر این بود که “یک دین نمی‌تواند مسلح باشد”. هر دینی باید خلع سلاح شود و تنها دولت است که می‌تواند نظم عمومی را حفظ کند.

۲.۳. لوئی چهاردهم و ناپلئون: تثبیت اقتدار دولت بر دین

لوئی چهاردهم نیز بر تسلط دولت بر کلیسای کاتولیک در فرانسه تأکید داشت، به طوری که حتی انتخاب اسقف‌ها باید با “روح فرانسوی” و “صلح مدنی” سازگار می‌بود.

انقلاب فرانسه (۱۷۸۹): انقلاب فرانسه، اگرچه به ظاهر یک گسست رادیکال بود، اما در برخی ابعاد، “بسیار مسیحی” باقی ماند. روبسپیر حتی لزوم یک “دین” را برای فضیلت مدنی احساس می‌کرد و به “کیش عالی‌ترین موجود” (Cult of the Supreme Being) راه‌اندازی شد. جمهوری‌خواهان نیز با ایجاد “کاتکیسم جمهوری‌خواه”، “ازدواج جمهوری‌خواه” و “پانئتون” (معبدی برای بزرگان ملت که پیش‌تر کلیسا بود)، ساختارها و مناسک خود را مشابه کلیسا ایجاد کردند. این نشان می‌دهد که حتی پس از انقلاب، نیاز به ابعاد نمادین و معنوی در چارچوب دولتی و سکولار همچنان وجود داشت.

پورتالیس و ناپلئون: ناپلئون بناپارت و وزیر آیین‌ها (Cults) او، پورتالیس، معتقد بودند که “پلیس آیین‌ها” (نظارت بر دین) بالاترین شکل پلیس است، نه به معنای سرکوب، بلکه به معنای “سازماندهی سیاسی دین” تا بتواند در جامعه زندگی کند و مشارکت داشته باشد، بدون اینکه نظم سیاسی را بر هم زند. ناپلئون “کنکوردات” را با کلیسای کاتولیک امضا کرد تا آن را دوباره در ساختار دولتی ادغام کند.

همگون‌سازی یهودیان: ناپلئون همچنین به دنبال ادغام یهودیان در جامعه بود. او با تشکیل “سنهدرین” (مجلس بزرگان یهود)، از آنها سوالاتی پرسید که در آن از آنها خواسته می‌شد وفاداری خود را به ملت فرانسه بالاتر از هویت مذهبی یا قومی خود قرار دهند. هدف این بود که آنها “۱۰۰% یهودی و ۱۰۰% فرانسوی” باشند. این “سکولاریسم از طریق همگون‌سازی”، نه تنها به یهودیت فرانسه، بلکه به کاتولیسیسم و پروتستانتیسم فرانسه نیز کمک کرد تا خلاقیت الهیاتی و معنوی بیشتری پیدا کنند و الهام‌بخش سایر نقاط جهان شوند.

دولت به عنوان “روحانیت”: به گفته کولوسیمو، خود دولت فرانسه نیز دارای ماهیتی “روحانی” یا “کشیش‌گونه” است. مقامات دولتی و کارمندان عمومی مأموریتی اخلاقی و وظایفی برای خدمت به “خیر عمومی” دارند، که این خود نوعی “دین فرانسوی” است.

۳. هدف لائیسیته

هدف اصلی لائیسیته، “خنثی کردن ادیان در جایی است که آنها برای پیروان خود توتالیتر یا برای بقیه‌ی جامعه خصمانه باشند”. دولت، ادیان را به عنوان پدیده‌هایی با نفوذ قابل توجه بر پیروانشان و پتانسیل ایجاد درگیری می‌بیند. بنابراین، “نقش دولت، همین است: لائیسیته همین است”.

۴. چالش‌های کنونی لائیسیته

امروز، لائیسیته فرانسوی با چالش‌های جدیدی روبروست.

۴.۱. ظهور اسلام و برداشت‌های نادرست: ورود اسلام به فرانسه از اواسط قرن بیستم، یک پدیده‌ی جدید را ایجاد کرده است. این سوال مطرح می‌شود که آیا ماهیت الهیاتی اسلام، که به نظر می‌رسد جدایی میان قدرت دنیوی و معنوی را به وضوح مسیحیت نمی‌بیند، یک مشکل کاملاً جدید برای لائیسیته فرانسه ایجاد کرده است یا خیر.

یک مشکل اساسی در بحث کنونی، “اشتباه گرفتن اسلام به عنوان یک دین با پدیده‌ی مهاجرت” است. کولوسیمو اشاره می‌کند که بسیاری از افرادی که مهاجر یا نسل اول و دوم از کشورهای با فرهنگ مسلمان هستند، لزوماً مسلمانان متعهد نیستند و رفتارها و باورهای آنها با یکدیگر متفاوت است. در فرانسه، “کاتولیک‌ها کسانی هستند که به کلیسا می‌روند؛ مسلمانان کسانی هستند که به مسجد می‌روند”.

۴.۲. ناتوانی دولت (Défaillance de l’État): کولوسیمو به “ناتوانی دولت” در سال‌های اخیر اشاره می‌کند. در مورد مسائل مربوط به حجاب، دولت فرانسه “قانون را نمی‌گوید”؛ یعنی به وضوح نمی‌گوید که چه مجاز و چه غیرمجاز است. این به سردرگمی‌ها منجر شده و باعث شده است که اصطلاحاتی مانند “لائیسیته مثبت” یا “لائیسیته خیرخواهانه” (laïcité positive, bienveillante) رواج یابد که در خارج از کشور “لیبرتی‌سید” (آزادی‌کش) تلقی می‌شود.

این ناتوانی دولت در تعیین و اجرای قانون، از دلایل اصلی بحران‌های کنونی است. کولوسیمو معتقد است که سیاستمداران “بزدل” شده‌اند و فرمول “۱۰۰% دموکراتیک” (که بر حقوق فردی و جامعه‌ی حقوق‌محور تأکید دارد) در حال غلبه بر فرمول “جمهوری‌خواه” (که بر سیاست و خیر عمومی تأکید دارد) است.

۴.۳. سوءتعبیر از لائیسیته: یکی از مهمترین سوءتعبیرات، “لائیسیته را با الحاد برابر دانستن” است. کولوسیمو قاطعانه می‌گوید: “لائیسیته به هیچ وجه الحاد نیست”. بلکه برعکس، “حق باورمند و ناباورمند را تضمین می‌کند”.

لائیسیته، در واقع، “سازماندهی همزیستی” است. این مفهوم یک “منطقه‌ی بی‌طرف” (no man’s land) بین ایمان‌ها و عقاید مختلف ایجاد می‌کند تا از جنگ خدایان جلوگیری کند. “دولت سکولار، لزوماً آتئیست نیست، بلکه آگنوستیک است”؛ یعنی در مورد حقایق الهیاتی موضع نمی‌گیرد. وظیفه‌ی آن، تضمین صلح مدنی و نظم عمومی است.

نشانه‌های مذهبی در فضای عمومی: کولوسیمو تأکید می‌کند که “نشانه‌های مذهبی آشکار در فضای عمومی نباید استفاده شوند، زیرا فوراً به نشانه‌های سیاسی تبدیل می‌شوند”. لائیسیته با ایجاد این بی‌طرفی در فضای عمومی، به شهروندان اجازه می‌دهد تا در کنار هم زندگی کنند، بدون اینکه باورهای مطلق خود را به عرصه‌ی عمومی بیاورند.

۵. لائیسیته به عنوان یک الگو و یک “نبرد”

با وجود همه‌ی چالش‌ها، کولوسیمو لائیسیته را “یک مدل منحصر به فرد” برای مدیریت تنوع دینی در جهان جهانی‌‌شده می‌داند. او معتقد است که رویکردهای مبتنی بر “جماعت‌گرایی” (communautarisme) در نهایت به درگیری و جدایی منجر می‌شوند.

انتقاد از اصطلاح “اسلام‌هراسی”: کولوسیمو به شدت از اصطلاح “اسلام‌هراسی” (Islamophobia) انتقاد می‌کند. او معتقد است که این اصطلاح، همان کاری را می‌کند که لائیسیته ممنوع می‌شمارد: “تبدیل یک پدیده‌ی دینی به یک هویت فرهنگی یا سیاسی”. او این را با “یهودستیزی” (Judéophobie) و “مسیحیت‌هراسی” (Christianophobie) مقایسه می‌کند که در آن، یک دین با یک نژاد یا قوم اشتباه گرفته می‌شود. “لائیسیته دقیقاً برای ممنوع کردن همین چیز است”: هویت شهروندان باید بر اساس قوانین سیاسی و بحث دموکراتیک تعریف شود، نه باورهای دینی یا فرهنگی.

پتانسیل و ضرورت تداوم لائیسیته: کولوسیمو با تأکید بر اینکه “این یک نبرد است”، معتقد است که فرانسه باید به اصول لائیسیته‌ی خود پایبند بماند. او این تجربه هزار ساله فرانسه را “نبوغی” می‌داند که باید به طور مداوم “به‌روزرسانی شود”. او نتیجه‌گیری می‌کند که “به این دلیل که فرانسه سکولار است، می‌تواند سخاوتمند باشد” و این امکان را دارد که امور الهی و دنیوی را از هم جدا کند و “از اشتباه گرفتن آنها خودداری کند”. با وجود حملات و سوءتفاهم‌های خارجی، لائیسیته یک منبع غنی برای فرانسه است که به آن امکان می‌دهد تا از “جنگ خدایان” دوری کند و شهروندانش را با احترام به باورهایشان، در یک جامعه‌ی متحد حفظ کند.

print

مقالات
سکولاریسم و لائیسیته
  • لائیسیته در قدرت و سکولاریزاسیون در جامعه ایران – جلال ایجادی
    (بخش 1): جامعه ایران نیازمند یک مبارزه بزرگ فکری در باره سکولاریزاسیون و لائیسیته است. بررسی رشد گیتی مداری و عرفی گرایی در جامعه کنونی و ضرورت تدارک یک قدرت سیاسی لائیک پس از رژیم اسلامی، از چالش های
  • یاد و خاطره خانجان جبل عاملی گرامی باد!
    با تاسف و ناباوری بسیار باخبر شدیم رفیق دیرین و دوست مهربانمان خانجان جبل‌عاملی (بهمن) سه‌شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴ (سوم ژوئن ۲۰۲۵)، در استکهلم زندگی را وداع گفت.‬‬‬‬‬‬‬‬ خانجان فرزند رشیدخان بود که در سال ۱۳۴۳ (۱۹۶۴میلادی)، در تهران توسط رژیم شاه اعدام شد.
  • سکولاریسم (Laïcité): تبیین، کاربردها و چالش‌ها در جوامع امروز
    سکولاریسم، مفهومی اساسی در جوامع مدرن، به دنبال یافتن راهی برای همزیستی مسالمت‌آمیز میان آزادی وجدان، برابری شهروندان و بی‌طرفی دولت در جوامعی است که با تنوع مذهبی فزاینده‌ای روبرو هستند. با این حال، تعریف و اجرای این مفهوم در کشورهای مختلف می‌تواند به طور چشمگیری متفاوت باشد، حتی در دو کشور همسایه
  • روابط دین و دولت در فرانسه
    تاریخچه‌ی «دین فرانسوی» و چالش‌های امروزه‌ی لائیسته: **مقدمه** در میانه‌ی بحث‌های داغ و غالباً مبهم امروز پیرامون مفهوم لائیسته (سکولاریسم دولتی) در فرانسه، اثر ژان-فرانسوا کولوسیمو با عنوان «دین فرانسوی»
Visitor
0266465
Visit Today : 672
Visit Yesterday : 661