اندیشه ، فلسفه
تاریخ
اقتصاد
  • باید حرف زد تا راه باز شود
    یکم- چرا در روزهای تازه‌سپری‌شده مقوله عدم حضور مسعود پزشکیان در نشست شرم‌الشیخ مصر که درباره صلح غزه بود در کانون توجه قرار گرفت؟ واقعیت این است که برگزاری نشست شرم‌الشیخ برای آتش‌بس دائمی جنگ
  • اجماع لندن: اصول اقتصادی برای قرن بیست‌ویکم
    مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن اخیراً از کتاب «اجماع لندن: اصول اقتصادی برای قرن بیست‌ویکم» رونمایی کرده است که تلاشی برای بازنگری در اندیشه‌های اقتصادی در دوران پس از اجماع واشنگتن بوده است.
  • ارزپاشی از پکن تا کرمان
    یکم- گویا دوران وفور ارز به دست آمده از صادرات نفت به سرآمده است و همین مساله دردسرساز و ارزهای مصرف شده در بخش‌های مختلف بیشتر از همیشه زیر ذره‌بین می‌رود. چرا چنین فرضی دارید؟ اگر خبرهایی که این روزها از
  • رشد اقتصادی در نیمه اول امسال منفی شد
    مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی اعلام کرد که رشد اقتصادی ایران در نیمه اول سال جاری «منفی ۰/۳ درصد» بوده است که سقوط شدیدی نسبت به سال قبل را نشان می‌دهد.

سه سال پس از مستند-مقاله‌ی «ملت مرده»، رادو جوده، فیلمساز رومانیایی، دوباره با «خروج قطارها» به سراغ این ژانر می‌رود. فیلمی که او کارگردانیِ مشترک‌اش را با آدریان چیوفلانکا، تاریخ‌دان رومانیایی، بر عهده داشته در بخش‌ جنبیِ «فوروم» در هفتادمین دوره‌ی جشنواره‌ی برلین به نمایش درآمده است. رویکرد فوق مینیمالیستیِ آفرینندگان این اثر ــ نمایش پی‌درپی تصاویر قربانیان در اسناد و مدارک رسمی ــ این امکان  را فراهم می‌آورد که چنانکه باید و شاید یادِ یهودیانی را گرامی بداریم که در 29 ژوئن 1941 و روزهای پس از آن در شهر لاشی در رومانی به قتل رسیدند.

«خروج قطارها» هم از نظر حال‌و‌هوا و هم از نظر رویکرد، دنباله‌ی «ملت مرده» است. «ملت مرده» مبتنی بر نمایش پی‌درپی عکس‌های یک عکاس در یکی از شهرهای کوچک رومانی بود. جوده این عکس‌ها را با صدای راوی‌ای ترکیب کرده بود که بخش‌هایی از خاطرات یک پزشک یهودی به نام امیل دوریان را می‌خواند؛ روایت‌های دوریان از یهودستیزیِ فزاینده در دهه‌ی 1930 و اوایل دهه‌ی 1940 با تصاویر رومانیایی‌های ]غیریهودیِ[ شاد و سرخوش تضاد چشمگیری داشت. «خروج قطارها» نیز مبتنی بر نمایش تصاویر گذرنامه‌ها و دیگر مدارک رسمیِ قربانیان یهودی است؛ هنگام نمایش تصویر هر یک از قربانیان، داستان مرگ آنها را، عمدتاً از زبان زنان بازمانده‌ی خانواده، می‌شنویم.

تماشای این مستند تجربه‌ای دشوار اما ضروری است زیرا جامعه‌ی رومانی معمولاً نقش خود در هولوکاست را انکار می‌کند (واکنش رومانیایی‌ها به فیلم قبلیِ جوده «برایم مهم نیست که تاریخ از ما به عنوان وحشی یاد کند»، که گوی بلورین جشنواره‌ی کارلووی واری را به دست آورد، گواه این مدعاست). همین امر این فیلم را به نوعی گرامی‌داشتِ فراموش‌نشدنیِ جان‌باختگان این واقعه تبدیل می‌کند.

با مشاهده‌ی تصاویر رسمیِ قربانیان، که چهره‌ی بسیاری از آنها (همچون تصاویر اکثر افراد در مدارک رسمی) بیش از حد جدی است، به چیزی جز اسم و علت مرگ آنها پی نمی‌بریم، اما تماشاگران می‌توانند به آسانی جاهای خالی را پر کنند و به لطف همدلی دریابند که این قربانیان هم زندگی‌ای پربار و خویشاوندانی مهربان داشته‌اند، پزشک و کارمند، ابزار و یراق‌فروش و کارگران روزمزدی بوده‌اند که هر روز از خواب برمی‌خاستند تا با دشواری‌های کسب و کارشان دست و پنجه نرم کنند. تا روزی که، همراه با هزاران نفر دیگر، آنها را بازداشت کردند و به کلانتری بردند. در آنجا بعضی از آنها را آنقدر کتک زدند که جان باختند، بعضی دیگر را به ضرب گلوله به قتل رساندند، و بقیه را بر واگن‌های شلوغ قطارهایی سوار کردند که زیرِ آفتاب سوزان تابستان رومانی لنگ‌لنگان حرکت می‌کرد. آدم‌های بی‌گناه را، صرفاً به علت دین‌شان، با مشت و لگد، گلوله و خفگی به قتل رساندند.

همزمان با مشاهده‌ی تصاویر قربانیان از سرنوشت هولناک آنان، زنان، مادران و خواهران‌شان آگاه می‌شویم. همکاران همیشگیِ جوده، از جمله آدا سولومون (تهیه‌کننده)، سِربان پاولو (بازیگر مرد) و یوانا یاکوب (بازیگر زن) در میان ده‌ها نفری هستند که این سرگذشت‌ها را روایت می‌کنند. این روایت‌ها از منظر دیگری به آزار و اذیت یهودیان می‌پردازند، یعنی از چشم خانواده‌های قربانیانی که در فقر و ترس از تکرار وقایع هولناک 29 ژوئن به زندگی ادامه دادند. جوده و چیوفلانکا با تدوین عکس‌های تاریخیِ بر‌جای‌مانده از آن روزها تصویر روشنی از وحشت و هراس آن دوران ترسیم می‌کنند. حاصل کارشان از نظر بصری همچون مشت غافلگیرکننده‌ای بر صورت کسانی است که می‌گویند در رومانی خبری از هولوکاست نبود.[1]

آدریان چیوفلانکا، تاریخ‌دان رومانیایی، که در دو فیلم قبلیِ رادو جوده، «ملت مرده» و «برایم مهم نیست که تاریخ از ما به عنوان وحشی یاد کند»، مشاور او بود این بار همراه با جوده مستند-مقاله‌ی «خروج قطارها» را، درباره‌ی کشتار هزاران یهودی در شهر لاشی در رومانی در 29 ژوئن 1941 و روزهای پس از آن، کارگردانی کرده است. با او درباره‌ی این فیلم و انکار هولوکاست در رومانی گفتگو کرده‌ایم.

استفان دوبرویو: این پروژه چطور پدید آمد؟

آدریان چیوفلانکا: در مه 2016، با پرداخت 120 یورو در ای‌بِی آلبوم عکسی را خریدم که شامل پرتره‌ی 364 نفر از قربانیان یهودستیزی در لاشی بود. در ژوئن همان سال، به عنوان نماینده‌ی «مرکز رومانیاییِ مطالعه‌ی تاریخ یهودی»، کارزار #اسامی‌نه‌اعداد (#namesnotnumbers) را به راه انداختم و از طریق تحقیقات آرشیوی شرح‌حال بعضی از قربانیان این یهودستیزی را تهیه کردم؛ این‌ها قربانیانی بودند که عکس‌هایشان هنوز در آرشیو ملی در لاشی وجود داشت. در آن تابستان، پوسترهایی با عکس و شرح‌حال قربانیان را چاپ و در بین اهالی لاشی پخش کردم. ساکنان این شهر فاجعه‌ی تابستان 1941 را از یاد برده بودند.

 یهودستیزی یکی از ویژگی‌های اساسیِ فرهنگ مدرن رومانی است. مدرنیته در سیاست رومانی رابطه‌ی نزدیکی با «مسئله‌ی یهود» دارد

در همان حال، مذاکرات جدی با رادو جوده را شروع کردم؛ من بعد از تماشای «آفِریم!» شیفته‌ی آثارش شده بودم. از وقتی که «سفر گروبِر» (2008) ساخته‌ی رادو گابریا را دیده بودم، دوست داشتم که در تهیه‌ی فیلمی درباره‌ی یهودستیزی در لاشی مشارکت کنم، و رادو جوده به تحقق این رؤیا کمک کرد.

دوبرویو: چطور بین عکس‌ها و روایت‌های بازماندگان درباره‌ی مرگ قربانیان ارتباط برقرار کردید؟

چیوفلانکا: برای شناساییِ افراد و یافتن جزئیات قتل‌ آنها از پایگاه‌داده‌های هزاران صفحه‌ی الکترونیک «موزه‌ی یادبود هولوکاست ایالات متحده‌»، «آرشیو ملی رومانی»، «مرکز رومانیاییِ مطالعه‌ی تاریخ یهودی»، «شورای ملی مطالعه‌ی آرشیو پلیس ایالتی»، «یاد واشِم»، «آرشیو نظامی رومانی» و دیگر منابع استفاده کردم. برای هر قربانی، به قول معروف، در انبار کاه دنبال سوزن گشتم. در مورد بعضی از قربانیان، فقط یک پاراگراف پیدا کردم اما برای بعضی دیگر چند صفحه‌ی کامل یافتم. رادو جوده، بر اساس تجربه‌ی خود در حوزه‌ی فیلمنامه‌نویسی و کارگردانی، از میان این گزینه‌ها دست به انتخاب زد.

دوبرویو: این فیلم بر قربانیان تمرکز می‌کند، و به ندرت به عاملان این جنایت می‌پردازد، و حتی در این موارد هم صرفاً به ذکر نام آنها بسنده می‌کند. چرا دست به چنین انتخابی زدید؟

چیوفلانکا: باید بگویم که در ابتدا می‌خواستیم عکس‌ و شرح‌حال عاملان این جنایت را هم در فیلم بگنجانیم. به کمک تحقیقات به جزئیات شگفت‌انگیزی دست یافتیم که پیشتر کسی از آن خبر نداشت. اما اگر این جزئیات را در فیلم می‌گنجاندیم، فیلم بسیار طولانی می‌شد. افزون بر این، کنارِ هم قرار دادن قربانیان و جنایتکاران پرسش‌های اخلاقی‌ای را مطرح می‌کرد که در آن مدت کوتاه قادر به حل‌شان نبودیم.

دوبرویو: آیا درباره‌ی مدت فیلم (۱۷۵ دقیقه) بحث کردید؟ آیا طولانی بودن فیلم نشانه‌ی نوعی احترام به قربانیان است؟

چیوفلانکا: بله، نوع متواضعانه‌ای از احترام است. من اطلاعات مربوط به 200 نفر را پیدا کردم و همه‌ی این افراد را در فیلم می‌بینیم. به نظرمان درست نبود که از میان آنها دست به انتخاب بزنیم. تاریخ مکتوب و سینما به شدت گزینشی عمل می‌کنند و همه چیز را بیش از حد ساده می‌کنند. فارغ از رویکرد روایی، تاریخ و سینما بر سرنوشت بعضی از افراد تمرکز می‌کنند و نامنصفانه سرنوشت دیگران را نادیده می‌گیرند. در این مورد، نوعی رویکرد معرفت‌شناختی را ترجیح دادیم: سینما عمدتاً مبتنی بر تصویر است، و ما درباره‌ی همه‌ی کسانی که عکس‌ و اطلاعات‌شان را داشتیم، حرف زدیم. عکس حدود 400 نفر از قربانیان را داشتیم اما اطلاعاتی درباره‌ی آنها به دست نیاوردیم؛ عکس بعضی از آنها را در فیلم گنجاندیم اما اکثرشان را کنار گذاشتیم. اسم و اطلاعات 3000 قربانی را داشتیم اما عکسی از آنها نداشتیم؛ درباره‌ی هزاران قربانیِ دیگر نه عکسی داشتیم، نه اسمی و نه اطلاعاتی.

دوبرویو: به نظر شما چرا جامعه‌ی رومانی این‌قدر هولوکاست را انکار می‌کند؟

چیوفلانکا: یهودستیزی یکی از ویژگی‌های اساسیِ فرهنگ مدرن رومانی است. مدرنیته در سیاست رومانی رابطه‌ی نزدیکی با «مسئله‌ی یهود» دارد. آن‌هایی که نسبت به یهودستیزی مصونیت کامل ندارند ممکن است به آسانی به تعصب موجود در آثار ادبیِ کلاسیک و رسانه‌های اصلیِ قبل، یا حتی بعد از، جنگ جهانی دوم مبتلا شوند. این افکار و عقاید در مدرسه‌ها، خانواده‌ها، شبکه‌های اجتماعی یا گروه‌های افراطی انتشار می‌یابد. پس از سال 2004، اجرای سیاست‌های آموزشیِ مندرج در گزارش «کمیسیون ویزِل» امکان بهبود وضعیت را فراهم کرد. اما چه کسی می‌تواند سنتی یهودستیز را در چنین مدت کوتاهی از بین ببرد؟ علاوه بر این، یهودستیزی و انکار هولوکاست همیشه بخشی از آن عقیده و مرام هولناکی بوده که خواهان ایجاد جامعه‌ای است که خشونت را مجاز بداند، نفرت را ارزشمند بشمارد و از طریق تصفیه و پاکسازی در پی نجات و رستگاری در دنیایی باشد که به نظر بعضی در کام بحران و کثرت گیج‌کننده فرو رفته است.[2]

برگردان: عرفان ثابتی

print
مقالات
  • سخنی با جوانان (۲) فرشید یاسائی
    پیشگفتار: در آغازِ هر راه، نسیمی هست که بوی فردا را با خود می‌آورد. نسیمی که از سطرهای اندیشه برمی‌خیزد و بر شانه‌های جوانی می‌نشیند؛ جوانی، این فصلِ همیشه بیدارِ زندگی که میان شور و شک، میان
  • روایت زندگی و مرگ احمد کسروی
    درود بر شما. قبل از اینکه شروع کنیم این قسمت رو اجازه بدید به اطلاع شما برسونم. شما می‌تونید همین قسمت رو به صورت ویدیو کس و مستند تصویری از کانال یوتیوب مورخ به نشانی مورخ پادکست ببینید و لذت ببرید.
  • ایران را چرا باید دوست داشت؟ محمد حسین صدیق یزدچی
    ایران را چرا باید دوست داشت؟ این عنوان مجلس بزرگداشتی ست یا بود به بهانه ی صدمین سالروز تولّد ایرج افشار محقق و نسخه شناس معروف متون کهن فرهنگ ایرانی، با شرکت چهره هایی مثل : خانم ژالهء آموزگار متخصص زبان و فرهنگ باستانی ایران و سید مصطفی محقق
  • آینده حماس پس از تحقق آتش‌بس
    در حالی‌که دود جنگ دو ساله میان اسرائیل و حماس هنوز از ویرانه‌های غزه رخت بر نبسته، نیروهای حماس بلافاصله پس از اعلام آتش‌بس، دوباره در خیابان‌های این سرزمین جنگ‌زده ظاهر شدند؛ حضوری که هم هشداری
  • داستان قرارداد کرسنت پترولیوم جمشید اسدی
    داستان قرارداد کرسنت پترولیوم – از میدان گاز تا دادگاه داوری: پرونده کرسنت از پیچیده‌ترین پرونده‌های اقتصادی-سیاسی جمهوری اسلامی ایران و از سنگین‌ترین زیان‌ها برای ملت ایران است. ماجرا از امضای قراردادی در سال
  • نامه سرگشاده ضحاک به مردم ایران مسعود میرراشد
    ضحاک در این روایت نه هیولایی اسطوره‌ای، بلکه آیینه‌ای از جامعه‌ای گرفتار در خواب، خودفریبی و تکرار تاریخی است. مسعود میرراشد در این نوشته روشنفکران و حاکمان را همگی در چرخهٔ فساد و مسئولیت‌گریزی شریک می‌داند و با زبانی تند اما اندیشمندانه، آنان را به بیداری، خودشناسی و بازنگری در ریشه‌های فرهنگی و
  • بگذار چپ های دلبسته به حکومت…ابوالفضل محققی
    یک دوست وهمراه قدیمیست که از ایران هر از چند گاهی که عرصه برایش تنگ می شود زنگ می زند و درد دل می کند. اما این بار سخت عصبی است. بی مقدمه با طعنه می گوید: “آقا که هنوز از زیر زمین بیرون نیامده. دستور جهاد
سکولاریسم و لائیسیته
Visitor
0320978
Visit Today : 335
Visit Yesterday : 958